دوشنبه 21 آبان 1403 / خواندن: 21 دقیقه
به مناسبت سالروز شهادت تهیه‌کننده و کارگردان برجسته جهان اسلام؛

تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار مصطفی عقاد

مصطفی برای ساخت اولین فیلم بلند، بسیار بلندپرواز بود اما ایمان و سرسپردگی‌ا‌ش به کاری که می‌خواست بکند باعث شد از بلندپروازی‌ها کوتاه نیاید و صبر و رفتار حرفه‌ای را چاشنی باور کند تا بتواند موانع سخت را یکی یکی از جلوی راهش بردارد. اما موانع ساخت «الرسالة» یا «Message» یا «محمد رسول‌الله» چه بود؟

4.67
تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار مصطفی عقاد

مجله میدان آزادی: مصطفی عقاد، سینماگر بین‌المللی بود که با فیلم «محمد رسول الله» و «عمر مختار» در جریان هنری جهان اسلام تحولی چشمگیر ایجاد کرد و آغازگر مسیری شد که هنرمندان بسیاری بعد از او به طی کردنش ادامه دادند. امروز یازدهم نوامبر و سالروز ترور دلخراش این هنرمند توسط گروهک تروریستی القاعده است. به همین مناسبت در یادداشت تک‌نگاری این هنرمند درباره زندگی و آثار ایشان بخوانید که به قلم خانم مینو رضای نوشته شده است:  
   

تراژدی ضعف فرهنگی

وقتی مصطفی عقادِ هجده ساله به هوای فیلمسازی، وطنش سوریه را ترک کرد و وارد خاک آمریکا شد، سال 1948 بود. این یعنی سه سال از پایان جنگ خانمان‌سوزِ دوم جهانی با میلیون‌ها کشته و زخمی و آواره می‌گذشت. در زمان بعد از جنگ جهانی، کشورهای بسیاری، هم با استفاده از ضعف استعمارگران به علت جنگ و هم با افزایش آگاهی‌ و احساسات ملی‌گرایانه خود، یکی ‌یکی استقلال‌شان را به دست می‌آوردند. البته در این بین، تشکیل سازمان ملل متحد، درست بعد از جنگ جهانی دوم و حمایت‌های بین‌المللی برای استقلال کشورهای مستعمره هم بی‌تاثیر نبود.

مصطفی که در آمریکا هنرهای نمایشی می‌خواند، به شدت مسائل روز و به‌خصوص دنیای اسلام را پیگیری می‌کرد. او که شاهد استقلال پاکستان در سال 1947 میلادی، استقلال اندونزی در سال 1949 میلادی، استقلال لیبی در سال 1951 میلادی، استقلال کامل مصر در سال 1952 میلادی، استقلال تونس در سال 1956 میلادی، استقلال مالزی در سال 1957 میلادی، استقلال عراق در سال 1958 میلادی1 و چندین کشور مسلمان دیگر بود به این فکر می‌کرد که جهان اسلام، در جریان عبور از سلطه‌ی سیاسی استعمار غربی، به بازاندیشی و بازنمایی مقتدرانه‌ی هویت خویش نیاز دارد.

مصطفی عقاد، سال 1962 یعنی در 32 سالگی که فعالیتش در سینما را شروع کرده بود به تماشای «لورنس عربستان» نشست. او وقتی «عمر شریف» را دید که با لباس عربی و سوار بر اسب از دل یک صحرا به سمت دوربین می‌تازاند، احساساتش به شدت برانگیخته شد. چه بسا که در این طغیان احساسات، عقاد به این اندیشید که اگر آن صحراهای خشک و خالی این ظرفیت هنری و بصری را داشته‌اند که از کسی مانند توماس ادوارد لورنس که جاسوسی انگلیسی بود یک قهرمان بسازند، پس چرا جای قهرمانی با شمایل خود مسلمانان و ساکنان این صحرا بر پرده سینما خالی است؟ با این‌حال عقاد حداقل تا چهل‌سالگی فقط در عرصه‌ی کارگردانی فیلم‌های کوتاه، تهیه‌کنندگی و مدیر تولیدی فعالیت کرد. او که در دوره‌ی تحصیل با «سام پکین‌پا» کارگردان وسترن‌ساز همدوره بود، مدتی با او روی پروژه‌ای سینمایی درباره‌ی انقلاب الجزایر همکاری کرد. این پروژه اما به سرانجام نرسید. عقاد اما همچنان به دنبال ساخت فیلمی بود که ابتدا برای جمعیت 700 میلیونی مسلمانان آن زمان و بعد برای کل مردم دنیا پیام واحدی داشته باشد. 

از طرفی او یک میراث پدری داشت که برایش بسیار مهم و تاثیرگذار بود. خاستگاه عقاد از یک خانواده‌ی مذهبی و درس‌خوانده در حلب سوریه بود. روزی که او خاک سوریه را به مقصد آمریکا ترک می‌کرد، پدرش به همراه 200 دلار پول، یک قرآن به او داد و گفت این تنها کاری است که می‌تواند برای مصطفی بکند. فکر ادای دین به این میراث پدر همیشه با عقاد بود. او در مصاحبه‌ای با واشنگتن پست گفته‌ بود: «من خودم مسلمان بودم که در غرب زندگی می‌کردم، احساس می‌کردم که این تکلیف و وظیفه‌ام است که حقیقت اسلام را بگویم». 

حالا عقاد خود فرزندانی داشت از مادری آمریکایی که در دل جامعه‌ی آمریکا زندگی می‌کردند. جامعه‌ای به شدت متکی بر تماشا و تصویر و حس بینایی. عقاد دوست داشت برای فرزندانش میراثی تصویری از حقیقت بدون تحریف دین اسلام باقی بگذارد.

و تمام چیزهایی که گفته شد بستر این شد که مصطفی عقاد اولین فیلم بلندش را بسازد: «الرسالة». 


پوستر نسخه‌های انگلیسی و عربی فیلم «الرسالة»

مصطفی برای ساخت اولین فیلم بلند، بسیار بلندپرواز بود اما ایمان و سرسپردگی‌ا‌ش به کاری که می‌خواست بکند باعث شد از بلندپروازی‌ها کوتاه نیاید و صبر و رفتار حرفه‌ای را چاشنی باور کند تا بتواند موانع سخت را یکی یکی از جلوی راهش بردارد. اما موانع ساخت «الرسالة» یا «Message» یا «محمد رسول‌الله» چه بود؟


جلب نظر علما

عقاد با توجه به شناختی که از مخاطبان اصلی فیلمش یعنی مسلمانان داشت ابتدا کفش‌های آهنین به پا کرد و به سراغ علمای کشورهای مختلف از جمله الازهر مصر و عربستان رفت تا برای ساخت فیلمی درباره‌ی تولد دین اسلام اجازه بگیرد. تجربه‌ی ناشناخته‌ی ساخت فیلم اسلامی، محدودیت نشان دادن چهره‌ی پیامبر، و از همه مهم‌تر عدم موافقت برخی علمای سلفی و وهابی با نفس تصویر و سینما، از چالش‌های بزرگ مصطفی عقاد در این راه بودند. در نهایت و با گذشت حدود دو سال، او موافقت اولیه و محدودی را برای فیلمنامه‌اش گرفت و بااینکه فیلم‌نامه را زیر نظر دانشمندان اسلامی نوشت اما نتوانست موافقت همه را جلب کند!

عقاد می‌گوید: «من به علمای عربستان درباره‌ی «صورت حرام» گفتم که در دانشگاه کالیفرنیا یاد گرفته‌ام که کسی که تئوری عکاسی و عدسی‌ها را پایه‌گذاری کرد، یک مسلمان بود به نام «حسن ابن حیفا»، و حالا ما اینجا، به اذان مسلمین داریم می‌گوییم که حرام است؟! عکس ملک فیصل در روزنامه بود؛ گفتم: این یک «صورت حرام» است؟ گفت که نه، این اشکال ندارد، چون «انجماد سایه» (freezing shadow) است. می‌دانید آن‌ها در حماقتشان باهوش‌اند. می‌گفت شما در سینما آن را به حرکت درمی‌آورید و به آن روح می‌بخشید و خلقت روح، فقط به خدا مربوط است. من گفتم که اگر تصویر خودم را در آینه ببینم دلیل نیست که من یک روح خلق کرده‌ام، و اگر من قادر بودم که روح خلق کنم، ارواح بسیاری برای تمام جهان عرب خلق می‌کردم. بعد به او گفتم که در زمانی که ما داریم درباره‌ی «صورت حرام» جروبحث می‌کنیم، آن‌ها روی کره‌ی ماه می‌نشینند؛ چون هم‌زمان با این واقعه بود، و در تلویزیون دیده می‌شد، بعد رئیس آن‌ها از آن عقب فریاد می‌زند، اسمش «بز» بود، مفتی آن‌ها بود، گفت آن‌ها به روی کره‌ی ماه ننشسته‌اند، شما را فریب داده‌اند، آن کره‌ی ماه نیست. فکر کردم که فایده ندارد؛ بنابراین، من بدون تصویب آن‌ها، کار را شروع کردم، ولی این مراحل دو سال طول کشید، و بعد از این‌که تهیه‌کننده‌ها را یافتم، کار سه سال دیگر طول کشید.» عقاد تا لحظات آخر تولید فیلم، اخبار نارضایتی و اکران فیلمش توسط محافل اسلامی را می‌شنید ولی همچنان سخت‌کوشانه ادامه می‌داد. 


تأمین بودجه 

طبیعتا در هالیوود کسی برای پرداخت هزینه‌ی ساخت فیلمی درباره‌ی پیامبر اسلام، تمایل چندانی نداشت و عقاد برای تأمین هزینه‌ی هنگفت پروژه‌اش راهی خاورمیانه و شمال آفریقا شد. پس از کشمکش‌های فراوان، فیلم توسط شرکت Filmco بیروت با بودجه‌ی 8 میلیون دلاری که توسط کویت، لیبی و مراکش تأمین شده بود ساخته شد.
 

آوردن حرفه‌ای‌های هالیوود پای کار

عقاد از ستاره‌های هالیوود همچون «آنتونی کویین» در نقش حمزه استفاده کرد. علاوه بر این آنتونی کویین در متقاعد کردن ستارگان مردد سینما برای بازی در کار عقاد بسیار نقش مثبتی داشت چون او دو اسکار بازیگری را برده بود! برای بازی در مقابل بازیگر قدرتمندی چون آنتونی کوئین، زوج هنری او «ایرنه پاپاس» بهترین گزینه بود. یک بازیگر قوی هالیوود با استانداردهای زیبایی فراتر از هالیوود و چهره‌ای بسیار شرقی. پاپاس قبلا در تفنگ‌های ناواران، زوربای یونانی و چند فیلم دیگر با کوئین هم‌بازی بود. 


«آنتونی کویین» و «ایرنه پاپاس»، ستارگان هالیوودی فیلم «الرسالة»

عقاد در پشت صحنه هم از جک هیلیارد و موریس ژار استفاده کرد. «جک هیلیارد» مدیر فیلمبرداری اسکار گرفته‌ی هالیوود بود. «موریس ژار» فرانسوی هم موسیقیدانی بود که به خاطر ساخت موسیقی فیلم «لورنس عربستان» اسکار دریافت کرده بود (و بعدها به خاطر موسیقی الرسالة هم نامزد اسکار شد). جالب است بدانید این موسیقی که بسیار به انتقال مفاهیم فیلم کمک کرد بعد از انقلاب ایران به نوعی موسیقی متن رویدادهای انقلابی شد. 

تولید همزمان نسخه‌ی عربی

کار عجیب و کمتر شناخته شده‌ی عقاد این بود که همزمان با فیلمبرداری نسخه هالیوودی کار، یک نسخه عربی از الرسالة را نیز با بازی بازیگران برجسته‌ی عرب برای سینمای جهان عرب فیلمبرداری ‌کرد. عقاد می‌دانست دیالوگ و خواندن آیات به زبان عربی باعث ارتباط‌گیری عمیق مخاطبان بی‌شمار عرب‌زبان با الرسالة می‌شود؛ بنابراین او برای رسیدن به این منظور یک تیم فیلمبرداری حدود 500 نفره را گرد هم آورد!

 
عبدالله غیث مصری در نقش حمزه سیدالشهدا در نسخه‌ی عربی الرسالة (چپ) و آنتونی کوئین در نقش حمزه سیدالشهدا در نسخه انگلیسی الرسالة (راست)، مصطفی عقاد (وسط)

تحریم فیلم هنگام تولید

عقاد تیم 500 نفره‌اش را در صحرای مراکش جمع کرد. دکور با جزییات مکه، لباس‌های فاخر و گریم‌های سنگین آماده بودند و یک ماهی از فیلمبرداری می‌گذشت که مراکش، حمایت خود از الرسالة را با فشار سعودی‌ها لغو کرد و حتی دولت مراکش به عقاد هشدار داد که در اسرع وقت کشور را ترک کند. عقاد گروه فیلمبرداری را متوقف کرد و خود را فوری به لیبی رساند و با معمر قذافی، رهبر لیبی، دیدار کرد. قذافی با شرط اینکه عقاد فیلمی درباره‌ی عمر مختار بسازد، حمایت همه جانبه‌ی خود از این فیلم را اعلام کرد. سرانجام دکور فیلم در طرابلس لیبی ساخته و فیلمبرداری شروع شد. با این‌حال شیطنت هر از گاهی نشریه‌های سینمایی در اعلام نام بازیگر ایفا‌کننده‌ی نقش پیامبر، بارها شورش‌های مسلمانان علیه عقاد را برانگیخت!


تراژدی اکران

جنجال اصلی زمانی بالا گرفت که علمای قاهره حمایت خود را از عقاد پس گرفتند. آن‌ها که در ابتدا، فیلمنامه‌ی فیلمبرداری را صفحه‌به‌صفحه تأیید کرده بودند و حتی نام پیامبر را از عنوان اصلی -محمد، پیامبر خدا- حذف کرده بودند تا فیلم به «پیام» تغییر نام دهد، فیلم کامل شده که در سال 1976 منتشر شد را «توهینی به اسلام» خواندند. واکنش‌های منفی، ادامه‌دار شد و برخی کشورها به‌خصوص کشورهای هم‌پیمان با آمریکا مانند ایران، اکران الرسالة را ممنوع کردند. عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه‌ی شاه طی نامه‌ای درباره فیلم «الرسالة» نوشت: «... آشنایی با سناریو و سایر جنبه‌های فیلم مذکور روشن می‌سازد که این فیلم مملو از عقاید نادرست و مطالب مضر و توهین‌آمیز نسبت به حیثیت پیامبر اسلام و شرافت اصحاب مقدس آن بزرگوار می‌باشد. ما معتقدیم ایستادگی اعلیحضرت در برابر نمایش این فیلم، سهم موثری در طرد آن خواهد داشت».

در آمریکا هم اعضای یک جنبش تندروی اسلامی، چندین ساختمان را در واشنگتن‌دی‌سی تسخیر کردند و در جریان یک محاصره‌ی سه روزه، دو نفر را گروگان گرفتند و کشتند. خواسته‌ی‌ این گروه ممنوعیت اکران «پیام» بود. مصطفی که می‌دانست اعضای این گروه، فیلم را ندیده‌اند و این را تراژدی ضعف فرهنگی مسلمانان برمی‌شمرد همچنان مقاومت کرد و البته تراژدی ضعف فرهنگی تا زمان کشته شدنش او را رها نکرد.

با همه‌ی این‌ها، الرسالة فیلم موفقی شد. احترام به سبک زندگی مسلمانان، موفقیت در خلق لحظات احساسی و حماسی و صحنه‌های اکشن، در نظر گرفتن عقاید مسلمانان و عدم نمایش چهره‌ی پیامبر و خانواده‌ی او از جمله حضرت علی و از همه مهم‌تر اعلام پیام حضرت محمد از عوامل موفقیت این فیلم سه ساعته است. در این فیلم حضور پیامبر زمانی نشان داده می‌شود که شخصیت‌های دیگر مستقیماً با دوربین صحبت می‌کنند، گویی به رؤیایی از وحی نگاه می‌کنند. آنها سخنان پیامبر را تکرار می‌کنند. کوئین در مصاحبه‌ای گفته بود: «نه تنها محمد را نمی‌بینی، حتی سایه‌اش را هم نمی‌بینی.»

اما مهم‌ترین کار عقاد این بود که راه را برای فیلمسازان بعد از خود باز کرد و به آن‌هایی که می‌خواستند فیلم‌های دینی و تاریخیِ اسلامی بسازند اعتماد به نفس و نقشه‌ی راه داد. درواقع عقاد توانسته بود بدون به تصویر کشاندن پیامبر، بهترین تصویر از او را در جهان هنر ارائه دهد‌.

در ایران هم چند سال بعد از «الرسالة» یعنی سال 1361 یا 1982 فیلم «سفیر» جریان ساخت فیلم‌های تاریخی مذهبی را کلید زد.  فیلم الرسالة هم با نام محمدرسول‌الله و با موافقت امام خمینی از فروردین 1359 به اکران عمومی درآمد و از پرفروش‌ترین‌های روزگار خود شد.


هند (مونا واصف) و حمزه‌ی نسخه عربی

عمر مختار یا «شیر صحرا»

«شیر صحرا» با حمایت کامل معمر قذافی ساخته شد و سال 1980 به نمایش درآمد. شاید یکی از دلایل برخورد سرد اروپا با این فیلم تحریم بودن قذافی بود. البته این تحریم یک دلیل دیگر هم داشت، شیر صحرا درباره‌ی استعمار اروپا در قاره‌ی آفریقا، آن هم در قرن بیستم صحبت می‌کرد. این فیلم درباره‌ی قیام لیبیایی‌ها ضد استعمار و نسل‌کشی وحشتناک فاشیست‌های ایتالیایی در صحرای لیبی است. قیامی که یکی از مهم‌ترین رهبرانش «عمر مختار» بود.

انتخاب آنتونی کوئین برای نقش عمر مختار حاشیه‌ای به اهمیت متن بود. کوئین که به خاطر بازی در فیلم‌های مرتبط با شخصیت‌های کشورهای مختلف از جمله گوژپشت نتردام، زوربای یونانی، زنده باد زاپاتا و الرسالة طرفداران بسیاری در بین ملت‌ها پیدا کرده بود، این‌بار هم نقش اول فیلم مصطفی عقاد را گرفت؛ باز هم با ایرنه پاپاس.

اما ساخت فیلم پرتره‌ی عمر مختار از چه لحاظ اهمیت داشت؟ شاید رسانه باعث شده باشد امروزه همه ایتالیا را به عنوان مهد هنر و فرهنگ و آشپزی و آرامش بدانند. اما وقتی عقاد دست به ساخت «شیر صحرا» زد تنها چند دهه از جنایات فجیع ایتالیای فاشیست در لیبی می‌گذشت. جنایتی که کمتر مستنداتی از آن وجود دارد و عاملان آن با از بین بردن اسناد و شواهد این جنایت هرگز حاضر به عذرخواهی نشدند. لیبی در سه دهه استعمار ایتالیا یعنی از حدود ابتدای جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم، هنوز تبدیل به یک کشور با یک حکومت مرکزی نشده بود؛ بلکه منطقه‌ای بود معروف به صحرای لیبی با چندین قبیله بدوی که هرکدام به شدت در برابر ایتالیایی‌ها و سلاح‌های پیشرفته‌‌ی آن‌ها ایستادگی کردند. ایتالیا برای تسلط بر لیبی از هیچ جنایتی فروگذار نکرد. آلوده کردن آب و غذا و دام، اردوگاه‌های کار اجباری، تبعید گروهی به مناطق غیرقابل زندگی، اعدام‌های دسته‌جمعی، ایجاد قحطی و اهانت به فرهنگ، سنت و مذهب بخشی از شیوه‌های نسل‌کشی ایتالیا در لیبی بود. حتی لیبی از اولین کشورهایی بود که بمباران هوایی را تجربه کرد. 

عقاد در «شیر صحرا»، هم مسائل تعامل با فرهنگ جهانی و هم تحمل مخاطب را در نظر گرفت و چهره‌ی ملایم‌تری از نظامیان ایتالیایی نشان داد. او در بین شخصیت‌های ایتالیایی فیلمش چهره‌های دلسوز و منزجر از نسل‌کشی را هم گنجاند؛ با این‌حال سال‌ها بعد در مصاحبه‌ای اذعان کرد (نقل به مضمون): «مسئله‌ی «شیر صحرا» فقط نمادی از ایتالیا و لیبی است. اگر شما در دیالو‌گ‌های فیلم به جای ایتالیا، اسرائیل و به جای لیبی فلسطین را بگذارید، قصه هیچ تغییری نمی‌کند. ایتالیا همان‌طور لیبی را قسمتی از خود می‌داند2 که اسرائیل فلسطین را سرزمین خود به حساب می‌آورد. من هنگام نوشتن فیلمنامه به این مسائل فکر می‌کردم.»


پوستر فیلم «عمر مختار» اثر مصطفی عقاد

سرآغاز پرتره‌‎سازی از شخصیت‌های جهان اسلام

به نظر می‌آمد «الرسالة» و «شیر صحرا» آغاز ساخت فیلم‌های سینمایی‌ یک کارگردان هالیوودی از چهره‌های تاثیرگذار جهان اسلام باشد اما این اتفاق علیرغم خواسته‌ی قلبی عقاد صورت نگرفت. عقاد قبل از شیر صحرا، تهیه کننده‌ی جانبی فیلم ترسناک «هالوین» شد و بعد از آن هم «هالوین 2» را به کارنامه اضافه کرد. او به ساخت فیلم‌هایی درباره امام علی علیه‌السلام، امام خمینی، شیخ شامل داغستانی، پادشاهان مسلمان آندلس و به خصوص صلاح‌الدین ایوبی علاقه داشت. عقاد که از دوستان امام موسی صدر بود در پی درخواست امام موسی برای ساخت فیلمی درباره‌ی حضرت علی، شرط گذاشت که خود امام موسی صدر نقش امام علی را بازی کند. عقاد با توجه به پرتره‌های مذهبی شیعیان این برداشت را داشت که نشان دادن چهره‌ی اهل بیت برای شیعیان ممنوعیت ندارد که امام موسی صدر او را از این اشتباه بیرون آورد.  اما علیرغم پیگیری‌ها و تحقیقات و سفرها و رایزنی‌های مختلف او با علما و هنرمندان و سیاستمداران کشورهای اسلامی، همه چیز در مرحله‌ی تحقیقات و تأمین بودجه ماند و او فیلم جدیدی نساخت. البته حدود دو دهه بعد داود میرباقری پا در راهی که عقاد برای نسل‌های بعد از خود باز کرده بود گذاشت و سریال شاخص امام علی علیه‌السلام را ساخت. شباهت کار میرباقری در ایران به کار عقاد آنست که هردو در ساخت فیلم درباره ائمه با حفظ احترام به عقاید تمام مسلمانان، پیشقدم شدند.


عقاد و ایران

عقاد بعد از انقلاب، دوبار به ایران سفر کرد. او در این سفرها علاقه‌ی زیادی به انقلاب ایران و ساخت فیلم از زندگی امام خمینی نشان می‌دهد و به علاوه از استقبال روحانیون شیعه از سینما (به عکس علمای سنی سلفی) بسیار متعجب می‌شود. او از تماشای منزل و مزار رهبر انقلاب ایران و فیلم بازگشت او به ایران در 12 بهمن 1357 بسیار متأثر می‌شود. مصاحبه‌ی مصطفی عقاد در نشریه‌ی حوزه هنری آن زمان منتشر شد. آن زمان از مصطفی عقاد چون تنها کارگردان مذهبی‌ساز موفق هالیوود بود در ایران بسیار استقبال شد اما با این‌حال، این استقبال‌ها منجر به قرارداد ساخت فیلم نشد.

 

سرانجام

عقاد پس از گسترش تروریسم کور بعد از 11 سپتامبر، در 20 آبان 1384 بر اثر یک انفجار انتحاری در هتلی در اردن، به همراه دخترش ریما، زخمی و سپس کشته شد و در زادگاهش حلب سوریه به خاک سپرده شد.
 


1. تاریخ دقیق استقلال برخی از این کشورها ممکن است بسته به منابع مختلف، اندکی متفاوت باشد. همچنین، برخی از این کشورها پس از استقلال، دوره‌های گذار و تغییرات سیاسی را تجربه کرده‌اند.

2 . بهانه حمله ایتالیا به لیبی تصرف دوباره سرزمین‌های امپراطوری روم باستان در گذشته بوده است.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
عقاد خود فرزندانی داشت از مادری آمریکایی که در دل جامعه‌ی آمریکا زندگی می‌کردند. جامعه‌ای به شدت متکی بر تماشا و تصویر و حس بینایی. عقاد دوست داشت برای فرزندانش میراثی تصویری از حقیقت بدون تحریف دین اسلام باقی بگذارد.

الرسالة فیلم موفقی شد. احترام به سبک زندگی مسلمانان، موفقیت در خلق لحظات احساسی و حماسی و صحنه‌های اکشن، در نظر گرفتن عقاید مسلمانان و عدم نمایش چهره‌ی پیامبر و خانواده‌ی او از جمله حضرت علی  و از همه مهم‌تر اعلام پیام حضرت محمد از عوامل موفقیت این فیلم سه ساعته است. اما مهم‌ترین کار عقاد این بود که راه را برای فیلمسازان بعد از خود باز کرد و به آن‌هایی که می‌خواستند فیلم‌های دینی و تاریخیِ اسلامی بسازند اعتماد به نفس و نقشه‌ی راه داد.

مطالب مرتبط