جمعه 08 اردیبهشت 1402 / خواندن: 14 دقیقه
مرور و تحلیلی بر دیروز و امروز ابرقهرمان‌ها در ادبیات و سینما

جستار: «ادبیات و سینمای ابرقهرمانی، از آمریکا تا ایران»؛ به بهانه روز جهانی ابرقهرمان

ابرقهرمانان تاریخچه‌ی مفصلی دارند و کم‌کم سن تولد آن‌ها سه رقمی می‌شود. دوران «صلح مسلح» یعنی دوران میان دو جنگ جهانی، دورانی بود که غربی‌ها به فکر ایجاد ابرقهرمان‌ها افتادند و در کشکمش سیاسی نظامی آن دوران، ابرقهرمان‌ها ابزار جدید کشورها برای رقابت با یکدیگر شدند. البته نه در سنگرهای جنگ، بلکه در دکه‌های روزنامه فروشی، و نه برای سربازان سرد و گرم چشیده، بلکه برای نوجوانانی که پشت جبهه‌ها حضور داشتند. در حقیقت غربی‌ها با انتشار کمیک‌های مارول در دهه 30 میلادی، توانستند بخشی از اهداف سیاسی خود را...

5
جستار:  «ادبیات و سینمای ابرقهرمانی، از آمریکا تا ایران»؛ به بهانه روز جهانی ابرقهرمان

مجله میدان آزادی: امروز 8 اردیبهشت برابر با 28 آوریل، روز جهانی «ابرقهرمان» یا «Superhero» نامیده شده. به بهانه‌ی این روز، خانم «فاطمه صادقی مقدم» در قالب جستاری نگاهی داشته‌است به دیروز و امروز ابرقهرمان‌ها در ادبیات و سینمای جهان و ایران:

 

دنیای ابرقهرمانی از معدود موضوعات عرصه سینماست که ذهن مخاطبان حرفه‌ای و عادی سینما را به یکجا می‌برد. مصادیق ابرقهرمان در سال 2023 میان مردم جهان به چند نام محدود ختم می‌شود. «قهرمانان دنیای مارول»، «بتمن»، «ایکس‌من‌ها»، «شگفت‌انگیزان» و چند نام دیگر که با گذر زمان بر تعداد آن‌ها و گستره قدرت و فعالیتشان اضافه می‌شود. گسترشی که به نظر می‌رسد یک خط قرمز دارد. ابرقهرمان‌ها در بیرون از دنیای غرب زاده نمی‌شوند، و اساسا ژن شرقی‌ها چندان ابرقهرمان‌خیز نیست، مگر آن‌هایی که خون غربی‌ها در رگ‌هایشان جریان داشته باشد و در خدمت غربی‌ها باشند.

اما چرا ابرقهرمان‌ها در غرب متولد می‌شوند و مگر غرب مدرن چه ویژگی‌هایی دارد که این ابرقهرمان‌ها درون آن رشد می‌کنند؟ آیا می‌توان بشر قرن بیست و یکم را یک موجود خسته از ناتوانی‌هایش در برابر سایر موجودات دانست؟ بشری که علی‌رغم تمام پیشرفت‌های چشمگیرش نه قدرت پرواز دارد، نه توان دویدن با سرعت پلنگ و نه زور بازویی ماورایی؛ و شاید این موارد همگی به این ختم شده که بشر دوست دارد بتواند جای تمامی این موجودات این کارها را انجام دهد.

ابرقهرمانان تاریخچه‌ی مفصلی دارند و کم‌کم سن تولد آن‌ها سه رقمی می‌شود. دوران «صلح مسلح» یعنی دوران میان دو جنگ جهانی، دورانی بود که غربی‌ها به فکر ایجاد ابرقهرمان‌ها افتادند و در کشکمش سیاسی نظامی آن دوران، ابرقهرمان‌ها ابزار جدید کشورها برای رقابت با یکدیگر شدند. البته نه در میدان جنگ، بلکه در دکه‌های روزنامه فروشی، و نه برای سربازان سرد و گرم چشیده، بلکه برای نوجوانانی که پشت جبهه‌ها حضور داشتند. در حقیقت غربی‌ها با انتشار کمیک‌های مارول در دهه 30 میلادی، توانستند بخشی از اهداف سیاسی خود را در ذهن نوجوانان بازتولید کنند. پس از این تاریخ، کمیک‌های ابرقهرمانی همواره بخشی از سبد فرهنگی خانواده‌های غربی به خصوص مردم آمریکا شد و در این بین بروز جنگ جهانی دوم مانند یک کاتالیزور باورنکردنی در اختیار خالقان ابرقهرمان‌ها قرار گرفت. به ظرافت می‌توان گفت، قلم هنرمندان همچون مادری هنرمند و پول سیاستمدران، همچون پدری متمول، در کنار یکدیگر منجر به تولد اولین ابرقهرمان یعنی «کاپیتان آمریکا» شد. ابرقهرمانی که تا مدت‌ها توانست نقش یک رهبر خوب برای همراهی مردم آمریکا با سیاست‌های این کشور را بازی کند. البته او در سال‌های بعد تنها نبود و همراهان دیگری نیز وارد جهان او شدند. همچنین گذشت زمان و دوقطبی شدن جهان، باعث شد که تنها مجله‌های کمیک میزبان دنیای ابرقهرمان‌ها نباشند و رقابت آمریکا با شوروی تحت عنوان رقابت شرق و غرب، یا به عبارتی سنگین‌ترین رقابت سیاسی نظامی دوران معاصر باعث شد پای ابرقهرمان‌ها به عرصه سینما نیز باز شود.

سری فیلم‌های «جنگ ستارگان»، در رقابت تسلیحاتی وحشتناک آمریکا و شوری به عنوان یک ابزار پیشرفته فرهنگی در اختیار رئیس‌جمهور ریگان قرار گرفت تا به وسیله آن بتواند با شوروی مبارزه کند، سلاحی که شوروی هرگز قادر به مقابله با آن نبود و تاثیر آن نه فقط بر مردم شوروی بلکه بر تمام جهانیان بود. هالیوود در آن سال‌ها به خوبی از بستر سینمایی که برای این کار پدید آورده‌ بود استفاده کرد و  در راستای سیاست‌ورزی‌های آمریکا در گسترش حکومت و استعمارگری‌، شعار نجات دنیا و مردم را به‌وسیله ابرقهرمان‌ها جا انداخت. البته هالیوود به این ابرقهرمانان ابعاد دیگری نیز داده بود؛ ابعادی همچون گسترش مصرف‌گرایی برای پیشبرد اقتصاد لیبرالی و ایجاد تغییرات ایدوئولوژیک به خصوص در زمینه‌های جنسی و دینی در مضمون آثار ابرقهرمانی دیده می‌شد. در این سال‌ها، بیرون از غرب نه تنها خبری از ابرقهرمان‌ها نبود، بلکه خودباختگی، جوانان جهان سومی را از اساطیر و حتی قهرمان‌های خود بیگانه کرده بود.

با فروپاشی شوروی، به عنوان بزرگترین دشمن قرن بیستم آمریکا و به عنوان ابرقدرتی در مقابل آمریکا، دنیای ابرقهرمانی نه تنها از بین نرفت، بلکه وارد مرحله جدیدی از توسعه شد. با شروع قرن بیست و یکم تقریبا تمام ابرقهرمان‌هایی که در کمیک‌ها زندگی می‌کردند وارد عرصه سینما شدند. «مرد آهنی»، «کاپیتان آمریکا»، «هالک»، «مرد عنکبوتی»، «بتمن»، «سوپرمن»، «مردان ایکس»، «شگفت‌انگیزان» و صدها ابرقهرمان دیگر. تولد ابرقهرمان‌های جدید تا آن اندازه مورد استقبال قرار گرفت که حتی پای برخی اسطوره‌ها نیز به این جهان باز شد و «ثور»، خدای رعد اساطیر نورث، با آن چکش افسانه‌ای، وارد دنیای ابرقهرمانی مارول شد.

اگر بخواهیم واقع‌بینانه‌تر به جهان ابرقهرمان‌ها نگاه کنیم درخواهیم یافت که، ظهور ابرقهرمان‌ها مرحله جدیدی از تمدن غربی هستند که انسان مدرن را با خود همراه کرده است. ابرقهرمان‌ها تنها برای پر کردن اوقات فراغت انسان‌ها یا خوش‌گذرانی‌های هیجان‌انگیز ساخته نشده‌اند. در واقع ابرقهرمانان، همان اساطیر دوران جدیدند. اگر انسان باستان توانست با ساخت اساطیر، خود را با تاریخ گره بزند و خود را جاودانه کند، انسان غربی نیز در تلاش است با ساخت جهانی ابرقهرمانی، وارد باشگاه تمدن‌های جاودانه شود. به عبارت بهتر اگر اسکاندیناوی جهان نورث را به مرکزیت آزگارد ساخت، یونان اساطیر آتن و یونان را به رهبری زئوس ساخت و پیشدادیان و امشاسبندان در ایران سربرآوردند، تمدن غرب نیز در تلاش است با ابرقهرمان‌هایش خود را جاودانه کرده و اسطوره‌های عصر خودش را بسازد؛ چرا که اساطیر به گفته بسیاری از نظریه‌پردازان همواره در حال تبدیل هستند و هرگز از بین نخواهند رفت.

البته که میان مقتضیات این دو تفاوت‌هایی نیز هست. به عنوان مثال ابرقهرمانان به طور معمول در جهانی پر از هرج و مرج به وجود می‌آیند که در این جهان خدا وجود ندارد و آنها قصد نجات جامعه را دارند. اما اسطوره‌ها یا خودشان نیمه‌خدا هستند و یا این‌که در جهان یکتاپرستی زیست می‌کنند و قدرتشان را از خدا می‌گیرند. آن چیز که میان اسطوره‌ها و ابرقهرمانان مشترک است انجام کارهای خرق عادت با تکیه بر نیروهای ماورایی و فراانسانی است. اما نکته بسیار جالب که نباید به راحتی از کنار آن گذشت توجه به این امر است که ابرقهرمان‌های عصر مدرن دیگر به اسطوره‌های پیشینیان نیز رحم نمی‌کنند. شاید در وهله اول این حرف بسیار سنگین است اما اگر با شخصیت کریتوس در سری بازی‌های خدای جنگ آشنا باشید در خواهید یافت که این مسئله چندان هم بی‌راه نیست. کریتوس قهرمان بازی خدای جنگ که قهرمان بسیاری از جوانان و نوجوانان امروزی است، با کشتن تمام اساطیر یونان در ابتدای قرن بیست و یکم کار خود را شروع کرد و در سال 2023 تا اینجا تمام اساطیر یونان و نورث را از بین برده است. و در تمام این مسیر، نوجوان غربی (و امروز به لطف گسترش تکنولوژی بخصوص در جهان سوم، تمام نوجوانان و جوانان دنیا) خود را در کالبد کریتوس تصور می‌کند. در حقیقت خلق شخصیتی نظیر کریتوس در بازی‌های ویدیویی آنقدر باب میل تمدن مدرن غربی‌ست که بعید است حالا حالاها استدیوهای بازی‌سازی دست از ماجراجویی‌ها جدید با او بردارند. چرا که انسان غربی توانسته با کریتوس خود را در قله آفرینش و فائق بر تمام تاریخ، حتی اسطوره‌ها ببیند و این همان ایده‌ای‌ست که غربی‌ها سال‌ها برای جا انداختن آن در حال تلاش‌اند. لیبرال دموکراسی پایان تاریخ است.

آن‌چیزی که غیرقابل انکار است؛ جذابیت این ابرقهرمانان برای تمام دنیاست. هنری که می‌تواند آرزوهای دست نیافتنی ما را در قالبی تصویر کند تا برای دقایقی هم که شده ما با قدرتی بی‌نهایت پرواز کنیم یا از دیوار و سدی عبور کنیم تا به خواسته‌های بی نهایت خود برسیم و برای این امر، حاضریم پول خوبی نیز پرداخت کنیم. در حقیقت برخی از ما آنقدر عاشق ابرقهرمان‌ها می‌شویم که خودمان را ساعت‌ها در لباس او تصور می‌کنیم و آنقدر غرق دنیای ابرقهرمان می‌شویم که اگر سالی را بدون یک فیلم ابرقهرمانی به پایان برسانیم کلافه هستیم.

اما فکر کردن روی این جهان عریض طویل ابرقهرمانی قرن بیست و یکم ما را به نتایج خارق‌العاده‌ای می‌رساند. ابرقهرمانانی که روز به روز به آنها اضافه می‌شود، کارهای جدیدتر می‌کنند، با فضایی‌ها می‌جنگند، گوشه‌گیر می‌شوند، حتی کرونا می‌گیرند و آنقدر دنیایشان بزرگ شده‌است که با یکدیگر به اختلاف خورده و با هم می‌جنگند. نکته جالب آنجاست که سرنوشت این جنگ‌ها و اختلافات آنقدر برای مردم مهم است که این فیلم‌ها می‌توانند رکورد فروش و تعداد تماشاگران کل تاریخ سینما را نیز به راحتی بشکنند. و جالبتر آن است که گاهی این ابرقهرمان‌ها می‌میرند. یعنی این ابرقهرمان‌ها که قاعدتا باید بخشی از ویژگی هویتیشان نمردن باشد، می‌میرند و این راز پویایی و گسترش دنیای ابرقهرمانی است. صاحبان سرمایه ابرقهرمان‌های را روی پرده می‌آورند، مردم پول می‌دهند و دنیای ابرقهرمانی بازتولید می‌شود، چرا که هم صاحب سرمایه سود می‌کند، هم قدرت سیاسی خوشحال است و هم مخاطب لذت می‌برد و این اکسیر جاودانگی ابرقهرمان‌هاست.

حالا بیایید با هم ببینیم ابرقهرمانان غربی از این دنیا چه می‌خواهند؟ اسطوره‌ها و نیمه خدایان یونان معمولا موجوداتی قدرتمند بودند که از زور خود برای خواسته‌های شخصی‌شان استفاده می‌کردند. آن‌ها بی‌دلیل قتل و غارت می‌کردند. موجوداتی زنباره و خودخواه بودند و به هیچ‌کس رحم نمی‌کردند. البته در میان آنان قهرمان‌ها و اسطوره‌هایی نیز وجود داشتند تا با نیروی ظلم و فساد خدایان و نیمه‌خدایان مبارزه کنند که البته معمولا در نهایت مغلوب آنان می‌شدند. حال این ابرقهرمانان پدید آمده توسط دنیای غرب در جهانی پر هرج و مرج ادعا می‌کنند که هیچ‌چیزی جز دو گروه مردم خیر و شر وجود ندارد و به عنوان یک انسان که ابتدا ممکن است ویژگی‌های معمولی داشته باشد و یا توسط دانشمندان دچار جهش ژنتیکی شده باشد؛ جهان را نجات دهند. آن‌ها در مقابل ظلم و بی‌عدالتی عده‌ای انسان‌های موسوم به نیروهای شر می‌ایستند و به مردم مبارزه کردن را یاد می‌دهند.

چیزی که برای ما مایه تاسف است، موفقیت ابرقهرمان‌های خیالی‌ست. در حالیکه تاریخ و تمدن ما پر از اسطوره‌ها و قهرمان‌هایی است که هم از نظر جذابیت، هم توانایی و هم اخلاق و انسانیت بسیاری والاتر از ابرقهرمانان غربی هستند. اما امروزه نه تنها در سینما، بلکه در کتاب‌ها نیز به ندرت خبری از آن‌ها یافت می‌شود و این اسطوره‌‌ها حتی در محافل دانشگاهی و هنری ما نیز غریب‌اند. اسطوره‌ها در ایران حاوی ویژگی‌های متفاوتی بوده‌اند. آن‌ها با فرهنگ و زندگی مردم ما آمیخته‌ شدند و برای دفاع از انسانیت و مردم و سرزمین مبارزه می‌کردند، گرچه آن‌ها هم در مبارزه قدرتی ورای تصور داشتند. اسطوره‌های ایرانی همانند شاهان پیشدادی، پهلوانان شاهنامه، امشاسبندان در ادبیات کهن برخلاف تصورات از شاهان ظالم، ویژگیشان به مهارت خاصی است که در هر کار دارند. اسطوره‌های ایرانی زاینده‌ی کار هستند و «خرد» ویژگی ذاتی و فصل غریب اکثر اسطوره‌های ایرانی‌ست که نیروهای ماورایی و قدرت بی‌نظیرشان را نیز از اندیشه و خداوندگار می‌گیرند. علاوه بر این منبع غنی فرهنگی تمدنی باید به اسطوره‌ها و قهرمان‌های مذهبی نیز اشاره کرد که از سرنوشت آن‌ها در طول تاریخ همواره به عنوان الگوهایی بی‌بدیل یاد می‌شده است. با وجود چنین سرمایه‌هایی در فرهنگ ما اما بازتولید رسانه‌ای و هنری آن در قالب‌های نمایشی به خصوص در سینما تقریبا ناچیز است.

اگر بخواهیم درباره‌ سینمای ابرقهرمانی در کشورمان صحبت کنیم تعداد فیلم‌های تولید شده در این ژانر به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد. تعداد محدودی انیمیشن، و چند فیلم در مورد پیامبران. که همین موارد را هم به سختی می‌توان در این ژانر دسته‌بندی کرد. البته در بحث سینمای ابرقهرمانی، امکانات و هزینه نیز مسئله‌ مهمی است. همه‌ی ما می‌دانیم سینمای آمریکا اعم از هالیوود، والت دیزنی و ... مشکلی برای هزینه‌های هنگفت در زمینه‌ی سینما ندارند و چرخه‌ی مالی سینما در هالیوود بسیار گسترده است. در حالیکه در ایران مشکلات زیادی درمورد تامین هزینه‌ها قطعا وجود دارد که ما آن را نادیده نمی‌گیریم. اما با این حال می‌توان از هزینه‌های بی‌فایده یا اشتباهی که در عرصه‌‌های فرهنگی می‌شود کاست تا در این زمینه سرمایه‌گذاری درستی صورت بگیرد که قطعا آورده‌ بیشتری نیز چه از نظر سرمایه‌ای چه از نظر فرهنگی برایمان خواهد داشت. ما از نظر امکانات تکنیکی امروز هم پیشرفت قابل توجهی در زمینه‌ی جلوه‌های ویژه، هنرمندان چیره‌دست و ابزارهای سینمایی داریم و هم تجربه استفاده‌ی سودمند از هنر و امکانات دیگر کشورها را، امری که عدم ساخت چنین فیلم‌ها و مجموعه‌هایی را بدون توجیه می‌کند.

بنابراین، دست خالی بودن ما در این عرصه از نظر من ناشی از دو موضوع است یک کم لطفی و نداشتن زاویه دید ابرقهرمان‌پرور هنرمندان‌مان -آن‌هم بدون تقلید و کپی‌کاری از نسخه‌های غربی- و دوم کم کاری، عدم دانش و تخصص و تعهد در زمینه‌ هنر توسط مدیران فرهنگی و هنری که هر دو پاشنه‌ی آشیل بیشتر مشکلات فرهنگی و هنری امروز این سرزمین است. برای کشوری که خود را میراث‌دار میراثی کهن و ارزشمند می‌داند توجه به سرمایه‌های ملی و مذهبی و مهم خویش، هم از نظر تمدنی امری واجب است، هم از نظری هنری ضروری و اضطراری است و هم از نظر اقتصادی امری به‌صرفه و هوشمندانه است.

 




تصاویر پیوست

نامیه
8 اردیبهشت 1402

خیلی خوب بود. ممنون.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
ظهور ابرقهرمان‌ها مرحله جدیدی از تمدن غربی هستند که انسان مدرن را با خود همراه کرده است. ابرقهرمان‌ها تنها برای پر کردن اوقات فراغت انسان‌ها یا خوش‌گذرانی‌های هیجان‌انگیز ساخته نشده‌اند. در واقع ابرقهرمانان، همان اساطیر دوران جدیدند. اگر انسان باستان توانست با ساخت اساطیر، خود را با تاریخ گره بزند و خود را جاودانه کند، انسان غربی نیز در تلاش است با ساخت جهانی ابرقهرمانی، وارد باشگاه تمدن‌های جاودانه شود. به عبارت بهتر اگر اسکاندیناوی جهان نورث را به مرکزیت آزگارد ساخت، یونان اساطیر آتن و یونان را به رهبری زئوس ساخت و پیشدادیان و امشاسبندان در ایران سربرآوردند، تمدن غرب نیز در تلاش است با ابرقهرمان‌هایش خود را جاودانه کرده و اسطوره‌های عصر خودش را بسازد

تاریخ و تمدن ما پر از اسطوره‌ها و قهرمان‌هایی است که هم از نظر جذابیت، هم توانایی و هم اخلاق و انسانیت بسیاری والاتر از ابرقهرمانان غربی هستند. اما امروزه نه تنها در سینما، بلکه در کتاب‌ها نیز به ندرت خبری از آن‌ها یافت می‌شود و این اسطوره‌‌ها حتی در محافل دانشگاهی و هنری ما نیز غریب‌اند. اسطوره‌ها در ایران حاوی ویژگی‌های متفاوتی بوده‌اند. آن‌ها با فرهنگ و زندگی مردم ما آمیخته‌ شدند و برای دفاع از انسانیت و مردم و سرزمین مبارزه می‌کردند

مطالب مرتبط