مجله میدان آزادی: امروز 20 خرداد، روز ملی فرش است. به همین مناسبت این بار ما در مجله میدان آزادی، به دنبال نسبت فرش با باورها و آیینهای ایرانی رفتهایم. قسمت اول این جستار را به نوشته ناعمه اصفهانیان - پژوهشگر فرش - بخوانید:
پیوند ناگسستنی قالی و آیینهای ایرانی
میگویند اساطیر و آیینها با انسان زاده شدهاند. انسان برای حفاظت روح و جسم خود از طبیعت و از هرچه که درکی نسبت به آن نداشته، اساطیر را به وجود آورده و آیینها را پرداخته تا پناهی باشند بر تشویشهای ذهنی و ترسِ از طبیعت، و ملجأیی باشند برای آرامش و البته پرواز خیال. قالی نیز همچون آیینها، از دیرباز همراه همیشگی آدمهای این نقطه از زمین یعنی فلات ایران بوده است. اتفاق عجیب اما پیوند این دو، یعنی قالی و آیینها در زندگی و باورهای عامیانهی مردم این منطقه است؛ گاه قالی بستری بوده برای برگزاری آیین یا سنتی خاص و گاهی خود بخشی از یک باور یا اسطوره بوده است.
در این جستار بهاختصار به دو آیینی میپردازیم که بهصورت شاخص با قالی عجین شدهاند، تا جادوی این اثر هنریآیینی را بهتر بشناسیم و از عمقی که در تار و پود این قطعهی سحرانگیز نهفته، بیشتر بدانیم.
فرشِ گور
در جایی میخواندم که فرش ایرانی نهایتاً برای عمر صاحبش بافته شده و اگر طولانیتر عمر کند بخت با آن همراه بوده. از این روست که در گذشته برخی فرشها را هنگام مرگ صاحبانشان با آنها دفن میکردند. فرشِ گور یا قالیِ گور که به آن فرش تدفینی نیز گفته میشود به فرشهایی اشاره دارد که در گذشته در آیینهای تدفین و بهعنوان بخشی از لوازم آن استفاده میشدند. فرشِ گورها را گاهی با مرده دفن میکردند و آن را به نشانهی احترام زیر یا روی مرده پهن میکردند. در برخی آیینهای دیگر، فرشِ گور را روی قبر متوفا میگستردند و پس از مدتی آن را تکهتکه کرده و بین فقرا به نشانهی نذر یا دفع چشمزخم تقسیم میکردند.
فرش پازیریک که در یک گور یخزده در سیبری کشف شده، یکی از قدیمیترین نمونههای فرش ایرانی است که در بستر تدفینی استفاده شده. این فرش که تاریخ آن به حدود قرن پنجم پیش از میلاد بازمیگردد، در یکی از گورهای یخزده مربوط به قوم سکایی پیدا شد؛ مردمانی کوچنشین و جنگجو که در نواحی اوراسیا زندگی میکردند. یافتههای باستانشناسی و شرایط کشف فرش پازیریک نشان میدهند که این فرش بخشی از لوازم تدفینی و تزئینات یک گور سلطنتی یا اشرافی بوده است. پژوهشگران معتقدند این فرش در کف گور یا زیر جسد قرار گرفته و برای پوشاندن آن به کار رفته است، که خود یکی از نشانههای کاربرد آیینی فرش در این فرهنگ است.

فرشِ گور «پازیریک»
در دورهی صفوی که قالیبافی به یکی از هنرهای فاخر و مورد حمایت دربار تبدیل شد، فرش نهتنها کاربرد تزئینی و خانگی داشت، بلکه وارد فضاهای مذهبی، آیینی و حتی تدفینی شد. در این دوره فرشِگور به فرشهایی گفته میشد که برای پوشاندن مزار شخصیتهای مهم، پادشاهان، روحانیون یا اشراف، یا برای استفاده در مراسم سوگواری و تدفین بافته میشدند. بسیاری از این فرشها مستطیلهای بلند و باریکی بودند که با ابعاد مقبره هماهنگ میشدند. گاه بافتهایی بهشکل سنگ قبر یا کتیبه دیده میشد که گویی خود فرش، سنگ قبری پارچهای است. در نقوش این فرشها از کتیبههایی با آیات قرآن، نام ائمه یا دعاهای مخصوص اموات استفاده میشد، یا منقش به طرحهایی با مضمون باغ بهشتی، درختان سرو، گلهای نیلوفر، شمسه یا محراب بودند که همه نماد مرگ، رستاخیز و بهشتاند.

فرش مقبره شاه عباس دوم- نگهداری در موزه آستان قم
فرشِ وقفی
اگر ذهنمان را جستوجو کنیم، احتمالاً خاطراتی از دوران کودکی را به یاد میآوریم که همراه پدر یا مادر به زیارتگاه یا مسجدی رفتیم و در آنجا روی فرشهایی با نقشه و رنگهای شبیه به هم بازی کردیم. فرشهایی که در بالا یا پایین حاشیهشان نوشته شده وقفِ فلانی... . آیین وقف (حبس مال برای استفادهی عمومی و ماندگار) از اوایل دورهی اسلامی در ایران رایج شد، اما وقف فرش بهطور مشخص از دورهی ایلخانان (قرن هفت و هشت هجری) نشانههایی دارد. در این دوره، با ساخت مساجد و مقبرهها، فرش نیز بهعنوان شئی ارزشمند برای وقف انتخاب شد. نخستین اسناد مکتوب دربارهی وقف فرش، متعلق به دورهی تیموریان و صفویان است که در آنها به بافت فرش برای مکانهای مذهبی مانند مساجد، تکایا و آرامگاهها اشاره شده. دورهی صفوی اوج گسترش وقف فرش بود. صفویان با رسمیت بخشیدن به مذهب شیعه و حمایت از هنرهای مذهبی، سنت وقف را تقویت کردند. پادشاهان، درباریان، روحانیون و تاجران، فرشهایی نفیس را به نیت باقیاتالصالحات وقف میکردند. در این دوره، کارگاههای سلطنتی در شهرهایی چون کاشان، تبریز، اصفهان و هرات فرشهایی بافته و همراه با وقفنامهی رسمی به زیارتگاهها و مساجد اهدا میکردند.

مسجد دارالاحسان (جامع) سنندج-دوره قاجار
ارزش دینی و معنوی فرش
فرش همیشه محل عبادت و نیایش بوده؛ بنابراین وقف آن در مکانهای مقدس، نوعی خدمت به دین محسوب میشد. بسیاری از فرشهای وقفی کتیبههایی با آیات قرآن یا دعا داشتند. وقف فرش، مانند وقف قرآن یا ساختمان مسجد، صدقه محسوب میشد و اعتقاد به پاداش اخروی آن باعث گسترش این سنت بود. از سوی دیگر وقف فرشهای نفیس، نوعی نمایش سخاوت، ثروت و پایبندی به دین بود و خانوادههای بانفوذ از آن برای تثبیت جایگاه خود در جامعه استفاده میکردند.
آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی یکی از مهمترین مکانهایی است که فرشهای وقفی زیادی دریافت کرده و حتی هنوز برخی از آنها در موزهها حفظ میشوند. حرم امام رضا (ع) در مشهد و حرم حضرت معصومه (س) در قم نیز مقاصد اصلی وقف فرش بودهاند. برخی از فرشهای نفیس صفوی که اکنون در موزههایی چون موزهی ویکتوریا و آلبرت (لندن) یا موزهی هنر اسلامی برلین نگهداری میشوند، کتیبههای وقفی دارند که نام واقف، سال بافت و محل وقف را ذکر کردهاند.

بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی