جمعه 15 اردیبهشت 1402 / خواندن: 9 دقیقه
پرونده پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ | صفحه سی و پنجم

ریویو: نقد و بررسی فیلمنامه و فیلم «غریب»، ساخته «محمدحسین لطیفی»

می‌خواهیم در این متن به شما آموزش بدهیم چگونه می‌شود فیلم‌نامه‌ی فیلم زندگی‌نامه‌ایِ غریب را بدون دانستن بیش از سه چهار خط از زندگی‌نامه‌ی قهرمانِ فیلم نوشت.

4.46
ریویو: نقد و بررسی فیلمنامه و فیلم «غریب»، ساخته «محمدحسین لطیفی»

مجله میدان آزادی: در فرصت چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر دو مطلب در نقد و بررسی فیلم سینمایی «غریب» ساخته محمدحسین لطیفی در مجله میدان آزادی منتشر شد. در ادامه به بهانه اکران عمومی غریب، مطلبی دیگر و متفاوت‌تر را در نقد و بررسی این فیلم به قلم آقای «حسن صنوبری» بخوانید:

 

به عقب باز می‌گردیم؟

یک

می‌خواهیم در این متن به شما آموزش بدهیم چگونه می‌شود فیلم‌نامه‌ی فیلم قهرمان‌محور و زندگی‌نامه‌ایِ غریب را، بدون دانستن بیش از سه چهار خط از زندگی‌نامه‌ی قهرمانِ فیلم نوشت.

مرحله اول: به این فکر کنید کارفرما و تولیدکننده کیست؟

- سازمان اوج

سازمان اوج دوست دارد از چگونه فیلم‌هایی حمایت کند؟

- از فیلم‌هایی که راوی رشادت‌ها و ارزش‌های ایران و انقلاب مخصوصا در جنگ هشت‌ساله باشند.

مرحله دوم: به این فکر کنید چه فیلمی با مختصات این سفارش ساخته شده و آن فیلم هم فروش خوبی داشته؟

- فیلم چ ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا

مرحله سوم: سعی کنید چندین‌بار فیلم چ را ببینید و هر نکته‌ی مثبت و جذاب و مهمی که داشته را یادداشت کنید.

مرحله چهارم: با استفاده از همان سه چهار خطی که از زندگی شهید بروجردی در اینترنت خواندید ( نام و نام خانوادگی و سال تولد و زمان اعزام به کردستان و ...) و جمع کردنش با آن‌دسته از نکات  مثبت فیلم چ که توان اجرایش را دارید پیرنگ کلی یک فیلم‌نامه را بنویسید، دقت کنید اشکالی ندارد بعضی موقعیت‌ها، بازیگرها، حتی شخصیت‌ها و حتی دیالوگ‌ها عینا تکرار شوند. فقط هرجا نوشته بود مصطفی چمران، خط بزنید بنویسید محمد بروجردی!

مرحله پنجم: برای آنکه خیالتان راحت شود کارفرما حتما راضی می‌شود، هر ارزش محتوایی و اخلاقی که به نظرتان لازم است و عموم شهیدان داشته‌اند را جایی یادداشت کنید و در قالب پلان‌ها و سکانس‌هایی بین پیرنگ اصلی بگنجانید، مثلا: ادب، مهربانی، فداکاری، شجاعت، مخالفت با تندروی، احترام به کوچکتر، تحمل مردم معترض، تحمل تفاوت سلایق، دنیاگریزی، محبت به خانواده، ترجیح خانواده‌ی مردم به خانواده خود، نمازخواندن، گریستن، لبخندزدن، خستگی‌ناپذیری و ...

فیلم‌نامه شما آماده است، حالا می‌توانید با ارسال آن به سازمان مربوطه و طی فرایند اداری هزینه لازم ساخت فیلم خود را دریافت کنید.

در ضمن: اگر اولویت کارفرما درمورد شهید بروجردی منتفی شد، این فیلم را می‌توانید درمورد هر سردار شهید دیگری با همین فیلم‌نامه بسازید، صرفا با تغییراتی در لوکیشن و طراحی صحنه!


دو

در بررسی و داوری غریب به عنوان یک فیلم در خلأ، یک فیلم بدون پیشینه و پسینه‌ی تاریخی و فرهنگی و هنری یک جور می‌شود نمره داد و با توجه به پیشینه و پشتوانه و تجربه‌های قبلی کارگردان و تهیه‌کنندگان و زمینه و زمانه اجتماعی و فرهنگی و هنری اثر، جوری دیگر.

در حالت اول، یعنی بدون توجه به مسائل پیرامون، غریب فیلم سرراست و منظم و منسجمی است، ریتمش را تا پایان حفظ می‌کند، کشش و تعلیق قابل قبولی دارد، قصه‌اش را هرچند با سرعت اما با وضوح تعریف می‌کند و از نظر محتوایی هم چهل سال پس از شهادت یکی از قهرمانان جنگ ایران، یک یادآوری و تذکر ضروری برای شناختن و بازشناختن محمد بروجردی است. اینهمه سال گذشته بود و اثری از بروجردی نبود، پس این فیلم که استانداردهایی از سینمای ایران را دارد برای اینکه یاد و نام این قهرمان بار دیگر در ذهن مردم ایران مرور شود مغتنم است. از این رو باید از همه سازندگان اثر ممنون باشیم.

اما اگر به این فکر کنیم که اولا غریب جدا از انبوه نامزدی‌هایش، شش جایزه سیمرغ در جشنواره فجر امسال دریافت کرده، دوم: ما اکنون در سینمای جنگ کجا ایستاده‌ایم و چه تجربه‌های بی‌نظیر و درخشانی را پشت سر گذاشته‌ایم، سوم: کارگردان اثر محمدحسین لطیفی قبلا چه تجاربی در سینما و مخصوصا در شخصیت‌پردازی در فیلم و سریال داشته، و چهارم: اصلا همین سازمان تهیه‌کننده فیلم قبلا در همین ژانر چه آثاری را تولید کرده، به این نتیجه می‌رسیم: غریب یک عقب‌گرد سینمایی و یک فرصت‌سوزی تمدنی و ملی درمورد گزارش و نمایش شخصیت قهرمان فیلم است.

غریب در نظام معنایی و محتوایی خود به زمانه‌ی ما تذکر می‌دهد نباید به عقب بازگشت، نباید تجربه‌های تلخ تاریخی را دوباره تجربه کنیم، که در جای خود تذکر به‌جا و درستی است، اما در نظام هنری و زیبایی‌شناسی خود اتفاقا یک عقب‌گرد است. غریبِ لطیفی یک کپی از چ حاتمی‌کیاست که سال‌ها از چ عقب‌تر است. همان لوکیشن و موقعیت جغرافیایی، همان موقعیت تاریخی، همان موضوع ملی و دغدغه‌های محتوایی، همان شیوه‌ی برخورد با موضوع، حتی در مواردی همان بازیگران و حتی درمواردی دیگر همان شخصیت‌ها و حتی‌تر! همان دیالوگ‌ها!؛ اما بدون آن علو و هنرنمایی‌هایی خاص حاتمی‌کیا که در چ دیدیم. بدون چیزهایی مثل سکانس هلیکوپترش، بدون اکشن بیمارستانش، بدون شخصیت‌پردازی فوق‌العاده‌ی چمران و مخصوصا وصالی، بدون لحظات شاعرانه چ و... . پس چی می‌ماند؟ کردستان زمان جنگ، فتنه‌گری گروه‌های تجزیه‌طلب با حمایت خارجی، معلوم نبودن دوست از دشمن در این میدان جنگ، جنگ خیابانی و خانه‌به‌خانه، مواجهه‌ی بغرنج یک قهرمان تربیت‌شده‌ی فرهنگ خمینی و انقلاب با این شرایط، حضور بابک حمیدیان و...، طراحی یک شخصیت به عنوان نماد مظلومیت و محرومیت آن روزگار ارتش، طراحی کاریزماتیک شخصیت منفی قصه، دوئل فکری و گفتمانی شخصیت منفی و شخصیت مثبت در یک سکانس، اهتمام شدید قهرمان برای پرهیز از خشونت، اهتمام شدید قهرمان برای آرام‌کردن هم‌قطاران خشمگین، حضور یک شخصیت خانم در تضاد و گفتگوی عاطفی با قهرمان فیلم، سرآخر همراه شدن آن شخصیت با قهرمان فیلم، تعارف تفنگ از سوی قهرمان به این خانم و گفتن دیالوگی با این مضامین از سوی خانم که تفنگ برای آقایان است و ما زن‌ها جنگ‌افروز نیستیم! و حتی رنگ و لعاب تصویر و تدوین و حتی پوستر فیلم! همه و همه عین چ! همه‌ی این‌ها این سوال را به ذهن ما می‌آورد که چرا سازمان اوج پس از تجربه‌ی موفق فیلم چ باید سفارش یک فیلم با همان موضوع و ژانر و حتی جزئیات را به یک کارگردان دیگر بدهد؟ بهتر نبود همان فیلم قبلی را دوباره اکران می‌کردند؟! یا به همان کارگردان قبلی، مثلاً چ2 را سفارش می‌داد؟! آیا اوج به لطیفی یا عنقا گفته بنشین امشب چ را ببین و از رویش یکی دیگر بساز؟! یا آیا لطیفی و عنقا پس از قبول سفارش تصمیم گرفته‌اند برای آسان‌شدن کار چندبار فیلم چ را تماشا کنند و از رویش دوباره فیلمی نو بسازند؟!

بزرگ‌ترین ضعف غریب فیلم‌نامه است. آنچه از دید یک مخاطب به نظرم می‌رسد: عنقا جدا از تقلب آشکار از روی چ حاتمی‌کیا، به جای نوشتن یک فیلم‌نامه‌ی واقعی از روی تاریخ زندگی شهید بروجردی یک فیلم‌نامه مهندسی از روی سفارش کارفرما نوشته. ما در این فیلم هیچ نزدیکی واضحی به شخصیت درونی و حقیقی و فردی و غیرکلیشه‌ای بروجردی احساس نمی‌کنیم. بنده برای موقعیت مهدی از جهاتی نقدهایی نوشته بودم، ولی موقعیت مهدی هم مانند چ و بلکه بیشتر از چ بسیار موفق شده بود به شخصیت قهرمان اثر خود (شهید باکری) نزدیک شود و ما می‌فهمیدیم مهدی باکری بیرون از شعارها و کلیشه‌ها، به عنوان یک انسان واقعی چه شکلی بوده و چه جهانی داشته. اما قصه‌ی غریب به حدی برساخته و بی‌روح است که من فکر می‌کنم نویسنده فیلم‌نامه برای نوشتنش واقعا نیازی به دانستن زندگی شهید بروجردی نداشته و به همان شیوه‌ای که عرض شد این فیلم‌نامه را نوشته.

البته که ضعف‌هایی هم در کارگردانی، تصویربرداری، مدیریت تصویربرداری، بازی‌گرفتن از بازیگران و حتی بازی بازیگران هم هست که نقاط ضعف فیلمنامه را پررنگ‌تر کرده است. رسم اشتباهی در سینمای جنگ این سال‌ها جاافتاده که ما فکر می‌کنیم گریم کار شخصیت‌پردازی و بازی را انجام می‌دهد. نه، گریم به‌تنهایی نمی‌تواند یک شخصیت معاصر را که ازش فیلم و صوت وجود دارد و مستندات مربوط به اخلاق و رفتارش هنوز جریان دارد تداعی کند. اگر به گریم اصالت بدهی تو محمد بروجردی نخواهی داشت، بابک حمیدیان با گریم بروجردی خواهی داشت، هادی حجازی‌فر با گریم مهدی باکری خواهی داشت. در غریب هم این مشکل وجود دارد، خبری از لطافت و آرامش محمد بروجردی نیست، بابک حمیدیانی که می‌بینیم یک بروجردی عصبی را به تصویر می‌کشد؛ در چندین سکانس (از جمله سکانس ابتدایی گفتگوی دونفره و سکانس حضور در بین بسیجیان معترض در نمازخانه) حمیدیان کنش‌هایی شدیدا عصبی و سریع از خود نشان می‌دهد که بسیار از جنس شخصیت بروجردی دور است؛ به این اضافه کنید خنده‌های هیستریک و عصبی و تا حدی دور از منطق حمیدیان در نقش بروجردی را! آن خنده‌ها واقعا عجیب بودند و اگر از خود شهید هم می‌دیدیم تعجب می‌کردیم، حال آنکه آنچه از خاطرات و حتی فیلم‌های شهید بروجردی به جا مانده اتفاقا از شخصیتی با آرامش، مسلط و معنوی حکایت می‌کند.


سه

تا قبل از دیدن غریب نقدم به فیلم‌های اینچنینی این بود که چرا این فیلم‌ها بعضی از وجوه اصلی و مهم شهیدان و قهرمانان را سانسور می‌کنند، بعد از دیدن غریب به این فکر می‌کنم چرا تهیه‌کنندگان این فیلم‌ها اینقدر نگاه پروژه‌ای به زندگی قهرمانان بزرگ کشور خود دارند که فراتر از سانسور، اصلا اعتنایی به دیدن عمیق و روایت دقیق زندگی‌شان ندارند؟

تقلید و از روی دست دیگری ساختن در بعضی از ژانرهای سینمایی و مخصوصا سریال‌های تلویزیونی و غیرتلویزیونی بسیار سابقه دارد، اما اگر بخواهد پایش به سینمای جنگ ایران هم با آنهمه آثار درخشان کشیده شود و به سری‌سازی و پروژه‌بازی ختم شود، به مرور باخت بزرگی را پیش روی این سینما خواهد گذاشت.

 


در همین زمینه ببینید:

1. همه نقدها درباره فیلم غریب

2. نقد و بررسی فیلم مجنون




عین حین
15 اردیبهشت 1402

نقد کامل و موشکافانه ای بود.

پرستو عسگرنجاد
18 اردیبهشت 1402

سلام و نور.
اول از همه نقد شما بر فیلم «موقعیت مهدی» رو برای من تداعی کرد و این نشون از اصالت دغدغهٔ شما و متأسفانه تداوم مشکله.
بعد هم این‌که نقد بسیار به‌قاعده و دقیقی بود.

ها.میم
21 اردیبهشت 1402

عالی بود

زمانه
6 خرداد 1402

حتی اگر منظور نویسنده این نبوده باشد هم، چند خط ابتدای متن دارد فریاد میزند که احتمالا به جای نقد فیلم غریب یا ریویویی بر آن با یک خشم‌فشانی بر سازمان اوج مواجهیم منتها با ذبح فیلم قابل دفاعی (ادعا نمی‌کنم تمام‌عیار) به اسم غریب آن هم با تیمی از عوامل که از قضا هم هنرمند و کاربلد است هم شریف و نجیب.
فکر نکنم کسی باشد که به بهانه‌ای، از این که کارنامه‌ی عملکرد اوج بررسی و نقد شود، خوشحال نشود اما ای کاش با آثار ضعیف یا در گنجه‌مانده‌اش چنین بشود نه با آثار نسبتا خوبی مثل این.
نویسنده متن، اتهام کپی‌کاری این اثر را از روی دست چ مطرح کرده‌اند حال آن که دلایل و مصادیقشان، کافی نیست و ای کاش اگر این ادعا پررنگ بود، اسناد و مصادیق هم به همان اندازه محکم می‌بود. هرکس که اندکی با عوامل اصلی اثر آشنا باشد می‌داند لطیفی نه آن تازه کارگردانی است که برای اثبات خودش نیاز به نام و حمایت اوج داشته‌باشد نه آن قدر سطحی و کارنابلد است که بخواهد از روی دست چ کپی کند! خیر، عدم تخصیص بودجه کافی و یا بازی‌های عجیب مالی از سوی نهادهای هنری باسابقه‌تر برای پروژه‌های بزرگ، هنرمندان دغدغه‌مند را ناگزیر می‌کند به اقبال به سوی نهادهایی که بودجه مناسب‌تری دارند.
نویسنده محترم متن احتمالا توقع داشتند که در این فیلم برای پرهیز از کپی‌کاری، بروجردی دیگر نماز نخواند، اگر خلق‌وخویش متین و موقر است برای پرهیز از شباهت به دیگر خصائل این‌چنینی شهدا، او را طوری دیگر نشان دهند! بله کپی کردن یک خصلت برای همه شهدا در آثار سینمایی، خنده‌دار است اما نمی‌شود خصلت مشابه را هم سانسور کرد چون می‌خواهیم کپی نکنیم!
باری اگر محمدحسین لطیفی و حامد عنقا و امثال اینها مانند برخی دیگر از اهالی هنر، روال قهر و کناره‌گیری از کارهای هنری دغدغه‌مندانه را پیش بگیرند، شاید قدر هنری‌شان بیشتر دیده بشود و آن وقت دوستان انقلابی و هنری دغدغه‌مند شاید به فکر بیفتند که با بزرگداشت و یا تولدی بخواهند جبران کم‌لطفی‌ها را داشته باشند، اما آیا تضمینی دارد که دیگر دیر نشده‌باشد و جای اینها تعدادی کارنابلد سبز نشود؟ و البته باید از خودمان بپرسیم که اگر غریب نه، پس کدام اثر سینمایی جایگزین و البته شاخص‌تر؟
این روال جالب در برخوردمان با آثار آبرومند هنری را بگذارید کنار ارج‌نهادن‌های غریبه‌ها به آثار ضعیف اما در راستای منافع‌شان.
ابدا هم نمی‌گوییم کار ضعیف و در راستای منافع ملی- میهنی را باید تکریم کرد.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
بدون توجه به مسائل پیرامون، غریب فیلم سرراست و منظم و منسجمی است، ریتمش را تا پایان حفظ می‌کند، کشش و تعلیق قابل قبولی دارد، قصه‌اش را هرچند با سرعت اما با وضوح تعریف می‌کند و از نظر محتوایی هم چهل سال پس از شهادت یکی از قهرمانان جنگ ایران، یک یادآوری و تذکر ضروری برای شناختن و بازشناختن محمد بروجردی است. اینهمه سال گذشته بود و اثری از بروجردی نبود، پس این فیلم که استانداردهایی از سینمای ایران را دارد برای اینکه یاد و نام این قهرمان بار دیگر در ذهن مردم ایران مرور شود مغتنم است.

اما اگر به این فکر کنیم که اولا غریب جدا از انبوه نامزدی‌ها شش سیمرغ در جشنواره فجر اسال دریافت کرده، دوم: ما در سینمای جنگ کجا ایستاده‌ایم و چه تجربه‌های بی‌نظیر و درخشانی را داشتیم؟ سوم: کارگردان اثر محمدحسین لطیفی قبلا چه تجاربی در سینما و مخصوصا در شخصیت‌پردازی داشته؟ و چهارم: اصلا همین سازمان تهیه‌کننده فیلم قبلا در همین ژانر چه آثاری را تولید کرده، به این نتیجه می‌رسیم: غریب یک عقب‌گرد سینمایی و یک فرصت‌سوزی تمدنی و ملی درمورد گزارش و نمایش شخصیت قهرمان فیلم است.

مطالب مرتبط