پنجشنبه 01 خرداد 1404 / خواندن: 6 دقیقه
پرونده روزی روزگاری تلویزیون | صفحه پنجاه و ششم

ریویو: نقد و نظری به سریال «روشن‌تر از خاموشی» ساخته «حسن فتحی»

تلویزیون ایران، در کارنامه پرفراز و فرود خود، بسیاری اوقات جسارت این را داشته که به سراغ بزرگان تاریخ اندیشه برود. «روشن‌تر از خاموشی» یکی از همین تلاش‌های بلندپروازانه است: سریالی که حسن فتحی در سال ۱۳78 به نگارش درآورد و  کارگردانی کرد و از سال ۱۳۸۲ از شبکه یک سیما پخش شد.

5
ریویو: نقد و نظری به سریال «روشن‌تر از خاموشی» ساخته «حسن فتحی»

مجله میدان آزادی: در جدیدترین صفحه از پرونده «روزی روزگاری تلویزیون»، به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا، به سراغ سریال «روشن‌تر از خاموشی» حسن فتحی که در سال 1382 از شبکه یک سیما پخش می‌شد، رفته‌ایم. ریویوی خانم فاطمه‌بهار فیضی  را بر سریال روشن‌تر از خاموشی، در ادامه بخوانید:

تلویزیون ایران، در کارنامه پرفراز و فرود خود، بسیاری اوقات جسارت این را داشته که به سراغ بزرگان تاریخ اندیشه برود. «روشن‌تر از خاموشی» یکی از همین تلاش‌های بلندپروازانه است: سریالی که حسن فتحی در سال 1378 به نگارش درآورد و  کارگردانی کرد و از سال ۱۳۸۲ از شبکه یک سیما پخش شد. زمانی که این سریال ساخته و پخش شد هنوز دوره اصلاحات بود. زمانی که مفاهیمی چون هویت ایرانی-اسلامی، نسبت دین و سیاست، و بازخوانی سنت فکری، در فضای عمومی کشور موضوعیت داشتند. به‌نوعی، «روشن‌تر از خاموشی» تلاشی بود برای بازگشت به ریشه‌های تفکر ایرانی با زبانی قابل انتقال برای مخاطب امروز. این سریال در زمان ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما ساخته شد، مدیری که خود دانش‌آموخته و مدرس فلسفه بود. در آن دوره تنوع ژانر سریال‌های تلویزیونی بسیار بالا بود و از این رو یک سریال تاریخی جدی باید می‌توانست با سریال‌های عامه‌پسند و ملودرام‌های خانوادگی که نبض آنتن را در دست داشتند رقابت کند. 

داستان سریال روشن‌تر از خاموشی 

داستان سریال «روشن‌تر از خاموشی» از کودکی فیلسوف سرشناس، صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به ملاصدرا یا صدرالمتالهین آغاز می‌شود و از بدخواهی‌های حوزه اصفهان و علمای قشری که منجر به تبعید او شد تا رفع تبعید و بازگشت او به شیراز، تماشاگر را با ماجراهای فلسفی، عرفانی و اجتماعی آن روزگار همراه می‌کند. بنابراین این سریال را می‌توان در ژانر بیوگرافی هم گنجاند. این سریال تاریخی در بستر دوران صفویه و اوج ارج‌نهادن دربار پادشاهی به دانشمندان و چهره‌های ادبی و علمی و فرهنگی بود. بنابراین دانشمندانی چون شیخ بهایی و میرداماد و میرفندرسکی نیز در سریال ملاصدرا حضور پررنگی دارند. سریال روشن‌تر از خاموشی تلاشی است در جهت نشان دادن روزگاری که باعث شکل‌گیری حکمت صدرایی شد. 

این سریال نه فقط درباره یک فیلسوف، بلکه درباره تفکر و امکان زیستنِ اندیشمندانه در دنیایی پرآشوب است.

نقد و نظر به سریال روشن‌تر از خاموشی فلسفه در قاب رسانه؛ یک تجربه نادر

ساخت سریالی درباره شخصیت پر رمزوراز ملاصدرا نه‌ تنها نیازمند جسارت در محتواست، بلکه مخاطره‌ای هنری نیز هست. «روشن‌تر از خاموشی» در لبه‌ی دو جهان بود: دقت تاریخی و جذابیت دراماتیک. 

 اما برای بررسی دقیق‌تر روشن‌تر از خاموشی باید دید که ویژگی‌های شاخص آن نسبت به آثار مشابه خودش چیست؟

اول. فتحی در سریال ملاصدرا تلاش کرده تصویری از «فکر کردن» بسازد؛ کاری که ذاتاً ضدتصویر است. داستان زندگی ملاصدرا، با آن‌همه پیچیدگی‌های فکری، منازعات کلامی، جدال‌های درونی و تاریخی، انتخابی بسیار دشوار برای مدیوم تصویر به نظر می‌رسد.

دوم. پاشنه آشیل سریال که البته می‌تواند نقطه قوت آن باشد، جسارت در انتخاب سوژه است. ملاصدرا یکی از مهم‌ترین فیلسوفان تاریخ ایران و اسلام است و چهره‌ای است که در قرن اخیر در ایران بسیار به آن توجه شده است. مخالفان آتشین و هواداران آتشین او در عالم فلسفه و نیز حوزه علمیه، همه بستر مناسبی برای جذب مخاطب توسط این سریال است. 

سوم. در مقایسه با سریال‌های مشابه چون شیخ بهایی، این سریال توانسته هم جریانات سیاسی و داخلی دربار صفوی و هم اوضاع حوزه علمیه اصفهان و مسیری را که بزرگان باید در راه کسب علم می‌پیمودند را به خوبی نمایش دهد. این اتفاق تقریبا در هیچ کدام از فیلم و سریال‌های ایرانی اتفاق نمی‌افتد. یعنی ما در سریال ملاصدرا هم زندگی و اندیشه ملاصدرا را مرور می‌کنیم هم تاریخ و جغرافیای دوران مهم حکومت شاه عباس صفوی بر ایران را.
 


کتاب «مردی در تبعید ابدی» اثر «نادر ابراهیمی»

اما برای تحقق موفقیت‌آمیز آن جسارت دشوار و رسیدن به این ویژگی‌های ارزشمند، فتحی یک کمک خوب و دستاورد پیشینی همراه خود داشته است و آن رمان «مردی در تبعید ابدی» نوشته استادش، یعنی زنده‌یاد نادر ابراهیمی است. رمانی که پیشتر ( در سال ۱۳۷۵) به سراغ همۀ این چالش‌ها در روایت زندگی ملاصدرا رفته بوده است و مهم‌ترین منبع الهام و اقتباس برای سریال روشن‌تر از خاموشی بوده است.

روایت؛ پاره‌ روایت‌هایی از زندگی نه روایت خطی

بعضی قسمت‌های سریال بیشتر شبیه مدخلی به یکی از مفاهیم صدرایی است تا یک فصل در یک خط داستانی. از نوجوانی ملاصدرا در شیراز تا خلوت‌گزینی‌اش در کهک، ما بیشتر با تحولات ذهنی و تعارضات معرفتی او همراه می‌شویم تا اتفاقات بیرونی. این سبک روایی، از حیث فلسفی قابل دفاع، اما از حیث درام‌سازی چالشی است. دیالوگ‌ها گاهی آن‌قدر سنگین و پر از اصطلاحات عرفانی-فلسفی‌اند که انگار بخشی از رساله حکمت متعالیه به شکل دکلمه درآمده. این زبان اگرچه به فضای ذهنی صدرالمتألهین نزدیک است، اما ممکن است مورد پسند بخشی از عموم مخاطبان سریال واقع نشود. در نتیجه، سریال در بخش‌هایی فقط صدای بلند فلسفه‌گویی است، بدون درام. از طرفی در بعضی بخش‌ها مخاطب نمی‌داند صاحب اثر به دنبال چه چیزی می‌گردد: تحول فکری؟ عشق؟ تبعید؟ تنهایی؟ انقلاب اندیشه؟ از این رو، گاهی ماجراهای سریال مثل جزیره‌هایی جدا از هم به نظر می‌رسند که خطی بین آن‌ها کشیده نشده.

بازیگران سریال؛ بازیگری میان تصویر و تأمل


گریم «حسین یاری» در نقش ملاصدرا؛ فیلم «روشن‌تر از خاموشی»

حسین یاری در نقش ملاصدرا، تصویری آرام، فروتن و درون‌نگر ارائه می‌دهد؛ نه پرهیجان، نه پرتنش، بلکه تأملی. این انتخاب شاید برای برخی مخاطبان کم‌رمق جلوه کند، اما با چهره‌ای که ملاصدرا از خود بر تاریخ به‌جا گذاشته، همخوان است و به دل مخاطبان دوست‌دار فلسفه و عرفان و اهل فلسفه می‌نشیند. هرچند نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که در بعضی صحنه‌ها مخاطب بیشتر از آن‌که با "انسان ملاصدرا" ارتباط بگیرد، با "تندیس ملاصدرا" روبه‌روست. پیشکسوتانی همچون جمشید مشایخی، علی نصیریان، محمود پاک نیت و محمدعلی کشاورز نیز با حضورهای کوتاه اما پرقدرت، ستون‌هایی از اقتدار هنری سریال را شکل می‌دهند؛ همچنین محمود پاک‌نیت با بازی درخشان شد تصویری همیشگی از شاه عباس را در سینمای ایران به وجود آورد.

اما این دوبله است که بیش از هرچیز به بازی بازیگران این سریال آسیب زد. لهجه‌هایی که دوبلورها نتوانسته‌اند آن را به درستی ادا کنند یکی از دافعه‌های این سریال است که بازی بازیگران را تحت تاثیر منفی قرار داده است. شاید بد نباشد برای پخش دوباره این سریال، از نو آن را دوبله کرد.

 کارگردانی سریال ملاصدرا؛ میان شاعرانگی و روایت‌گری

فتحی که پیش‌تر در «شب دهم» نشان داده بود به زبان نماد و رنگ علاقه‌مند است، این‌بار با استفاده از نورپردازی ملایم، طراحی لباس و دکورهای تاریخی، فضای جهان صفوی را با حسی عرفانی آمیخته. برخی نماها زیبا و نمادین‌اند، اما در مجموع، تصویرها بیشتر تأمل‌برانگیزند تا روایت‌گر. موسیقی قدرتمند سریال ساخته‌ی استاد فرهاد فخرالدینی هم در این مسیر نقش‌آفرینی جدی دارد، هرچند گاه از تصویر پیشی می‌گیرد. فخرالدینی پیش از این هم در سریال‌های تاریخی مهمی (مثل امام علی، سربداران، مسافر ری و...) توانایی موسیقی فیلم ایرانی را به رخ کشیده است. تیتراژ پایانی سریال روشن‌تر از خاموشی با شعری از خود ملاصدرا (و خوانندگی علیرضا قربانی) ویترینی درخشان و ماندگار از موسیقی باشکوه این سریال است.


اقبال مخاطبان و منتقدان

با توجه به پیشرفت‌های سریال‌سازی تاریخی در ایران، روشن‌تر از خاموشی شاید در دید مخاطب جوان امروزی مخصوصا در بخش‌هایی مثل صحنه‌پردازی، جلوه‌های ویژه، جلوه‌های میدانی، ریتم و... جذابیت لازم را نداشته باشد، اما در امور دیگر مثل قصه‌گویی، روایت‌گری و شخصیت‌پردازی سریال همچنان ارزشمند است. اما نکته مهم این است که روشن‌تر از خاموشی در روزگار خود و برای نسل خود سریال موفقی بوده است. شاهد بر این ادعا، جوایز و نظرات منتقدان در همان دوران است. در «هشتمین دوره جشن سینمایی حافظ» دو جایزه مهم سریالی یعنی «بهترین مجموعه تلویزیونی» و «بهترین فیلمنامه تلویزیونی» هردو به روشن‌تر از خاموشی رسید و این سریال در سه رشته دیگر نیز نامزد شد.

 

ملاصدرا؛ تجربه‌ای شریف اما ناقص

روشن‌تر از خاموشی نه یک سریال سرگرم‌کننده به معنای رایج، بلکه یک دعوت به تفکر است. تجربه‌ای نادر در تلویزیون ملی که اگرچه در بعضی صحنه‌ها کند، دیالوگ‌محور، و گاه سنگین است، اما در صحنه‌هایی دیگر نیز هیجان‌انگیز و جذاب و درگیرکننده است و در کل می‌توان آن را تلاشی شریف‌ در راستای نزدیک‌کردن مخاطب عام به چهره‌های فکری دانست. فتحی هیجانات درونی ملاصدرا را با هیجانات بیرونی سیاسی‌تاریخی (جنگ‌ها، توطئه‌های درباریان، اصناف و گروه‌های اجتماعی و فکری و...) روایت می‌کند که کار به جز مخاطب خاص برای مخاطب عام هم جذاب باشد. می‌توان گفت روشن تر از خاموشی، تلاشی است برای جان‌دادن به اندیشه در قالب تصویر؛ پروژه‌ای سنگین، عمیق، بلندپروازانه، گاه خسته‌کننده، گاه هیجان‌انگیز و در نهایت با اندکی اغماض شریف و ماندگار.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
روشن‌تر از خاموشی نه یک سریال سرگرم‌کننده به معنای رایج، بلکه یک دعوت به تفکر است. تجربه‌ای نادر در تلویزیون ملی که اگرچه در بعضی صحنه‌ها کند، دیالوگ‌محور، و گاه سنگین است، اما در صحنه‌هایی دیگر نیز هیجان‌انگیز و جذاب و درگیرکننده است و در کل می‌توان آن را تلاشی شریف‌ در راستای نزدیک‌کردن مخاطب عام به چهره‌های فکری دانست.

حسین یاری در نقش ملاصدرا، تصویری آرام، فروتن و درون‌نگر ارائه می‌دهد؛ نه پرهیجان، نه پرتنش، بلکه تأملی. این انتخاب شاید برای برخی مخاطبان کم‌رمق جلوه کند، اما با چهره‌ای که ملاصدرا از خود بر تاریخ به‌جا گذاشته، همخوان است و به دل مخاطبان دوست‌دار فلسفه و عرفان و اهل فلسفه می‌نشیند.

مطالب مرتبط