مجله میدان آزادی: در استقبال از بهار و خداحافظی از فصل زمستان، به شادباش روییدن برگ و قدردانی از جانبخشی طبیعت، «پرونده باغ ایرانی» را میگشاییم که بهار فصل گشودن در باغها و بستانهاست. پرونده باغ ایرانی یکی از دو پروندهای است که در تحریریه مجله میدان آزادی ویژه اسفند 1403 و فروردین 1404 برای شما تدارک دیدیم و امروز همزمان با روز درختکاری در تقویم ایرانی -15 اسفند- از آن رونمایی میکنیم. در ادامه صفحه نخست و سرمقاله پرونده باغ ایرانی را به قلم حسن صنوبری -شاعر و منتقد هنری- بخوانید.
برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ
اما باغ، همین باغ که ما ایرانیها از کودکی با آن مأنوسیم، فقط یک بنای ساختمانی یا پوشش گیاهی ساده نیست، یک اندیشه، یک رویا و یک آرمان است؛ یک هنر هزارلایه و هزارشاخه. اندیشه و رویا و آرمانی که نخستینبار در دست ایرانیان و با هنر ایرانیان روییده و سپس جهانی و جاودانی شده است. هنری که رد پایش را در معماری، نقاشی، نگارگری، فرش و حتی شعر و ادبیات و موسیقی و دیگر هنرهای تجسمی یا انتزاعی ایران میتوانیم ببینیم. بهویژه هر هنری که با زندگی انسان ایرانی آمیخته:
ما ایرانیها همینکه روی فرشهای خانهی خود نشستهایم در باغ نشستهایم؛ وقتی بوستان و گلستان سعدی را میخوانیم در باغ سیر میکنیم؛ وقتی در یک سینی -با نقشهای سنتی- چای میریزیم یا سفرهای سنتی را در میهمانی میگستریم، میهمانمان را به باغی دلگشا دعوت میکنیم؛ وقتی آواز ایرانی گوش میدهیم در تحریرهای خاص آواز ایرانی، صدای بلبل را میشنویم، یعنی همان پرندهی خوشصدای باغهای ایرانی؛ وقتی بر سجاده با -طرحهای سنتی ایرانی- مینشینیم در باغی ازلی و ابدی نشستهایم و وقتی در گنبد و کاشیهای مسجدهای تاریخی ایرانی غرق میشویم در باغهای آسمانی غرق شدهایم. و اینها که گفتیم همه به جز همان باغی است که در معماری ایران شکوه و شهرتی جهانی دارد.
در گزارشهای سقراط و گزنفون، خردمندان کهنسال یونانی -چند هزارسال قبل از میلاد مسیح- هم میتوانیم ریشهی باغ را در نگاه ایرانی ببینیم. در اینگونه گزارشها نهتنها مردم ایران و باغداران که حاکمان ایران همواره به کاشت درخت، احترام به درخت، و بهویژه برپاکردن باغهای بزرگ آنهم نه فقط به دستور که با دست خویش، توصیف شدهاند. در رسالهی اکونومیکوس -گفتگوی گزنفون و سقراط- آمده است:
شاه ایران نهتنها در رزم، بلکه در زراعت نیز بینظیر است. شاه در هرکجا اقامت میگزیند و بههرکجا سفر میکند به برپایی باغها توجه ویژه دارد. (گزنفون)
سقراط گفتگوی فرمانده اسپارتی و شاه ایران را در باغ پادشاه چنین توصیف میکند:
لیساندر از تماشای باغ در حیرت ماند که چگونه درختان اینگونه زیبا، گیاهان این گونه مرتب و منظم و ردیفهای درختان چنین به دنبال هم میتوانند باشند؟ چگونه زاویهها با این دقت به کار برده شدهاند و رایحههای دلپذیری که هنگام قدمزدن به مشام میرسید از کجا بر میخاست؟ درحالی که از این زیباییها حیرت میکرد گفت: «کوروش من از زیبایی همهی چیزها بسیار شگفت زدهام اما بیشترین کاری که میتوانم انجام دهم تحسین کسی است که اینها را برای شما سنجیده و به نظم آورده است». کوروش از شنیدن این سخن خرسند شد و گفت: «لیساندر! همه اینها را من خود سنجیده و نظم دادهام که اینها تنها تعداد کمی از آن چیزهاست، من خود کشت و کار میکنم. (گزنفون)
اینکه اولین باغها با ارزش میوه و محصول کی و کجا رخ نمودهاند در تاریخ معلوم نیست، اما ظاهرا اولین باغها با ارزش زیباییشاختی و معناشناختی و نیز جهت تفریح و تفرج و آرامش، کار ایرانیهاست. سنت باغهای زیبا در تمام مشرقزمین بسط پیدا کرده است و تمام تمدنهای کهن یا قدرتمند شرقی مثل هند و مصر و چین و ژاپن و... سنتهای باغسازی با نگرش معماری و زیبایی را داشتهاند، برخلاف غربیها که تا نیمههای قرون وسطی به باغ بیاعتنا بودند. «قدیمیترین باغ ایرانی که بازسازی شماتیک آن میسر است توسط کوروش کبیر بیش از 2500 سال پیش در حدود 546 پیش از میلاد در پاسارگاد ساخته شد.» و البته متون ایرانی نشان میدهد باغهای زیبا پیش از این نیز در ایران حضور داشتند.

در تمام باغهای ایرانی از دوران کوروش تا دوران معماری اسلامی و تا حدودی پس از آن یک معنا و مفهوم آشکار است: بازسازی بهشت روی زمین. در شکلگیری این رویا حتما متون مذهبی زرتشتی و نیز توصیفهای بهشت در قرآن کریم بسیار موثر بوده است. پس باغ ایرانی یک محیط مقدس نیز هست و نیز یک حسرت و یادآوری فطری از روزهای سکونت انسان در بهشت -پیش از تبعید به زمین- و نیز نمودارِ اشتیاقِ بازگشت به بهشت. واژهی فارسیِ «پردیس» همریشه با «فردوس» عربی و «پارادایس» انگلیسی در زبان فارسی توامان برای بهشت و باغ بهکار میرود و جالب که این، نامِ همان باغ کهن کوروش است. (در فارسی «پالیز» نیز همریشه با پردیس است و ظاهرا ریشهی همگی واژهی ترکیبیِ کهن « پارا دَئِزا» به معنای محصور با دیوار و باغ است).
و این بهشت زمینی همواره چهارگوش، محصور و عموما با شکل یک مستطیل خود را نشان میداده:
باغ ایرانی با به کارگرفتن هندسه مستطیلی نوعی منظرهسازیِ حماسی باشکوه و مقتدر را در طبیعت دنبال میکند. فارغ از مسائلی همچون مکان قرارگیریِ باغ، شکلِ زمین، اقلیم و توپوگرافی، بهکارگیری هندسه مستطیلی در نظم بخشیدن به فضای باغ را میتوان مشاهده کرد. بهکارگیری هندسه مستقيمالخط فراتر از جنبههای کالبدی به نوع جهانبینی ایرانیان و زیباییشناسی اسطورهای آنها باز میگردد. آب و درخت در ذهن انسان ایرانی از دیرباز دارای تقدس بوده و به نظمکشیدن آنها در قالب هندسهی مستقیمالخط باغ ایرانی، برآمده از نوعی زیباییشناسی خاص است که بعد ماورایی و شکوهمند آن کهنالگوی خاصی ویژه ایرانیان به وجود آورده است. (سید امیر منصوری و مریم محسنی مقدم)
این مستطیل و این نظم متقارن را ما نه فقط در معماری باغهای ایرانی که در بسیاری از هنرهای دیگر، بهویژه در فرش ایرانی میبینیم. یا بهتر است بگوییم: فرشباغهای ایرانی!

اما این بهشتیبودن باغ ایرانی در معماری دوران اسلامیِ ایران قدرتی بیشتر میگیرد:
باغ در دورهی اسلامی به الگوی مكان تبدیل میشود و خانه و مسجد، کاروانسرا و مدرسه، بخشهای فردی و جمعی را یکی میکند. این وحدت به وسیلهی درهمکنشهای بصری فضا، شکل و سطح به دست میآید و به وسیلهی ارتباط کیفیشان تکمیل میشود. فضا، به مثابهی مکانِ «گنج پنهان»ِ خانه، به وسیلهی شکل محصور میشود، درست مانند بدن انسان که جانی را محصور میکند که روح را در بر میگیرد. بنابراین برای تعریف و محدود کردن این مکان مقدس که درون آن، جان محسوس است و جستوجوی روحانیاش به نتیجه میرسد، دیوارها پیش نیاز هستند. درهمکنشِ شکل و سطح باید فضایی بیافریند که کاملا آرام باشد و در آن کششی نباشد و موقعیت را برای غور و تعمق آماده کند. چنین شکل صلبی را میتوان در مکعب جست. فرمی بینقص که جوهرهی نمادیناش پایداری انسان و بهشت روی زمین است. (لاله اردلان و نادر بختیار)

گرچه باغهای ایرانی همواره تمایز و ویژگیهای اختصاصی خود را حفظ کردهاند، اما سرزمینهای دیگر بهویژه هندوستان (مخصوصا در دوران گورکانیان) متاثر از باغهای ایرانی باغهای باشکوهی را معماری کردند. از طرفی با همان توصیفهای سقراط و گزنفون هیجان باغسازی از ایران به باغسازیهای رومی و یونانی هم راه پیدا کرد. چنانکه نجات یهودیان و فرصت دوباره دادن به یهودیان توسط کوروش، اندیشه و انگیزه باغ را توسط یهودیان در بخشهای دیگری از جهان پراکند.
امروز طراحی باغ ایرانی در سراسر جهان امتداد و انتشار یافته است. برای مثال در آمریکا ما میتوانیم تاثیرات باغ ایرانی را در بعضی از باغهای سفرای اسپانیای قدیم ببینیم. (الیزابت موینیهان)
شاید جوانها و نوجوانهای امروزی خیلی تعجب کنند که چرا بسیاری از پدرهای کهنسال، بهویژه پدربزرگها و حتی مادربزرگهای ایرانی، بیش از هرچیزی در این دنیا دوست دارند باغی کوچک داشته باشند و آبادش کنند. یا اگر باغ را دارند چرا اینقدردوست دارند اینهمه در آن وقت بگذرانند. باغخواهی و باغسازی و باغاندیشی یک آرمان و اندیشه و رویای دیرین ایرانی است که به شکلهای گوناگون در ناخودآگاه ایرانی خود را نشان میدهد و چه ناخودآگاهی عظیمتر وشگفتتر از هنر ایرانی. ایرانیان انگار از دیرباز دوست داشتند زمین را آباد کنند و در تمام جهان باغ بسازند و این کرهی خاکی را تبدیل به باغی بزرگ کنند. وقتی حکومت و مالکیت و ثروت داشتند، این کار با هنر معماری پیش میرفت و وقتی اقتصاد، زندگی را تامین نمیکرد، باغاندیشی و خیال باغ در هنرهای دیگر خود را نشان میداد.
در تازهترین پرونده مجله میدان آزادی، به بهانه بهار و نوروز -یعنی فصلِ «گل و بلبل و باغ و ایرانزمین»- میخواهیم به تماشای اندیشه و زیباییِ باغ ایرانی برویم در هنر ایران. که به قول فردوسیِ پاکزاد: «که ایران چو باغیست خرمبهار». پس دوباره به قول صاحب بوستان و گلستان، سعدیِ اردیبهشتی عزیز: «برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ»!
ارجاعات:
شاهنامه فردوسی
کلیات سعدی شیرازی
رسالهی اکونومیکوس سقراط (نوشته گزنفون)
بهشت به مثابهی باغ (الیزابت موینیهان – ترجمه آسیه مهدویان، ساراسادات منصوری و علیرضا منعام)
احیای الگوی باغ ایرانی در شهر امروز (نوشته سید امیر منصوری و مریم محسنی مقدم)
حس وحدت (نوشته نادر اردلان و لاله بختیار – ترجمه ونداد جلیلی)