یکشنبه 09 بهمن 1401
پرونده پیراپدری | صفحه چهارم

پدرهای محبوب سینمای ایران: «کریم» در «بچه‌های آسمان»

کریمِ «بچه‌های آسمان» هم همین است. او مدام در کار است و بار. بار می‌بارد بر دوشِ او و از صبح در کار است تا شب. یادم می‌آید در «نونِ نوشتنِ» دولت‌آبادی می‌خواندم که پدرش بهش می‌گفت کار و کار و کار را فراموش نکن. این کار، شاید یک وجه باشد از انسانیت یا مرد بودن. اما روی دیگر ماجرا این است که این مرد-پدر له می‌شود و خرد می‌شود زیرِ هرروزه‌ی کار.

5
پدرهای محبوب سینمای ایران: «کریم» در «بچه‌های آسمان»

مجله میدان آزادی: در قسمت دوم از ستون«پدرهای محبوب سینمای ایران» به سراغ فیلم «بچه‌های آسمان» ساخته‌ی «مجید مجیدی» رفتیم. چهارمین صفحه پرونده پیراپدری اختصاص دارد به خاطره‌بازی با نقش «کریم» در این فیلم. این یادداشت به قلم آقای «محمدصالح فصیحی» است.

حتی همین الان هم اگر بروید و از پدربزرگِ من، درباره‌ی کودکی‌جوانی بابا و عموها و عمه‌هام بپرسید، پدربزرگم ابتدا نگاه‌تان می‌کند تا حرف‌تان تمام شود، به‌تمامی. سپس در سکوت دمی فکر می‌کند. و بعد شاید فکر کنید که جواب‌تان را می‌دهد، دقیق و مشخص. ولی اگر چند بار باهاش نشسته باشید و برخاسته باشید می‌بینید که حرفی-جوابی که بهتان می‌زند تکراری است و حرفش ثابت بوده همیشه. و آن این بوده که درست یادش نیست و نمی‌داند. چرا نمی‌دانسته؟ یکیش این است که بچه‌ها زیاد بوده‌اند. اما مهم‌تر همان کاری بوده که او را می‌کشیده به خودش، به‌تداوم. همیشه و همیشه.

کریمِ «بچه‌های آسمان» هم همین است. او مدام در کار است و بار. بار می‌بارد بر دوشِ او و از صبح در کار است تا شب. یادم می‌آید در «نونِ نوشتنِ» دولت‌آبادی می‌خواندم که پدرش بهش می‌گفت کار و کار و کار را فراموش نکن. این کار، شاید یک وجه باشد از انسانیت یا مرد بودن. اما روی دیگر ماجرا این است که این مرد-پدر له می‌شود و خرد می‌شود زیرِ هرروزه‌ی کار. زنت را نبین، بچه‌ها را نبین، که تو مدام در کاری. تو کار نمی‌کنی بلکه هویتت کار است. شب می‌رسی و چند ساعتی بیداری و بعد خواب. اما این تمامش نیست. کریم-مرد، در خانه هم مرد است و پدر؛ که اینجا هم کمک می‌کند و به فکر است درباره‌ی اجاره و مریضی زنش و قندِ هیئت و نیز پیشرفتِ خودشان به‌لحاظِ مالی با رفتنِ به باغبانی. کریم نمونه‌ی مردهایی‌ است که گرچه در سختی‌اند اما تماماً یخ‌ نزده‌اند در شغل‌شان، و همچنان به فکرند برای خودشان و کارشان و خانواده‌شان، در خوشی و ناخوشی.

https://azadisq.com/Portals/0/images/content/1401/%D8%A8%DA%86%D9%87%20%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D9%86%D8%A7%D8%AC%DB%8C%20%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF%20%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF%DB%8C.jpg?ver=WOUbPigGEpGvf2YLtf4mWQ%3d%3d




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
سینمای ایران، سکانس‌ها و نقش‌هایی به یادماندنی از پدرهای ایرانی را بارها به خود دیده‌است؛ نقش‌هایی که در خاطرمان نقش بسته‌اند و با آن‌ها و دیالوگ‌هایشان خاطره داریم. در پرونده «پیراپدری» می‌خواهیم قاب‌هایی از این پدران دوست‌داشتنی را ذیل یک ستون مجزا با عنوان «پدرهای محبوب سینمای ایران» مرور کنیم

کریم-مرد، در خانه هم مرد است و پدر؛ که اینجا هم کمک می‌کند و به فکر است درباره‌ی اجاره و مریضی زنش و قندِ هیئت و نیز پیشرفتِ خودشان به‌لحاظِ مالی با رفتنِ به باغبانی. کریم نمونه‌ی مردهایی‌ است که گرچه در سختی‌اند اما تماماً یخ‌ نزده‌اند در شغل‌شان، و همچنان به فکرند برای خودشان و کارشان و خانواده‌شان، در خوشی و ناخوشی.

مطالب مرتبط