مجله میدان آزادی: در پنجاه و دومین صفحه از پرونده «اردیبهشت کاغذی» میهمان گفتگوی اختصاصی سپیده جانباز هستید با «کلر ژوبرت» در سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران؛ ژوبرت که از چهرههای شناخته شدۀ ادبیات کودک و نوجوان است در این مصاحبه از آداب نمایشگاهگردی و کتابخوانی برای ما گفته است که در ادامه بخوانید:
در هشتمین روز از سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران، سرای کتاب نمایشگاه میزبان نویسندگان و مخاطبان علاقهمند به کتاب کودک به بهانه رونمایی از یک مجموعه کتاب تازه منتشر شده بود: مجموعهکتاب «گنج پدری» که در 4 جلد و توسط نشر مهرستان منتشر شده. یکی از داستانهای این مجموعه به نام «گلدان خانمگلی» به قلم خانم «کلر ژوبرت»، بانوی نویسندهی نامآشنا در ادبیات کودک ایران و فرانسه نوشته شده است. این جدا از کتابهای خواندنی دیگری است که امسال از خانم ژوبرت در نمایشگاه کتاب حضور دارد.
«کلر ژوبرت» (Claire Jobert) که اصالتا فرانسوی است، در سال 1961 میلادی در شهر پاریس متولد شده و حوالی 40 سال است که در ایران زندگی میکند. او که تحصیلاتش را در حوزه علوم تربیتی در مقطع کارشناسی و همچنین ادبیات کودک در مقطع کارشناسی ارشد گذرانده، سالهاست که به نویسندگی حرفهای و تصویرگری در زمینه ادبیات کودک مشغول است. آثار ایشان تاکنون در ایران، فرانسه و لبنان منتشر شدهاند، که از میان آنها میتوانیم «لینالونا»، «شلوپی»، «کفشهای بافتنی»، «قهرمان به شکل خودم» و «سه فندق گمشده» را نام ببریم. خانم ژوبرت همچنین با نشریات مختلفی از جمله «رشد نوآموز»، «سروش خردسال» و «نبات کوچولو» همکاری داشتهاند.
به بهانه این رویداد، فرصتی پیدا کردیم تا با این داستاننویس محبوب به گفتگو درباره نمایشگاه، آداب کتابگردی و کتابهای خوب ادبیات کودک بنشینیم.
خانم ژوبرت عزیز، نمایشگاه کتاب امسال برایتان چطور بوده است؟ اتفاقات خوب یا ناراحتکنندهاش از نظر شما کداماند؟
نمایشگاه کتاب تهران خیلی خوب است، خصوصا وقتی با نمایشگاه کتاب پاریس مقایسهاش میکنم؛ از این نظر که خیلی بزرگ است، هزینه ورودی ندارد و رایگان است، ناشران تخفیف میدهند درحالی که در نمایشگاه پاریس ناشران اجازه ندارند تخفیف بدهند. اما مشکل این است که بینظم است. سالهای پیش هم در بخش بزرگسال و هم بخش کودک در ابتدای هر راهرو بنری بود که نام ناشران راهرو در آن ثبت بود و نظم بیشتری به نمایشگاه میداد. برقرارکردن نظم، چیزی نیست که از نظر من خیلی سخت باشد. علاوه بر این، موضوع دیگری هم هست که به نظر من در ایران فراگیر است. ما از حالا میدانیم که سال دیگر حدودا در همین زمان قرار است نمایشگاه دیگری داشته باشیم و از حالا میشود برنامهریزی برای آن را آغاز کرد. پس چرا باید روز سوم، چهارم نمایشگاه تازه بعضی چیزها را بیاورند؟! دیگر در ایران میدانی که روز اول اگر به نمایشگاه بروی منظم و مرتب و روبهراه نخواهد بود! و این اصلا برای یک کشور اسلامی درست نیست. در صورتی که کشورهای دیگر که مسلمان هم نیستند این موارد را رعایت میکنند. امیدوارم که این مسائل جبران شود. اما بههرحال نمایشگاه برای من خیلی خوشایند است. یک گردش فرهنگی است، فرصت خیلی بزرگی است که کتابهای جدید را ببینیم و ورق بزنیم، دوستان و نویسندگان و ناشران را در راهروها ببینیم و... از این لحاظ نمایشگاه کتاب را خیلی دوست دارم و دلم نمیخواهد از دستش بدهم.
احیانا اولین سالی که نمایشگاه آمدید را به خاطر دارید؟
راستش یادم نیست. من چهل سال است که تهران هستم. اما احتمالا از همان سالهای اول بوده، الان حضور ذهن ندارم.
کمی درباره آداب کتابگردیتان برای ما بگویید. ما به نمایشگاه میآییم که دنبال کتابها بگردیم و این بازدید یکجور سفر و گردش است برای یافتن کتابها یا همان کتابگردی. به نظر شما مخاطبان نمایشگاه بهتر است به چه شکلی دنبال آثار مورد علاقهشان بگردند؟ کلا جستجوی کتاب خوب به نظر شما بهتر است چطور انجام شود؟ قبول دارید که این یکجور مهارت است و هرکسی نمیتواند کتاب خوب را پیدا کند؟
بله، موافقم، و راههای مختلف دارد: از دوستان و آشنایان و استادانی که میشناسیم بپرسیم، از فضای مجازی استفاده کنیم، سایتهای معرفی و نقد کتاب را دنبال کنیم و عنوان کتابهای مدنظرمان را یادداشت کنیم...
در طول سال چطور؟ اگر بخواهید کتابی بخوانید مرجع خاصی دارید؟ یا از آداب خاصی برای انتخاب کتاب پیروی میکنید؟
دوستان فرهنگی، فضای مجازی و سایتهای خاص را دنبال میکنم. وقتی کتابی را میبینم که دربارهاش کنجکاو میشوم سعی میکنم نقدهایی دربارهاش پیدا کنم، نظرات دیگران را دربارهاش بخوانم و اگر خلاصهای از کتاب وجود دارد پیدایش کنم. چون کتابهای زیادی دارم، حالا سعی میکنم راحت کتاب نخرم. چون بعدا سخت میشود جایی برای کتابها پیدا کرد. البته کتاب کودک را راحت میگیرم چون بعدا کسانی را دارم که به آنها امانت بدهم، اما کتاب بزرگسال را محدودتر و با حساسیت بیشتری میخرم.
به نظر شما اینکه میگویند فضای مجازی به کتابخواندن آسیب زده، حرف درستی است؟ آیا با گسترش فضای دیجیتال شاهد این هستیم که کتابها و کتابخوانها کم و کمتر شوند؟ تجربه شما از این موضوع چطور بوده؟
در واقع کتابخوانی متفاوت شده. رقابت میان فضای مجازی و واقعی باعث شده وظیفه نویسندگان و دستاندرکاران نشر سنگینتر شود. اما نظرم این است که هیچ چیز نمیتواند جای کتاب کاغذی را بگیرد. وظیفه ما و مروجان کتاب است که جایگاه کتاب را حفظ کنیم. البته من مخالف مطالعه مجازی هم نیستم. بههرحال ممکن است کسانی نتوانند کتاب فیزیکی خریداری کنند، یا جای کافی برای نگهداریاش نداشته باشند، یا بخواهند در سفر و رفت و آمد به نحوی مطالعه کنند که سبک و قابل حمل باشد. این هم نوعی از کتابخوانی است.
اگر بخواهید در این نمایشگاه یکی از کتابهای کودک خوبی که تازگیها خواندهاید را به ما و مخاطبان ما معرفی کنید تا به پیشنهاد شما مطالعه کنند، چه کتابی را انتخاب میکنید؟
اخیرا کتاب خیلی خوبی دیدهام که اسمش این است: «این کندو مال او». کتابی که توسط بخش کودک و نوجوان نشر اطراف منتشر شده است. من مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم.
خیلی خوشحال شدیم از گفتگو با شما و ممنونیم که وقتتان را در اختیار پرونده اردیبهشت کاغذیِ مجله میدان آزادی گذاشتید.
پینوشت:
یک نکته هم که خوب است اشاره کنیم این است که امسال متاسفانه در اطلاعاتِ صفحه وب نمایشگاه کتاب مجازی، نام خانم ژوبرت به اشتباه درج شده و باعث شده بسیاری از مخاطبان ایشان نتوانند کتابهای ایشان را در این سایت پیدا کنند. ما خیلی اتفاقی پی بردیم نام ایشان به جای «کلر ژوبرت» «کلر ژوبر» درج شده و اگر عبارت کلر ژوبرت جستجو شود سایت نتیجهای را نشان نمیدهد. پس شما هم اگر خواستید به صورت اینترنتی از نمایشگاه کتابی از ایشان را بخرید باید همین نام اشتباه کلر ژوبر را جستجو کنید!