مجله میدان آزادی: روز پنجم ژوئن سالروز درگذشت «ری بردبری»، رماننویس مشهور آمریکایی است. به همین مناسبت، آقای «نوید فرخی» یادداشتی را دربارهی آثار ری بردبری و دیگر داستانسرایان علمی-تخیلی نگاشتهاست.
ری بردبری نویسندهی آمریکایی آیندهنگر بود که آثارش در دنیای ادبیات علمیتخیلی (سای-فای)1 تأثیری عمیق بر جا گذاشته است. قوهی تخیل، نگاه خلاقانه و بینش جامع او نسبت به شرایط جامعهی انسانی، او را به یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان ادبیات علمیتخیلی قرن بیستم تبدیل کرده است. برجستهترین اثر بردبری، «فارنهایت ۴۵۱»، یک رمان دیستوپیایی است که مضامینی مانند سانسور و قدرت آگاهی را در یک روایت داستانی ارائه میکند. بردبری علاوه بر این کتاب، آثار تحسینشده و تأثیرگذار دیگری مانند «مرد مصور»، «حکایتهای مریخ»، «کارناوال تاریک»، «سیبهای طلایی خورشید» و «یک درمان برای مالیخولیا» را هم به رشتهی تحریر درآورده است.
اگرچه سهم بردبری در داستانهای علمیتخیلی به شرح و بسط نیاز ندارد، اما او آنطور که باید در میان مخاطبان ایرانی شناخته نشده است. بردبری با داستانسرایی نیرومند و بینش خلاقانهاش بر نسلهای مختلف نویسندگان و هنرمندان اثر گذاشت. برای شناخت بهتر او، عطف به تعداد آثار کمی که از او به فارسی برگردانده شده است، به باور من بهترین راه مقایسهی مختصر او با سایر بزرگان ادبیات علمیتخیلی است. از این رو در ادامهی این نوشتار نگاهی به نقاط تمایز آثار بردبری از آثار دیگر مشاهیر این ژانر خواهیم داشت.
ژول ورن
از ژول ورن اغلب بهعنوان پدر داستانهای علمیتخیلی یاد میشود. ژول ورن در به رسمیت شناساندن این گونهی ادبی نقش مهمی داشت، زیرا اولین کسی بود که بهطور منظم صرفاً در این ژانر نوشت. ورن در سال 1828 در فرانسه متولد شد. او رمانها و داستانهای بیشماری نوشت که امروزه بهعنوان آثار کلاسیک ادبیات علمیتخیلی شناخته میشوند. ورن بهدلیل دقت و تمرکزش بر جزئیات علمی معروف بود و اشارهاش به پیشرفتهای فناوری مثل اختراع زیردریایی، فضاپیما و... که در زمان او هنوز ابداع نشده بودند، به او نقشی پیامبرگونه در ادبیات علمیتخیلی داده است.
یکی از تفاوتهای کلیدی بین ورن و بردبری رویکرد و نگرش آنها نسبت به فناوری است. هدف ورن از به کارگیری فناوری در آثارش، نمایش پیشرفت و بهخصوص نوآوری جامعهی بشری بود. او بهدقت اصول علمی پشت اختراعاتش را به تصویر میکشید. در مقابل، داستانهای بردبری، نه برای نمایش پیشرفتها، بلکه اغلب برای بیان پیامدهای ناخواستهی فناوری نوشته میشد. آثار بردبری بهطور ضمنی به خوانندگان درمورد خطرات اتکای بیش از حد به فناوری هشدار میدهد و بشر را تشویق میکند تا پیامدهای اخلاقی پیشرفت فناوری را در نظر داشته باشد.
تفاوت دیگر ورن و بردبری سبک ادبی آنهاست. آثار ورن را به جزئیات توصیفی و دقت علمیاش میشناسند، در حالی که بردبری به زبان شاعرانه، تصاویر دقیق و فضای غمانگیزش مشهور است که ابداً در نثر ورن دیده نمیشود.
آرتور سی کلارک
آرتور سی کلارک نویسندهی بریتانیایی داستانهای علمیتخیلی بود که احتمالاً بیش از هر چیز بهدلیل رمان «2001: یک ادیسهی فضایی» و «سری راما» شناخته میشود. کلارک مانند ورن به جزئیات علمی علاقهمند بود و داستانهای او اغلب مروری بر پیشرفتهای فناوری آینده در قالبی داستانی است.
تفاوت کلیدی بین کلارک و بردبری در رویکرد آنها به ادبیات و داستانسرایی است. آثار کلارک اغلب بهدلیل بهکارگیری عناصر علمی سخت شناخته میشوند. جنبههای علمی در آثار کلارک بسیار ممتاز است. کلارک برخلاف ژول ورن که هدفش قبل از هر چیز نوآوری است، در وهلهی اول ترویج گفتار علمی موجود را دنبال میکند. در مقابل، داستانهای بردبری بیشتر به عناصر احساسی و انسانی میپردازد.
همچنین رویهمرفته، کلارک درمورد فناوری فردی بدبین محسوب نمیشود، هرچند غیرمستقیم در آثارش به عواقب ناخواستهی فناوری طعنه میزند. با این حال رویکرد بردبری به فناوری کاملاً محتاطانه است. در زندگی واقعی نیز کلارک معتقد بود که پیشرفت فناوری به آیندهای بهتر برای بشریت منجر میشود، در حالی که بردبری مدام دربارهی خطرات بالقوهی اتکا به فناوری هشدار میداد.
ایزاک آسیموف
ایزاک آسیموف نویسندهی آمریکایی داستانهای علمیتخیلی را بیشتر بهخاطر سری «بنیاد» و نقشش در زمینهی رباتیک میشناسند. آسیموف نیز مانند ورن و کلارک به جزئیات علمی علاقهمند بود. یکی از تفاوتهای کلیدی آسیموف و بردبری رویکرد آنها به عنصر انسانی است. بسیاری از آثار برجستهی آسیموف حول محور روباتها و بررسی مفاهیم اخلاقی در رابطه با هوش مصنوعی بود. از سوی دیگر بردبری در داستانهایش بر عناصر عاطفی و انسانی تمرکز بیشتری داشت و بیشتر به بررسی مضامین مرتبط با عواطف و اخلاقیات انسانی میپرداخت.
تفاوت دیگر آسیموف و بردبری سبک ادبی آنهاست. نوشتههای آسیموف بسیار سلیس و به نثر معیار نزدیک است، این در حالی است که آثار بردبری بیشتر شاعرانه است و بازیهای کلامی در آنها دیده میشود. آسیموف نسبت به پیچیدگیهای زبانی اکراه داشت و به کاوش در جنبههای فنی داستانهای علمیتخیلی علاقه نشان میداد. حال آنکه بردبری از این ژانر بهعنوان وسیلهای برای کاوش در شرایط انسان استفاده میکرد.
نویسندگان جدیدتر
در سالهای اخیر، نویسندگان زیادی در حوزهی ادبیات گمانهزن2 ظهور کردهاند. بیتردید برخی از این نویسندگان تحتتأثیر آثار بردبری بودهاند که یکی از نمونهها نیل گیمن است. گیمن اذعان دارد که آثار بردبری تأثیر عمدهای بر نوشتههایش داشته است. داستانهای گیمن نیز مانند آثار بردبری، اغلب تصاویری زنده و استعارههایی قدرتمند دارند و او نیز به کاوش در عناصر احساسی و انسانی و داستانسرایی علاقهمند است. نویسندهی دیگر مارگارت اتوود است که بهخاطر رمان دیستوپیاییاش یعنی «سرگذشت ندیمه» شهرت دارد. اتوود نیز مانند بردبری از داستانهای علمیتخیلی بهعنوان ابزاری برای کاوش در موضوعات مرتبط با بشریت و جامعه استفاده کرده است. داستانهای او اغلب درمورد خطرات اتکای بیش از حد به فناوری و یافتن راههایی برای جلوگیری از ظلم نظامهای سیاسی و روندهای هژمونی اجتماعی است.
نِیل گیمن
تفاوت کلیدی بین بردبری و نویسندگان جدیدتر در ادبیات علمیتخیلی، تمرکز او بر قالب داستان کوتاه است. اگرچه بردبری چندین رمان نیز نوشته، اما بیشتر بهخاطر مجموعه داستانهای کوتاهش شناخته میشود. بردبری در این آثار به مضامین و ایدههای متعددی پروبال داد. در مقابل، اغلب نویسندگان علمیتخیلی در عصر حاضر عمدتاً بر رماننویسی پافشاری دارند. بردبری با پایبندی به قالب داستان کوتاه توانست طیف وسیعتری از مضامین و ایدهها را روی کاغذ بیاورد. امروزه میتوان بهجرئت مدعی بود آثار بردبری همچنان منحصربهفرد و تأثیرگذار باقی مانده، میتوانند خوانندگان را مجذوب خود کنند و الهامبخش نسلهای جدید نویسندگان باشند.
مارگارت اتوود
پینوشت:
1. مخفف عبارت science fiction؛ داستانهای علمیتخیلی. (نویسندهی محترم یادداشت ابتدا به جای عبارت «علمیتخیلی»، جایگزین لاتین مصطلح آن یعنی «سای-فای» را در متن به کار بردهبودند؛ چون ایشان معتقدند «علمیتخیلی» ترجمهی درستی برای ادبیات «ساینس فیکشن» نیست و تا فراهمشدن و تثبیت یک ترجمهی درست، بهتر است ترجمهی غلط را به کار نبریم. با اینحال به علت شناختهشدهبودن عبارت «علمیتخیلی»، با اجازه از نویسنده «سای-فای»های متن را به «علمیتخیلی» تغییر دادیم.)
2. ادبیات داستانی گمانهزن (Speculative fiction) دستهای از ادبیات داستانی است که موضوعات مختلفی را در زمینههای فراطبیعی، نگاه به آینده و دیگر حوزههای تخیلی پوشش میدهد. ژانرهای علمیتخیلی، فانتزی، ترسناک، ادبیات داستانی ابرقهرمانی، تاریخ جایگزین، ادبیات داستانی اتوپیایی و دیستوپیایی و ادبیات داستانی فراطبیعی، همگی زیرمجموعهی این دسته به حساب میآیند.