مجله میدان آزادی: اوایل شهریور برابر است با اربعین شهادت سومین امام شیعیان، حسینبن علی، که روایت شهادتش در متون ادبی ایرانیان، گونهای از نوشتن با نام مقتلنویسی را رواج داده است. به همین مناسبت خانم نرگس فرجادامین در این یادداشت نگاهی داشته است به برخی از این متون و نوع روایت آنان از این حماسهی تاریخی_انسانی که در ادامه خواهید خواند:
در دههی هشتاد فیلمی از شهید سید محمدباقر حکیم در حال مقتلخوانی در مسجد کوفه از تلویزیون پخش شد. در آن فیلم ایشان چهارزانو روی منبر نشسته، با شور و حرارت از روی متنی که در دست دارد میخواند. نوایش بهتدریج از حماسه بهسوی حزن میرود. با زبان بدنش مخاطب را به هیجان میآورد. میخواند و میخواند تا میرسد به صحنهی گودال قتلگاه... وقتی از زبان حضرت زینب این جمله را نقل میکند که «أما فیکم مُسلِم؟» بهشکلی مشهود بیتاب میشود و وقتی میرسد به لحظات جسارت به بدن امام حسین و این جمله را میخواند که «وَ ضَرَبَهُ بالسَیفِ...» عمامه را از روی سر پرت میکند و شروع میکند به زدن خودش.
در مجموعهی آداب عزاداری برای امام حسین، مقتلخوانی از جمله آداب عُلمایی است، از این جهت که عموماً عالمان شیعی برای مبارزه با ورود جعلیات به روایتهای عاشورایی به مقتلخوانی توصیه میکردند و خودشان هم به این امر ملتزم بودند. از مقتلهای معتبر و شاخصی که مورد توجه ایشان بوده و هست مقتل ابومِخنَف و لهوف سید ابن طاووس شهرت بیشتری دارند. با این حال در دورهای از تاریخ ایرانِ شیعی، مقتلنویسی جنبهای ادبی پیدا کرد و اقبال مخاطبها هم به این روایتها بیشتر شد. بنابراین آنهایی که ذوق ادبی داشتند توان ادبیشان را برای مقتلنویسی صرف کردند و همین باعث نقض غرضهایی در باب مقتلنویسی شد؛ یعنی برای جذاب شدن و ادبی شدن متن از مستند بودن و معتبر بودن فاصله گرفتند. با این حال آثاری که این اُدبا تولید کردند کماکان محل بحث و رجوع است.
از حیث تاریخی این اتفاق در دوران قاجار بهصورت گستردهتری رخ داد. محمدابراهیم جوهری هروی که احتمالاً در زمانی بین ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ هجری قمری از دنیا رفته، یکی از اُدبایی است که با نگارش مقتلی با عنوان «طوفان البکاء فی مقاتل الشهداء» مورد توجه مداحان اهل بیت قرار گرفت. زیرا متن اثر او در عین اینکه نثر سادهای دارد از شعر و نظم هم بهرهمند است. جوهری برای خلق این اثر که دو سال به طول انجامیده دو حامی مالی داشته: ملامحمدصالح و آقا صالح خانبان؛ دو نفر از تجار و ثروتمندان قزوین که با دیدن توانایی ادبی جوهری ـ که پیش از آن اشعار و منظومههایی هم داشته ـ سفارش نگارش مقتلی در رثای امام حسین را به او میدهند.
«طوفان البکاء» فقط به ذکر احوالات امام حسین نمیپردازد؛ روایت کتاب از زمان زندگی رسول خدا آغاز شده و تا دوران زندگی چهاردهمین معصوم ادامه پیدا میکند و حتی بابی در احوالات مختار ثقفی دارد. با این حال مفصلترین بخش کتاب به امام حسین اختصاص یافته. این کتاب یک مقدمه و چهارده فصل دارد که جوهری هر فصل را یک «آتشکده» مینامد؛ هر آتشکده شامل چندین «شعله» است. آتشکدهی پنجم که به ذکر احوالات امام حسین میپردازد، چهل شعله دارد.
با این حال نقدی اساسی به این کتاب وارد است و آن مستند نبودن و بیمأخذ بودن بعضی از بخشهای کتاب است؛ بهعنوان مثال بخشهایی که به ورود طایفهی جنیان به محضر امام حسین پرداخته، آماج نقد علمای حدیث واقع شده است.
«طوفانالبکاء» در زمان قاجار یکی از متنهایی بود که در تعزیهها استفاده میشد. خیلی اوقات تعزیهخوانان اشعار این کتاب را بدون هیچ تغییری در اجراهایشان استفاده میکردند.
اما این کتاب یک ویژگی برجستهی دیگر هم دارد؛ «طوفان البکاء» جزو معدود کتابهایی است که در دورهی اول رواج چاپ سربی، بهشکل مصور به چاپ رسیده است. آمار در دست ما گویای این است که در دوران قاجار ۵۶ چاپ سربی و سنگی مصور و ۱۲ چاپ بدون تصویر از این کتاب تولید شده که در نوع خودش رکورد بالا و ویژهای است و نشان میدهد که اقبال به متن این کتاب از جانب مخاطبان بسیار زیاد بوده است. احتمالاً مصور بودن کتاب در این اقبال بیتأثیر نبوده. گرچه نام تصویرگران این کتاب ثبت نشده اما پژوهشگران تصویرهایی را که از مجالس مختلف واقعهی عاشورا در این کتاب آمده، بارها بررسی کردهاند. نکات جالبی در این تصویرگریها وجود دارد که امکان بررسی سبکی را هم به پژوهشگران میدهد. مثلاً در تمام این تصویرگریها فرشتگان (ازجمله جناب جبرئیل) با لباسهای دوران قاجار و با چهرههای زنانهی دوران قاجار (با همان ابروهای پیوسته و چشمهای بیش از حد درشت) ترسیم شدهاند. یا مثلاً طایفهی جنیانی که به کمک امام حسین آمدهاند با ابزار جنگی دوران قاجار و پاهایی به شکل سُم چهارپایان ترسیم شدهاند که قطعاً برخاسته از باور عامه دربارهی این موجودات است.
اما مقتل دیگری که در دوران قاجار به رشتهی تحریر درآمد و به اثری مهم در این حوزه تبدیل شد «قمقام زخّار و صمصام بتّار در احوالات حضرت مولیالکونین ابی عبدالله الحسین» اثر فرهادمیرزا معتمدالدوله است. فرهادمیرزا فرزند عباسمیرزا ـ نائبالسلطنهی فتحعلیشاه و شاهزادهی محبوب قاجاری ـ است. او هم مانند پدرش مردی فاضل بود و سیاستورزی او را از فضای فرهنگ و ادب جدا نکرد.
فرهادمیرزا دربارهی وجه نامگذاری کتابش اینطور نوشته است:
«این کتاب را که شناوران لجهی معرفت را بحری است زاخر و دلاوران عرصهی محبت را سیفی است باتر، قمقام زخّار و صمصام بتّار نام نهادم که لفظ با معنا و اسم با مسمّی مطابق باشد.»
با توجه به ارزش ادبی، تاریخی و دینی این کتاب، «دریای آکنده و شمشیر برنده» عنوان مناسبی برای آن به نظر میرسد.
اما آنچه باعث شد فرهادمیرزا دست به کار نگارش مقتل شود نذری بود که در میان دریایی طوفانی منعقد شده بود؛ او دربارهی این نذر گفته است در بازگشت از سفر حج در دریایی مابین قبرس و رُدس کشتیای که بر آن سوار بوده اسیر طوفان میشود، همانجا نذر میکند اگر از این مهلکه جان به در ببرد کتابی در ذکر احوالات امام حسین بنویسد.
تفاوتی که مقتل فرهادمیرزا با مقتل جوهری دارد، پایبندی این شاهزادهی قاجاری به مستندات تاریخی و روایی است؛ اگرچه در «قمقام زخّار» هم موارد تحریفی وجود دارد اما در کل میتوان گفت مقتل او در کنار رویکرد عاطفی و احساسی، نگاهی عقلانیتر به وقایع عاشورا دارد.
فرهادمیرزا روایت کتاب را از زمان بشارت تولد امام حسین به رسول خدا و حضرت فاطمه آغاز میکند و سیر تاریخی روایت را تا ماجرای قیام مختار ثقفی به خونخواهی امام حسین ادامه میدهد. او در جایجای این اثر تلاش کرده با ارجاع به متن روایات از راویان معتبری مانند شیخ طوسی و شیخ حر عاملی از شیعیان و ابنحجر عسقلانی از اهل سنت، ارزش استنادی کتابش را بالا ببرد و البته فضل خودش را هم به نمایش بگذارد.
ویژگی دیگری که این کتاب را از حیث ادبی هم شاخص میکند، تلاش فرهادمیرزا در استفاده از نثری ادبی و در عین حال ساده و به دور از دشوارنویسی معمول دوران قاجار است؛ در حقیقت او بهعنوان یک دوستدار ادبیات، مسئلهی حظ ادبی مخاطب را هم در نظر داشته و با استفاده از نثری روان و زیور اشعار فارسی و عربی اثری را تولید کرده که مطالعهاش برای طیف گستردهتری از مخاطبان لذتبخش باشد.
گرچه در این یادداشت دربارهی مقتلنویسی در سالهای دور گفتیم اما گمان نکنید که داستان مقتلنویسی در دوران قاجار به نقطهی پایانش رسیده است. شیخ عباس قمی (صاحب کتاب مفاتیحالجنان) با نگارش کتاب «نَفَس المَهموم فی مُصیبه سیدنا الحسین المظلوم» این مسیر را ادامه داد و در سالهای اخیر هم یاسین حجازی با نگاهی جدید به «نفس المهموم»، «کتاب آه» را منتشر کرد؛ اثری که در نوع خودش ادبی، تحقیقی و ارزشمند است و بهدلیل تلاش برای واضح ساختن وقایع تاریخی، گزینهای است مناسب برای تمام کسانی که میخواهند بدانند در کربلا چه اتفاقی افتاد.