مجله میدان آزادی: امروز پانزدهم بهمن زادروز بزرگ سینمای ایران استاد علی نصیریان نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر سرشناس سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. به همین مناسبت تکنگاری او را با نگاهی به زندگینامه و مهمترین فعالیتهای هنریاش به قلم مینو رضایی بخوانید:
نقشه راه ورود به دنیای هنر
عوامل زیادی در کار بود تا علی نصیریان به سمت بازیگری و تئاتر سوق داده شود. چشیدن تنهایی تکفرزندبودن و نیاز به ایجاد ارتباط و معاشرت با دیگران، قرارگرفتن در جامعهای که انواع نمایشهای خیابانی مانند معرکهگیری، تعزیه، نقالی و پردهخوانی در زندگی روزمره مردم تنیده شده بود و از همه مهمتر زیستن در روزگار جرقههای آغاز جریان تئاتر نوین ایران. یا به تعبیری: جریان طلایی تئاتر نوین ایران.
واقعیت این است که از اوایل قرن سیزدهم خورشیدی و در تغییرات ایران از قاجار به پهلوی، تئاتر هم آغاز به نوکردن و آکادمیککردن سروشکل خود کرد. افرادی چون شاهین سرکیسیان، عبدالحسین نوشین و اسماعیل مهرتاش از کسانی بودند که هرکدام به نوبهی خود مبتکر برگزاری آموزش دورههای تئاتر (و دیگر رشتههای هنری) بودند. دورههایی که نسلی طلایی از هنرمندان تئاتر و سپس تلویزیون ملی و سینما را پرورش داد و آن نسل هم یک نسل طلایی دیگر برای تئاتر پرورش داد. شاهین سرکیسیان در راهاندازی و پیشرفت اولین تئاترهای ایران یعنی تئاتر سعدی، تئاتر آناهیتا و تئاتر فردوسی نقش بسزایی داشت، اسماعیل مهرتاش در «جامعه باربد» در کنار موسیقی، کارگاههای بازیگری تئاتر برگزار میکرد و عبدالحسین نوشین به خصوص با ترجمههایش ارتباط تئاتر ایرانی را با تئاتر غرب را برقرار کرد.
علی نصیریانِ کارگردان و علی نصیریانِ نمایشنامهنویس
علی نصیریان که از کلاس هشتم همراه همکلاسی خود بهمن فرسی نوشتن نمایشنامه و بازی در تئاترهای مدرسه را دنبال میکردند در 16 سالگی اولین آموزش رسمی خود در زمینه تئاتر را در هنرسرای «جامعه باربد» آغاز کرد. آموزشهایی که مسیر نصیریان را برای ایفای نقش سیاهیلشگر تئاتر باز کرد. نصیریان از جمله جوانانی بود که اوایل دهه 30 هم در جلسات تمرین تئاتر و هم در جلسات نقد و ژونالیسم هنر شاهین سرکیسیان شرکت میکرد. حوالی سال 1338 بود که تلویزیون نوپای ایران شروع به تهیه و پخش نمایشهای هفتگی تلویزیونی یا تله تئاتر تلویزیونی کرد. نمایشهایی که نصیریان یک پای ثابت هم کارگردانی و هم اجرای نقشهای آن بود. جعفرخان از فرنگ برگشته به نویسندگی حسن مقدم، مارتی به نویسندگی پدی چایفسکی، مرداب به نویسندگی لسلی ساندرز، وظیفه پزشک به نویسندگی لوئیجی پیراندلو و افعی طلایی با اقتباس از داستان داش آکل صادق هدایت تنها چند نمونه از تلهتئاترهایی تلویزیونی هستند که نصیریان کارگردانی آن را عهدهدار بوده است.
این تئاترهای تلویزیونی که تا سال 1349 که تلویزیون ملی شد ادامه داشت چند دستاورد مهم داشت از جمله معرفی بازیگران تئاتر به سینما و ماده اولیه ساخت فیلمهای سینمایی با اقتباس از تئاتر. یکی از این اقتباسها مربوط به داستان عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی بود. قبلا نمایشنامهای مربوط به این داستان در تله تئاترهای تلویزیونی اجرا شده بود با نام «گاو» که نصیریان و انتظامی بازیگران آن بودند. سال 1348 بود که ساعدی به عوامل تله تئاتر گاو اعلام کرد که یک کارگردان تازه از آمریکا برگشته قصد دارد نسخه سینمایی عزاداران بیل یا گاو را بسازد. نام آن کارگردان داریوش مهرجویی بود و نام آن فیلم هم شد گاو. گاو یکی از فیلمهای جریان نوی سینمای ایران بود که بازیگران زیادی را هم به سینما معرفی کرد از جمله مهتاج نجومی و علی نصیریان که هنگام تولید و پخش فیلم گاو حدودا 35 ساله بود!
سرآغاز درخششِ علی نصیریان بازیگر
گاو سرآغاز درخشش سینمایی علی نصیریان بود. او با همکاری داریوش مهرجویی در آقای هالو (نویسنده و بازیگر)، دایره مینا و پستچی ایفای نقش کرد. جالب اینکه آقای هالوی مهرجویی هم پیشینهای از جنس همان تله تئاترهای تلویزیونی داشته است. تنها تفاوت این بود که تله تئاتر آقای هالو را علی نصیریان و سینمایی آقای هالو را داریوش مهرجویی کارگردانی کردهاند.
اما در راه بازیگری سینما، نصیریان بعد از همکاریهای پشت سر هم با مهرجویی، «مهرگیاه» از فریدون گله را بازی کرد که اقتباسی از بوف کور صادق هدایت و جزو سینمای هنری زمان خود بود و شاید به همین دلیل چندان مورد توجه قرار نگرفت.
با وقوع انقلاب ایران و سالهایی که بهنظر خیلیها آیندهی سینما مبهم بود، علی نصیریان کماکان به فعالیت خود ادامه داد. «مدرسهای که میرفتیم» که سال 1359 توسط داریوش مهرجویی ساخته شد آغاز فعالیتهای بعد از انقلاب نصیریان بود. نصیریان در سال 1360 نیز سه فیلم سینمایی از جمله آفتابنشینها را کار کرد. اما غافلگیری او در سال 1362 بود، در فیلم کمالالملک علی حاتمی، در نقش مظفرالدینشاه علیل و نادان. البته همکاری نصیریان با حاتمی از قبلترها شروع شده بود. از زمانی که حاتمی هنوز اسم و رسم امروز را نداشت و هنوز سعدی سینمای ایران نام نگرفته بود؛ از ستارخان. نصیریان در ستارخان نقش خود ستارخان را داشت اما آن فیلم چندان با استقبال منتقدان مواجه نشد و بنابراین نقشآفرینی علی نصیریان در آن هم چندان به چشم نیامد. اما از بعد از کمالالملک، نصیریان به یکی از پنج انگشت علی حاتمی تبدیل شد. معروف بود علی حاتمی برای کارهای تاریخیش پنج بازیگر دارد که مثل پنج انگشت دستش هستند: محمدعلی کشاورز، عزتاله انتظامی، داود رشیدی، جمشید مشایخی و علی نصیریان.
نصیریان در هزاردستان یا کمیته مجازات علی حاتمی نقش ابوالفتح خوشنویس را بازی کرد. نقشی عمیق و به شدت درونگرا. در سریال سربداران ایفای نقش قاضی شارع را عهدهدار شد. قاضی مکار و سیاس و سخنور. با کفشهای میرزانوروز استعدادش در ایفای نقش کمدی را به رخ کشید. در بوی پیراهن یوسف نقش یکی از دلسوختهترین و شیداترین پدران تاریخ سینمای ایران را ایفا کرد. در کل نصیریان در ایفای نقشهای اصلیاش با همه تنوعهایشان آنچنان حرفهای ظاهر شد که نام کاراکترهایی که بازی کرده بود رویش ماند: دایی غفور، حاج یونس فتوحی، ابوالفتح، قاضی شارع، میرزا نوروز، بزرگ آقا دیوانسالار و ....
داستان علی نصیریان و سیمرغ
برای سینمادوستان همواره این سوال مطرح بوده چطور بازیگر بزرگ و بیهمتایی مثل علی نصیریان در سالهای اوج فعالیت درخشانش در بازیگری هیچگاه برگزیده سیمرغ نقش اول و حتی مکمل نشده بود و سیمرغهایی که سرانجام در کهنسالی به او رسید به نظر میرسید بیش از اینکه دنبال اعتباردادن به نصیریان باشند دنبال اعتبارگرفتن از او بودند، یا در خوشبینانهترین حالت: یک قدردانی دیرهنگام.
علی نصیریان که اعتقاد دارد «ارزشها و هنر یک بازیگر به کوتاهی و بلندی نقش نیست، بلکه این موضوع به حضور او بستگی دارد.» در بسیاری از فیلمهای درخشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن در نقشهای مکمل ظاهر شد و درخشید. مستر فرهان در ناخدا خورشید، علی یار در شیر سنگی، مستوفی در دیوانه از قفس پرید، آقا هاشم در خورشید، کاظم خان در مسخرهباز و بسیاری فیلمهای دیگر. در نهایت هم نصیریان سال 1397 در سن 84 سالگی توانست اولین سیمرغش را آن هم برای یکی از همین نقش مکملها یعنی فیلم مسخرهباز دشت کند. سیمرغی که تلخی و شیرینیاش همزمان بود. سیمرغی همراه با شادمانی و تأسف. البته که نصیریان هرگز گلهای از این موضوع نداشته و ندارد. سال 1401 هم او توانست سیمرغ نقش اصلی بهترین بازیگر مرد را برای فیلم «هفت بهارنارنج» به دست بیاورد و عنوان کهنسالترین برنده سیمرغ بازیگری را از آن خود کند.
البته نصیریان چندین نامزدی به سرانجام نرسیده در جشنواره فجر را در کارنامه دارد که حالا بعد از گذشت سالها شاید بتوان گفت بعضا به علت وجود رقبای قدر بوده است. مثلا در هفتمین جشنواره فجر سال 1367 پنج نفر نامزد دریافت بهترین بازیگر مرد بودند از جمله هادی اسلامی برای سرب و عزتاله انتظامی برای گراندسینما و علی نصیریان برای سالهای خاکستر که جایزه نصیب انتظامی شد. یا در سال 1365 داریوش ارجمند برای ناخدا خورشید و نصیریان و انتظامی هردو برای شیر سنگی کاندید شدند که جایزه نهایی به ارجمند رسید.
اما دردآورترین قصهی سیمرغنگرفتن علی نصیریان برای بوی پیراهن یوسف است؛ نقش دایی غفور. نصیریان در آن زمان معتقد بود بهترین بازی تاریخ سینمای خود را انجام داده است اما بوی پیراهن یوسف از همان ابتدا با مشکلات پشت پرده دست و پنجه نرم میکرد و شاید برای همین دستهای پشت پرده بود که حمیدرضا تاج دولتی در نقش یوسف _که تنها در سکانس پایانی اتوبوسها حضور دارد و پدرش را به آغوش میکشد_ نامزد بهترین بازیگر مرد شد و علی نصیریان با آن حضور قوی و تأثربرانگیز نه ! خود ابراهیم حاتمیکیا درمورد یکی از دلایل این موضوع معتقد است مدیران آن زمان با حضور ستارهها و به خصوص ستارههای زن در فیلمهای دفاع مقدس مخالف بودند و این قضیه سرنوشت تلخی را برای فیلمهای اینچنینی از جمله بوی پیراهن یوسف رقم زد. طوری که حتی موسیقی درخشان و ماندگار مجید انتظامی برای آن فیلم نامزد هم نشد، در حالیکه همان دوره انتظامی برای موسیقی فیلم نون و گلدون (ساخته محسن مخملباف) نامزد سیمرغ شد!
بد نیست بدانیم مسعود جعفری جوزانی، خسرو سینایی، نادر طالبزاده، جواد شمقدری و محمد رجبی داوران بخش سینمای ایران آن دوره از جشنواره بودند.
راز تمایز و ماندگاری نصیریان
اینکه بازیگری در کارنامهاش انبوهی از ایفای نقشهای تئاتری و تلویزیونی و سینمایی و حتی پلتفرمی داشته باشد، هیچ دلیل بر ماندگاری و حرفهای بودن او نیست. بنابراین تاکید این متن روی معرفی کارنامه او مبحثی جدا از علت ماندگاری او چه در دنیای هنر و چه در ذهنها و قلبهای مردم است.
نصیریان مانند تمام هنرمندان ماندگار همنسل خود به جز ترفندهای معمول بازیگری، نظم، سختکوشی و ممارست در کار را چاشنی همه فعالیتهایش کرد. به گفتهی کسانی که با او کار کردهاند حتی در کهنسالی هم او همیشه سختکوشترین و منظمترین عضو گروه است.
از طرفی اینکه نصیریان در به شناخترسیدن از نقشها و سپس اجرای آنها موفق است به پیشینه فرهنگدوستی او برمیگردد. نصیریان از گذشته بسیار فرد با مطالعهای بوده و با ادبیات روز جهان آشنایی بسیاری داشته و بر ادبیات کهن فارسی تسلط کامل دارد. این شناخت ادبیات ایران و جهان یکی از رموز موفقیت نصیریان در شناخت نقش و هم نگارش نمایشنامههای متعدد و کارگردانی آنها است.
از طرفی او به جز تسلط بسیار روی حرکات بدن و لحن، صدای گرمی هم دارد و با آواز و موسیقی ایرانی آشناست و دست بالایی هم در فن بیان دارد. جالب اینکه قبل از اینکه نصیریان به بازیگری حرفهای بپردازد برای او راه فعالیت در زمینه آواز ایرانی کاملا فراهم شده بود!
حتما دستاندرکاران بنیاد کوتاهعمرِ چهرههای ماندگار نیز متوجه این رموز ماندگار بازی علی نصیریان شده بودند که سال 1380 نشان چهره ماندگار بازیگری را به او اهدا کردند.
کتابهایی پیرامون علی نصیریان
در این بخش به معرفی چند کتاب برای آشنایی بیشتر و دقیقتر با زندگی کاری و شخصی و هم قلم علی نصیریان میپردازیم:
- کتاب «نگاهی به زندگی و آثار علی نصیریان» اثر نگار حسینی که توسط انتشارات فرهنگ معاصر عرضه شده یکی از بهترین منابع برای شناخت خاطرات و منش و زیر و بم زندگی و حتی ترفندهای اجرای نقش علی نصیریان است.
- کتاب «علی نصیریان: زندگی و آثار» اثر شهاب پازوکی و منتشر شده توسط فرهنگستان هنر نیز مجموعه مقالات و مصاحبهها درباره علی نصیریان و همچنین زندگینامه او را گردآوری کرده است.
- همچنین کتاب «تماشاخانه» نیز نوشته خود علی نصیریان است که در آن برخی نمایشنامههایی که خود او نویسندهاش بوده را گردآوری کرده و توسط نشر قطره به چاپ رسانیده است. «افعی طلایی»، «بلبل سرگشته»، «سیاه»، «هالو»، «نگار»، «رویا»، «لونهی شغال» و «بنگاه تئاترال» عنوان نمایشنامههای این کتاب هستند.