دوشنبه 20 اسفند 1403 / خواندن: 12 دقیقه
پرونده باغ ایرانی | صفحه‌ی پنجم

جستار: باغ ایرانی در هنر نگارگری ایران

صورت‌های کوچک و سه‌رخ با چشم‌های بادامی خندان و پیراهن و دستارهایی یک شکل و درخشان، رنگ به رنگ، لابه‌لای درختان و هندسه‌ی منظم ساختمان‌های مُذهّب و لاجوردی، در هوایی همیشه بهاری، چهره‌ی آشنای نقاشی‌های مکتبی زیبای ایرانی است. این نقاشی‌های بهاری برای ما ایرانی‌ها یادآور باغ و بستانِ ثبت‌شده در خاطرات جمعی‌مان است.

5
جستار: باغ ایرانی در هنر نگارگری ایران

مجله میدان آزادی: در پنجمین صفحه از پرونده «باغ ایرانی» به سراغ نگارگری ایرانی می‌رویم و الگوهایی که از باغ ایرانی در این آثار وجود دارد را برایتان بیان می‌کنیم. شما را میهمان می‌کنیم به خواندن جستار نگارگری و باغ ایرانی، نوشته ناعمه اصفهانیان:


باغ‌های نگارین

صورت‌های کوچک و سه‌رخ با چشم‌های بادامی خندان و پیراهن و دستارهایی یک شکل و درخشان، رنگ به رنگ، لابه‌لای درختان و هندسه‌ی منظم ساختمان‌های مُذهّب و لاجوردی، در هوایی همیشه بهاری، چهره‌ی آشنای نقاشی‌های مکتبی زیبای ایرانی است. این نقاشی‌های بهاری برای ما ایرانی‌ها یادآور باغ و بستانِ ثبت‌شده در خاطرات جمعی‌مان است.


دسته‌بندی نگاره‌های باغی 

نگاره‌های باغی مکتبی ایرانی به‌صورت عمده در سه دوره‌ی هرات (حکومت شاهرخ تیموری و بایسنقرمیرزا)، تبریز دوم (اوایل حکومت صفویه) و شیراز دوم (حکومت تیموریان) اجرا شده‌اند و در هر دوره به لحاظ موضوعی به سه دسته‌ی حکومتی، دیوانی و تشریفاتی تقسیم‌ می‌شوند. ازجمله نگاره‌های درخشان در دوره‌ی هرات نگاره‌های «شاهنامه‌ی بایسنقری‌» است که در کارگاه‌های هنرمندان و زیر نظر هنرمندان برجسته‌ای همچون «واعظ کاشفی»، «کمال‌الدین بهزاد» و «سلطان علی مشهدی» اجرا شده‌اند. در مکتب شیراز دوم «خمسه‌ی نظامی» و در مکتب تبریز دوم، در دوره‌ی زمامداری شاه‌طهماسب، نگاره‌های «شاهنامه‌ی طهماسبی» و «خمسه‌ی طهماسبی» به سرپرستی «سلطان محمد» و تعدادی از هنرمندان مکتب هرات شکل گرفته‌اند.


نگاره‌های باغی، ریشه‌ها و اهمیت وجودی آن‌ها

ریشه‌ی به کارگیری گسترده‌ی طبیعت در نگاره‌های ایرانی را به سنت نقاشی مانوی بعد از تأثیر پذیرفتن از نقاشی شرق دور برمی‌گردانند. می‌توان گفت که این نقاشی‌ها به لحاظ ثبت تصویری، از مهم‌ترین آثار به جا مانده از خاطرات زندگی روزمره‌ی ما ایرانیان در تاریخ هستند. اگرچه در آن‌ها همواره به صحنه‌هایی از روایت داستان‌ها و بزم و رزم پادشاهان، صحنه‌های شکار و دیدار سران حکومت‌ها اشاره شده است اما هنرمندان نقاش، صحنه‌های داستان را در بستری از واقعیت زندگی ایرانی روایت کرده‌ا‌ند که یکی از این واقعیات علاقه‌ی ایرانیان به محیط باغ و بستان و وابستگی روحی و جمعیشان به طبیعت است. 

مفهوم باغ ایرانی به‌صورت مشترک در حوزه‌های ادبیات، معماری و فرهنگ عامه جایگاه ویژه‌ای دارد اما با مطالعه‌ی دقیق نگاره‌ها و نقوش ایرانی، اولاً می‌توان جمع همه‌ی جنبه‌های مختلف معماری، حکمت، ادبیات و فرهنگ عامه را مشاهده کرد، ثانیاً می‌توان به پیش‌زمینه‌های فکری هنر ایرانی پی برد و در نهایت می‌توان به کشف واقعیتِ موجود در باغ و بستان ایرانی، نه به‌صورت توصیفی بلکه به‌شکل تصویری و جزء به جزء رسید.


نمایش واقعیت باغ‌های ایرانی در نگاره‌های مکتبی 

صورت کلی باغ ایرانی و نحوه‌ی باغ‌سازی ایرانیان در تاریخ، مختص مردم این مرز و بوم بوده و آداب باغ‌سازی همچنان که از باغ‌شهرهایی مثل پاسارگاد برداشت می‌شود، ریشه در آیین مردمان ایران باستان دارد. باغ‌سازی ایرانی یادگار تمدن کهن ایران و احترام ایشان به طبیعت و چهار عنصر آب، خاک، نور و گیاه بوده است و این الگو مانند بسیاری از ویژگی‌های فرهنگی و هنری دیگر ایران به سرزمین‌های دیگر همچون هند و عثمانی هم به سوغات برده شده است. با توجه به این موضوع، از عناصر ثابت نگاره‌های باغی ایرانی، درخت، گیاه، آب (حوض) و همچنین ابنیه هستند. حوض نه‌تنها نماینده‌ی خود عنصر آب است بلکه به‌دلیل درخشش و تلألؤ نور خورشید در آن، نماینده‌ی نور، این عنصر مهم و قابل احترام برای ایرانیان در طول تاریخ است. نور در دوران باستان نماد ایزدی و بعد از اسلام نماد خداوند است.

از درختان تکرارشده در همه‌ی نگاره‌ها می‌توان به درختان بومی سرزمین ایران مانند سپیدار، انار، چنار، سرو کوهی، بید مجنون و از درختان میوه‌ی شکوفه‌دار می‌توان به سیب و هلو اشاره کرد. سوسن، نسترن، نسرین، سنبل، پنیرک، اسپند، ختمی و محمدی هم از دسته‌ی گیاهان و گل‌ها در نگاره‌ها حضور دارند. (که امروزه بعضی از گیاهان بومی دیگر وجود ندارند و این نگاره‌ها گواه حضور آن‌ها در باغ‌های ایرانی‌ در تاریخ است.) 

این باغ‌های نگارین هنگامی که به سرزمین‌های دیگر همچون عثمانی و هند می‌روند پذیرای گیاهان بومی همان منطقه می‌شوند؛ مانند گل لاله که نماد حکومت عثمانی بوده و در نگاره‌های آن سرزمین دیده می‌شود. پس از این لحاظ بررسی نگاره‌ها می‌تواند در شناخت فرهنگ بومی و‌ باورهای مردم نقش بسزایی داشته باشد.


پیش‌زمینه‌ی ذهنی هنرمندان در نمایش باغ‌ها

سنگ‌بنا و فلسفه‌ی نمایش واقعیت در نگاره‌های باغی با انتظار انسان معاصر خوانایی چندانی ندارد، زیرا هنرمند ایرانی درصدد ثبت و ضبط نقشه‌ی باغ و معماری آن به‌صورت نقاشی غربی و جزء به جزء نبوده و از عنصر باغ، در کنار نمایش گوشه‌ای از واقعیت عینی، همچون عناصر دیگر به‌صورت نمادین و مثالی استفاده کرده است. برای مثال نگاره‌ها در عین اینکه به لحاظ نوع گیاهان و حتی هندسه‌ی حوض‌ها واقعی هستند اما همگی در موقعیتی لازمان (همیشه بهاری) و لامکان (همگی در مکانی مشابه) قرار دارند و روایت اصلی در باغ و بستانی ایرانی گنجانده شده است. در واقع هنرمند ایرانی به‌جای اینکه مانند هنرمند غربی حس و نگاه درونی خود از تصویر را نمایش دهد، خود را از میان برداشته و بیننده را به‌جای نظاره‌گر، در متن تصویر می‌گذارد و او را بخشی از فضاسازی ذهنی قرار می‌دهد و در عین حذف نگاه خویشتن، عناصر تصویر را آن‌گونه که هستند به نمایش می‌گذارد. همین موضوع دلیل اصلی حذف عمق‌نمایی (پرسپکتیو) در این نقاشی‌هاست. برای مثال درخت شکوفه هرچند در پشت پرسوناژها قرار داشته باشد، همواره در اندازه‌ای واقعی و با جزئیات طراحی و رنگ‌آمیزی می‌شود و همه‌ی گیاهان در کنار هم با اندازه‌ای یکسان نمایش داده می‌شوند. بنابراین نقاش ایرانی مانند کسی عمل می‌کند که دست بیننده را هنگام تماشا گرفته و به نظاره‌ی همه‌ی عناصر در اندازه و جلوه‌ی واقعی آن‌ها می‌برد که از این لحاظ، جنبه‌ی «نظرگاهی» این نقاشی‌ها نسبت به جنبه‌ی «روایت‌گری» آن‌ها بیشتر جلوه می‌کند.


نظرگاه در نگاه نقاش ایرانی

پیش‌تر درباره‌ی دوره‌های نقاشی‌های باغی گفتیم و به سه دوره‌ی هرات، تبریز و شیراز اشاره کردیم. به لحاظ تقسیم‌بندی و بررسی‌ نگاره‌های باغی باید گفت که صحنه‌های نظرگاهی به سه نوع تقشیم می‌شوند. گاهی مانند سبک زندگی و تفرج پادشاهان آن دوره، کوشک چندضلعی در قسمتی از نگاره دارند. بیننده در این نگاره‌ها در منظرگاهی بیرون ساختمان می‌ایستد و به تماشای روایت نقاشی می‌پردازد.

در این نگاره‌ها قصد نقاش، بازنمایی هندسی کاملی از بنا نیست و صرفاً توجه مخاطب را به عظمت و نظم هندسی ابنیه جلب کردن، مد نظر است.

در گروه دوم، شاهد نمای برون‌شهری هستیم که نمایش آلاچیق یا همان سایه‌بان و باغ‌چادرهایی است که مانند رسم ایلخانان مغول به‌عنوان کوشک موقت در طبیعت بنا می‌شده‌اند و بیننده در آن‌ها به درک و تماشای صرف طبیعت می‌پردازد و در دسته‌ی سوم به‌طور کلی زاویه‌ی نگاه بیننده به داخل کوشک کشیده می‌شود و نظرگاه با نمایش حوض آب، طاق ورودی و استراحتگاه، از درون کوشک به بیرون تغییر می‌کند و دید هم‌زمان بین بیرون و درون برقرار می‌شود. بدین وسیله هنرمند نقاش، بیننده را از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر در نقاشی جابه‌جا کرده و وجوه باغ‌های ایرانی را به بهانه‌ی روایت داستان نمایش داده است.


وجه تمایز نگاره‌های مکتبی باغی 

اگرچه که عنصر باغ با جلوه‌های متعددی ازجمله نقاشی گل و مرغ در زندیه و قاجار (به لحاظ توجه به گیاه و پرنده)، یا در معماری صفویان از نوع توجه به ابنیه و معماری و حتی در نوع نگاه ایرانیان معاصر همچون نگارگری معاصر با سبک‌های مختلف باقی مانده و به حیات خود ادامه داده است، اما نگاره‌های مکتبی جلوه‌ی تام و تمام، مشخص، درخشان و همه‌جانبه‌ی این عنصر در تاریخ هنر این سرزمین است و با توجه به تعداد بسیار زیاد آن‌ها قابل چشم‌پوشی هم نیست. این نگاره‌ها علاوه‌بر اینکه از جهت مطالعه‌ی هنری ارزشمندند، جزو یادگاران و اسناد مهم تصویری تاریخ این سرزمین همیشه بهاری هم هستند.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
مفهوم باغ ایرانی به‌صورت مشترک در حوزه‌های ادبیات، معماری و فرهنگ عامه جایگاه ویژه‌ای دارد اما با مطالعه‌ی دقیق نگاره‌ها و نقوش ایرانی، اولاً می‌توان جمع همه‌ی جنبه‌های مختلف معماری، حکمت، ادبیات و فرهنگ عامه را مشاهده کرد، ثانیاً می‌توان به پیش‌زمینه‌های فکری هنر ایرانی پی برد و در نهایت می‌توان به کشف واقعیتِ موجود در باغ و بستان ایرانی، نه به‌صورت توصیفی بلکه به‌شکل تصویری و جزء به جزء رسید.

باغ‌سازی ایرانی یادگار تمدن کهن ایران و احترام ایشان به طبیعت و چهار عنصر آب، خاک، نور و گیاه بوده است و این الگو مانند بسیاری از ویژگی‌های فرهنگی و هنری دیگر ایران به سرزمین‌های دیگر همچون هند و عثمانی هم به سوغات برده شده است.

مطالب مرتبط