دوشنبه 26 تیر 1402 / خواندن: 10 دقیقه
پرونده روزی روزگاری تلویزیون | صفحه بیست و سوم

ریویو: نقد و بررسی سریال «حبیب»، ساخته «جود سعید»

«حبیب» قرار بود جای خالی سریالی درباره‌ی حضور مستشاران ایرانی و نبرد با داعش را پر کند و از ماجرای مستشاران ایران در سوریه و داستانِ محور مقاومت، حزب‌الله و فرماندهان ایرانی بگوید. با پخش اولین قسمت از سریال «حبیب»، مخاطب تلویزیون شصتش خبردار شد که عرب‌ها همچنان همان بازی‌های دهه‌ی هفتاد را دارند و خب این با ذائقه‌ی ایرانیزه‌شده‌ی ما سازگار نبود! خصوصاً اینکه سال‌هاست ایرانی‌ها فیلم ایرانی را با صدای سر صحنه دیده‌اند و سریال دوبله‌شده‌ی ایرانی-سوری خیلی به مذاق‌شان خوش نیامد.

5
ریویو: نقد و بررسی سریال «حبیب»، ساخته «جود سعید»

مجله میدان آزادی: و اما «حبیب»؛ اثر بعدی‌ای است که به انتخاب تحریریه مجله میدان آزادی در میان «بدترین سریال‌های تلویزیون» در نظر گرفته شد. نقد و بررسی این سریال را خانم «رقیه کیه» در صفحه‌ی بیست‌وسوم پرونده‌ی «روزی روزگاری تلویزیون» نوشته است. آن را بخوانید:

محصول مشترک، مخاطب نامشترک

اولین ‌بار یکی از رمضان‌های دهه‌ی‌ هفتاد بود که پای سریال‌های سوری به تلویزیون باز شد. پیش‌ترها در دهه‌ی شصت «راه قدس»، جلوه‌ای از سریال‌های عربی را در خانه‌های ایرانی به نمایش گذاشته بود اما سریال «سرای ابریشم» وجهی دیگر از قطب سریال‌سازی جهان عرب، یعنی سوری‌ها را نمایان کرد و از پرطرفدارترین سریال‌های تلویزیون شد.

با آمدن سریال‌های مناسبتی ایرانی به سیما و کثرت سریال‌هایی که قوت فیلم‌نامه و کارگردانی و بازیگری و صد البته تازگی ویژگی غالب‌شان بود، حتی پخش سریال‌های موفق اروپایی نیز کمتر شد، چه رسد به سریال‌های عربی که از آغاز سهم اندکی در سیمای ایران داشتند.

اما از آنجا که جهان آبستن حوادث است، مهم‌ترین اتفاق سیاسی-اجتماعی دهه‌ی اخیر در سوریه رخ داد و دملی به نام «داعش» در آن خاک سر باز کرد. با آمدن داعش، سوری‌ها دوباره سر و کله‌شان در تلویزیون ایران پیدا ‌شد اما این ‌بار در قالب خبرهایی که در نبرد با داعش از آن‌ها منتشر می‌شد.

وقتی نام داعش بر سر زبان‌ها افتاد رسانه‌های غربی به‌سرعت آن را با اسلام و مسائل روزمره‌ی مسلمانان یکی کردند و وقتی ردپای بمب‌گذاری‌های‌شان تا خیابان‌های پاریس دیده شد، تازه همه این وحشت جهانی را جدی گرفتند.

روایت فیلم و سریال ایرانی از جنگ بزرگ در سوریه

در حالی ‌که «هالیوود»، «بی‌بی‌سی»، «نتفلیکس» و... در پی ساخت فیلم‌ها و سریال‌هایی درباره‌ی حضورشان در جنگ با داعش و ثبت روایت خودشان در تاریخ بودند، ایرانی‌ها که یکی از مهم‌ترین نظامیان حاضر در سوریه و جنگ نیابتی با داعش بودند، در عرصه‌ی رسانه، تنها به خبر و گاهی ساخت مستند بسنده کرده و تنها به فکر جنگیدن بودند!

داعش اولین ‌بار با اپیزود چهارم فیلم «هیهات» (ساخته‌ی هادی مقدم‌دوست)، در سینمای ایران ظاهر شد، اما ایرانی‌ها بیشتر در سینماییِ «به وقت شام» (ابراهیم حاتمی‌کیا) و سریال «پایتخت 5» (سیروس مقدم) با این مولودِ شوم رودررو شدند، آن هم در حاشیه‌ی‌‌ یک داستان کاملاً ایرانی. به‌جز «پایتخت 5» هنوز سهم تلویزیون ایران از این وحشت جهانی تنها به اخبار و چند مستند خلاصه می‌شد و هنوز ماهیت داعش و حضور ایران در سوریه برای مردم محل سؤال بود تا اینکه اواخر بهمن‌ماه سال گذشته، خبر پخش سریالی درباره‌ی نبرد ایران با داعش در تلویزیون تبلیغ شد. طبق گفته‌های فرزاد هوشیار پارسیان، تهیه‌کننده‌‌ی سریال، «حبیب» قرار بود جای خالی سریالی درباره‌ی حضور مستشاران ایرانی و نبرد با داعش را پر کند و از ماجرای مستشاران ایران در سوریه و داستانِ محور مقاومت، حزب‌الله و فرماندهان ایرانی بگوید.

در حالی ‌که از خارج شدن تلویزیون ایران از وضعیت انفعال در مدیریت پیمان جبلی خوشحال بودیم و منتظر یک روایت جدید از داعش بودیم، در خبرها آمد که شبکه‌ی نمایش خانگی نیز در تدارک پخش سریالی با هنرنمایی داعش است!

پخش هم‌زمان سریال دیگری درباره‌ی داعش، در شبکه‌ی خانگی و خبر پناهندگی یکی از بازیگرانش و حواشی دیگری که با ساترا داشت، دست برتر تبلیغاتی را در ترسیم چهره‌ی داعش از تلویزیون ربود.

هر دو سریال تفاوت بنیادینی با دیگر آثار سینمایی ایرانی درباره‌ی داعش داشتند؛ در هر دو سریال، داعش، نقطه‌ی کانونی ماجرا بود! و باقی حوادث در بستر حضور این جریان رخ می‌داد.

پیش‌تر تلویزیون در «خانه‌ی امن» و «گاندو» هم وارد ژانر امنیتی (اکشن معمایی) شده بود و هم تلاش‌های مأموران امنیتی در کشور برای ایجاد امنیت روایت شده بود که روایت‌های محبوب و پرمخاطبی هم بودند و کار را برای «حبیب» سخت‌تر می‌کردند، اما «حبیب» یک برگ برنده داشت و آن روایت مستشار ایرانی در خاک سوریه بود نه در ایران، و می‌توانست در جذابیت چیزی کمتر از رقبایش نداشته باشد.

با این وصف، در شرایط اجتماعی خاص ایران 1401، تلویزیون در اواخر بهمن‌ماه سال گذشته پخش سریال «حبیب» را آغاز کرد! سریالی که با تیزرهای تبلیغاتی و بیل‌بوردهای شهری در پی جذب مردم در برگریزان مخاطب تلویزیون بود. پرواضح است که «حبیب» راه سختی در پیش داشت؛ هم برای جذب مخاطب به‌واسطه‌ی وجود سریال رقیب و هم برای پاسخ‌گویی به سؤالات ذهن ایرانی به‌واسطه‌‌ی شلوغی‌های خیابانی و تردیدهایی که درباره‌ی حافظان مرزها پیدا کرده بود.

 اما شاید مهم‌ترین نکته‌ اینجا باشد که مخاطب ایرانی قرن جدید دیگر مخاطب خسته‌ی تازه از جنگ برگشته‌ی در کشاکش با چرخ‌های سازندگی نیست! او دو دهه سریال‌سازی فاخر تلویزیون را پشت سر گذاشته است و ذائقه‌‌اش دیگر هر محصولی را نمی‌پسندد. صدها شبکه‌ی تلویزیونی، ماهواره‌ای و خانگی در دسترس اوست که زحمتش برای چرخیدن در آن‌ها، تنها فشردن دکمه‌ی کنترل گیرنده‌اش است.

با پخش اولین قسمت از سریال «حبیب»، مخاطب تلویزیون شصتش خبردار شد که سوری‌ها همچنان همان بازی‌های دهه‌ی هفتاد را دارند و خب این با ذائقه‌ی ایرانیزه‌شده‌ی ما سازگار نبود! خصوصاً اینکه سال‌هاست ایرانی‌ها فیلم ایرانی را با صدای سر صحنه دیده‌اند و سریال دوبله‌شده‌ی ایرانی-سوری خیلی به مذاق‌شان خوش نیامد.

بررسی فیلم‌نامه سریال حبیب

گروه فیلم‌نامه‌نویسی به سرپرستی مرتضی شمسی فیلم‌نامه‌ی «حبیب» را نوشتند و آن را سپردند به «جود سعید»، کارگردان فرنگ‌رفته‌ی سوری تا فیلم‌نامه را با بودجه‌ی ایرانی و بازیگران سوری و لبنانی بسازد و از همه‌ی ایران تنها چهره‌ی آشنایش امین زندگانی باشد. بازیگری که اگرچه توانایی و اصالتش تنها برگ برنده‌ی این سریال بود اما بازی در کنار بازیگران عربی مثل قمر خلف و لجین اسماعیل که سبک زبان‌ و بازی‌شان اساساً با ایرانی‌ها متفاوت است، حتی بر بازی او نیز بازتاب منفی داشت. بله! یادم نرفته است سوگل طهماسبی هم چند سکانسی در این فیلم ظاهر شد تا همسران مدافعان حرم هم، فقط و فقط به‌آرامی از کنار این مجموعه رد شوند! همه‌ی سهم یک زن در غیاب مردش!

مرتضی شمسی طراح و سرپرست نویسندگان گمنامی بود که فیلم‌نامه‌ی «حبیب» را با خلأهای مشهود داستانی، روایی، اعتقادی و اخلاقی نوشتند؛ فیلم‌نامه‌ای که در روایت ماجرای داعش و پاسخ‌گویی به چرایی حضور ایران در سوریه، نه برای مخاطب سوری و نه برای مخاطب ایرانی حرفی برای گفتن نداشت. در مقابل، بازی‌های کاملاً عربی نشان می‌داد کارگردان سوری کارش را خوب بلد بوده و این فیلم‌نامه‌ی ضعیف ایرانی است که نه‌تنها نتوانست خلأ کارگردان و بازیگر ایرانی را برای مخاطب بومی‌اش پر کند، که حتی چالش‌های فکری و اعتقادی بیشتری برایش ایجاد کرد، آن هم بدون پاسخ!

 تهدیدهای آبکی، دیالوگ‌های سطحی و شعاری، انتقال مفاهیم مستقیم بدون حتی کوچک‌ترین پیچیدگی یا حضور قهرمانان زن سوری با پوشش‌ها، آرایش‌های صورت و حتی نوع حجابی که برای مخاطب ایرانی بیشتر سؤال‌برانگیز بود تا دوست‌داشتنی!

نوشتن فیلم‌نامه‌ای بر اساس همه‌‌ی آنچه که از زبان مردم کوچه و بازار هم می‌شنوی، مثل تعدد زوجات افراطی سرکردگان داعش، خشونت بی‌رحمانه، زن‌آزاری، تجاوز، جهاد نکاح، قتل به بدوی‌ترین شکل ممکن، خشونت و... که کار سختی نیست؛ همه‌ی این‌ها را که هر روز اخبار هم می‌گفت! هنر گروه سازنده به تصویر کشیدن خبرها بود؟ روایت یک عشق مثلثی، تنها هنرشان برای دراماتیک کردن خشونت‌های داعش بود؟! آن هم عشقی که قهرمان زن را با همه‌ی کاستی‌های بصری و اعتقادی در حد یک زن بی‌تعهد اخلاقی تنزل داد.

سطحی‌ بودن فیلم‌نامه، شعارزدگی و بازی‌های مصنوعی و اغراق‌آمیز عربی از مهم‌ترین مشکلات «حبیب» بود که در دل‌زدگی مخاطب ایرانی پررنگ‌ترین نقش را ایفا ‌کردند! فیلمی که شاید برای مخاطب بعضی کشورهای عربی جذاب باشد، اما مخاطب سطح بالای ایرانی که چهل سال سریال‌های فاخر و جذاب در ذائقه‌سازی او نقش داشته، نه‌تنها با «حبیب» گره‌های ذهنی‌اش باز نشد، بلکه احساس کرد به شعور او توهین شده است.

آقای تلویزیون! ما سال‌هاست منتظر یک روایت واقعی اما هنرمندانه و ایرانی از داعش به روایت تلویزیون خودمان، برای ذهن جست‌وجوگر ایرانی هستیم! که لیاقت به تماشا نشستن اثری والاتر، نجیب‌تر و پیچیده‌تر از «حبیب» را دارد.

 




مرتضی
23 شهریور 1403

سلام
ببینید نظر شما برای من محترم هست ولی باید به نکات مثبت ان هم توجه کرد مثل به تصویر کشیدن مقاومت ارتش در بیمارستان و روستا حتی بعضی از سکانس های بعضا عاشقانه و یا احساسی مثل فیلم های پرطرفدار در ان زمینه مثل خواهران و برادران ترکیه ای بود

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
نوشتن فیلم‌نامه‌ای بر اساس همه‌‌ی آنچه که از زبان مردم کوچه و بازار هم می‌شنوی، مثل تعدد زوجات افراطی سرکردگان داعش، خشونت بی‌رحمانه، زن‌آزاری، تجاوز، جهاد نکاح، قتل به بدوی‌ترین شکل ممکن، خشونت و... که کار سختی نیست؛ همه‌ی این‌ها را که هر روز اخبار هم می‌گفت! هنر گروه سازنده به تصویر کشیدن خبرها بود؟ روایت یک عشق مثلثی، تنها هنرشان برای دراماتیک کردن خشونت‌های داعش بود؟! آن هم عشقی که قهرمان زن را با همه‌ی کاستی‌های بصری و اعتقادی در حد یک زن بی‌تعهد اخلاقی تنزل داد.

آقای تلویزیون! ما سال‌هاست منتظر یک روایت واقعی اما هنرمندانه و ایرانی از داعش به روایت تلویزیون خودمان، برای ذهن جست‌وجوگر ایرانی هستیم! که لیاقت به تماشا نشستن اثری والاتر، نجیب‌تر و پیچیده‌تر از «حبیب» را دارد.

مطالب مرتبط