دوشنبه 08 بهمن 1403 / خواندن: 11 دقیقه
پرونده هزار و یک سریال | صفحه چهل و ششم

ریویو: نقد و بررسی سریال «حشاشین» ساخته « پیتر میمی»

سریال «حشاشین» که در طول شش ماه و با بودجه‌ای قریب به دوازده میلیون دلار ساخته شده، عملاً پروژه‌ای بزرگ بوده و با سریال‌های تاریخی ایرانی که با بودجه‌های کلان ولی در طول سالیان متمادی ساخته می‌شوند قابل قیاس نیست. این سریال ماه رمضانی که به ادعای سازندگان خود، آمده بود رقیب سریال «تاج و تخت» شود، اگرچه نتوانست حتی به سریال رقیب نزدیک شود، اما تمام سعی خود را کرد که با استفاده از موسیقی و حتی تیتراژ مشابه، خود را به جایگاهی جهانی برساند. 

5
ریویو: نقد و بررسی سریال «حشاشین» ساخته « پیتر میمی»

مجله میدان آزادی: این روزها دیگر روایت تاریخ را فقط آن‌ها که پیروز می‌شوند نمی‌نویسند. تاریخ را آن‌ها که هنر و رسانه دارند به روایت خودشان نمایش‌می‌دهند و حکایت ایران و سریال حشاشین درست همین است. روایت تاریخ یک کشور به ذائقه‌ی هنرمندانی از جغرافیای دیگر. نقد و بررسی این سریال را در چهل‌و‌ششمین صفحه از پرونده «هزارویک سریال» و به قلم «پانته‌آ ثاقب‌فر» بخوانید: 

 

«حشاشین» سریالی به‌ظاهر تاریخی است که بیش از‌ جنبه‌ی تاریخی داشتن، درامی فانتزی محسوب می‌شود. این مجموعه در سال ۱۴۰۳ ساخته شد و به‌سرعت با زیرنویس فارسی در اختیار ایرانی‌ها و فارسی‌زبانان قرار گرفت.

این سریال مصری به کارگردانی پیتر میمی، بر اساس داستان کتاب پرفروش «سه یار دبستانی» ساخته شده و با شاخ و برگ‌های فانتزی تزیین و به مخاطب ارائه شده است. خود کتاب «سه یار دبستانی» به لحاظ تاریخی قابل استناد نیست و از نظر مورخان و محققان از این نظر کاملاً مردود است.

می‌گویند شخصی با کاسه‌ای ماست در کنار دریا نشسته بود و با قاشقی ماست را به دریا می‌ریخت. از او پرسیدند: چه‌کار می‌کنی؟ گفت: دارم دوغ درست می‌کنم. به او گفتند: با این کاسه‌ماست که نمی‌شود آب دریا را دوغ کرد. باز پاسخ داد: می‌دانم نمی‌شود اما اگر بشود چه می‌شود.


پیتر میمی، کارگردان سریال «حشاشین»

 داستان سه یار دبستانی

این حکایت، شبیه داستان «سه یار دبستانی» است. داستانی که در آن خیام، حسن صباح و خواجه نظام الملک جمع‌اند؛ سه شخصیت برجسته‌ی تاریخی که در کودکی با هم، هم‌دوره و یاران دبستانی معروفی بودند و در بزرگسالی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبر فرقه‌ی‌ اسماعیلیه شد، خواجه نظام‌الملک سیاست‌مداری بلندپایه و خیام دانشمند و شاعری عاشق‌پیشه و گوشه‌گیر. سه یار این قصه با هم عهد می‌بندند که اگر در بزرگسالی به مقامی رسیدند، دست یکدیگر را گرفته و به هم کمک کنند. 

اما در واقعیت، به قول معروف «اگر می‌شد، چه می‌شد.» احتمالاً شاید بخش‌هایی از آن شبیه کتاب می‌شد و داستان‌هایش به دل می‌نشست ولی داستان این سریال و ساخت آن در زمان فعلی و روایت تحریف‌شده و ارتباط‌های اخلاقی و تصویریِ داعش‌گونه‌اش و ربط دادن محل تولد ترورهای این‌چنینی به ایران بیشتر بوی شیطنت می‌دهد، آن هم نه از نوع خوبش!

داستان سریال همان‌طور که در بالا به آن اشاره‌ای مختصر داشتم، درباره‌ی حسن صباح است.

قصه از کودکی او شروع می‌شود و تا رسیدن به خلافت و پس از آن ادامه دارد. قهرمان ما یک ایرانی است و رهبری جنبشی را بر عهده می‌‌گیرد که ترور و کشتار اصلی‌ترین مشخصه‌ی آن است و شاید حتی بتوان شباهت‌هایی میان این فرقه و داعش یا جیش العدل فعلی پیدا کرد.

پس تا اینجا داستان هرچه که هست به نظر می‌آید نیتش نسبت دادن تروریسم و خط تکفیر به ایران و تطهیر گروه‌های عرب‌زبانی مانند داعش است.


کتاب «سه یار دبستانی» که سریال «حشاشین» بر اساس آن ساخته شده است

در مورد ساخت سریال هم باید گفت کاری را که ما نکنیم یا در آن تعلل کنیم، دیگران به‌خوبی از عهده‌اش برخواهند آمد. شاید اگر سریال حسن صباح را در گذشته مهرجویی می‌ساخت، «حشاشین» یا ساخته نمی‌شد یا مانند موجی از داستان فانتزی می‌آمد و می‌رفت و مخاطب نمونه‌ی درست تصویری پیشین برای مقایسه‌ی آن داشت، ولی حالا باید با پسامدهای این حجم از تحریف تاریخ روبه‌رو شویم. 

گذشته از قصه‌گویی و دروغ‌بافی‌های سریال، باید اعتراف کنیم که سریال به‌لحاظ بصری برعکس فیلم‌های دیگری که تاکنون بر ضد ایرانیان ساخته شده مانند فیلم ۳۰۰، جغرافیای ایران را بهتر نشان داده است؛ اگرچه منتقدان نسبت به تطابق نداشتن معماری سریال با معماری دوره‌ی سلجوقیان، اتفاق نظر دارند، اما باید گفت تصاویری که از اصفهان، قزوین و ری نشان داده می‌شود و همچنین سیما و نوع زندگی فارس‌زبانان و ترک‌زبانان ایران چشم‌نواز و قابل قبول است. البته سایه‌ی اشعار عربی و بعضاً پوشش‌های عربی در جای‌جای سریال پررنگ جلوه می‌کند. این موضوع می‌تواند به این دلیل باشد که سریال را مصری‌ها برای مخاطبان عرب خود ساخته‌اند و حتماً ذائقه‌ی مخاطبان خود را در نظر گرفته‌اند. 

سریالی که در طول شش ماه و با بودجه‌ای قریب به دوازده میلیون دلار ساخته شده، عملاً پروژه‌ای بزرگ بوده و با سریال‌های تاریخی ایرانی که با بودجه‌های کلان ولی در طول سالیان متمادی ساخته می‌شوند قابل قیاس نیست. این سریال ماه رمضانی که به ادعای سازندگان خود آمده بود رقیب سریال «تاج و تخت» شود، اگرچه نتوانست حتی به سریال رقیب نزدیک شود، اما تمام سعی خود را کرد که با استفاده از موسیقی و حتی تیتراژ مشابه، خود را به جایگاهی جهانی برساند. 

باید قبول کنیم این پروژه‌ی مصری دوستش داشته باشیم یا نه، نشان داده که استفاده از افراد حرفه‌ای و به کار گرفتن جلوه‌های ویژه و هوش مصنوعی می‌تواند تا چه اندازه در زمان و هزینه‌ها و خروجی‌های تصویری عظیم و باکیفیت مؤثر باشد و این موضوع باید به الگویی استاندارد در سریال‌سازی کشورهایی مانند ایران تبدیل شود.

نکته‌ی قابل توجه دیگر در این سریال استفاده از بازیگران معروف و حرفه‌ای است. بازیگران «حشاشین» از کریم عبدالعزیز در نقش حسن صباح تا نیکولا معوض و فتحی عبدالوهاب که همگی از بازیگران محبوب دنیای عرب هستند، توانسته‌اند با بازی‌های حرفه‌ای در بالا بردن کیفیت ساخت و تعداد مخاطب سریال نقش بسزایی داشته باشند. 


تصویر: بازیگران سریال حشاشین | نیکولا معوض، کریم عبدالعزیز، فتحی عبدالوهاب

در کنار موارد فوق، لایه‌های عاشقانه و معمایی تنیده‌شده در دل حوادث بزرگ به‌ظاهر تاریخی از نکات مخاطب‌پسند سریال بوده و دیدن صحنه‌های اکشن هر چند دقیقه یک بار نیز از دلایل دیگری است که بیننده را تا انتهای سریال مشتاق نگه می‌دارد. 

مورد دیگری که این سریال را در نظر مخاطبان جذاب و در نظر منتقدان ضعیف کرده، استفاده از گویش محاوره‌ای و روز مصر است. معمولاً تا بوده سریال‌های تاریخی یا مربوط به زمان گذشته از ادبیات کلاسیک در نوشتار و گفتار استفاده می‌کردند، در حالی‌که عبدالرحیم کمال، نویسنده‌ی سریال پس از مشورت با کارگردان، گویش محاوره‌ای مصری را برای دیالوگ‌های سریال انتخاب کرد. این کار باعث شد سریال بازار هدفی حدود چهارصد و پنجاه میلیون نفر عرب و مصری را مخاطب قرار دهد. استفاده از این فرم گویش را نمی‌توان به حساب بی‌سوادی کمال گذاشت، زیرا او پیش از این با تألیف رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و نمایش‌نامه‌های گوناگون و همچنین نگارش بیش از چهارده کتاب به زبان عربی، مهارت خود در عربی کلاسیک را به‌خوبی نشان داده است. 

نکاتی مانند نماز خواندن شیعیان اسماعیلیون نزاری به روش اهل سنت، سند دانستن روایت‌های مارکوپولو از الموت و طرفداران صباح (او صد و چهل سال بعد از داستان الموت به خاورمیانه سفر کرده!)، قدرت‌ جادویی داشتن حسن صباح و فروختن روحش به شیطان، استفاده از موسیقی علی‌رغم اینکه همه، حتی مخالفانش او را بسیار متشرع می‌دانند و بسیاری نکات دیگر، همه از مواردی هستند که این سریال را صرفاً در حد یک اثر سرگرم‌کننده و غیر‌تاریخی تنزل می‌دهند. اینجاست که مخاطبان ایرانی اگر می‌خواهد این سریال را ببیند، صرفا باید برای دانستن این نکته باشد که اگر تریبون تاریخش دست دیگران باشد، چه درباره‌اش خواهند گفت. 




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
این حکایت، شبیه داستان «سه یار دبستانی» است. داستانی که در آن خیام، حسن صباح و خواجه نظام الملک جمع‌اند؛ سه شخصیت برجسته‌ی تاریخی که در کودکی با هم، هم‌دوره و یاران دبستانی معروفی بودند و در بزرگسالی هر یک به راهی رفتند. حسن رهبر فرقه‌ی‌ اسماعیلیه شد، خواجه نظام‌الملک سیاست‌مداری بلندپایه و خیام دانشمند و شاعری عاشق‌پیشه و گوشه‌گیر. سه یار این قصه با هم عهد می‌بندند که اگر در بزرگسالی به مقامی رسیدند، دست یکدیگر را گرفته و به هم کمک کنند.

سریالی که در طول شش ماه و با بودجه‌ای قریب به دوازده میلیون دلار ساخته شده، عملاً پروژه‌ای بزرگ بوده و با سریال‌های تاریخی ایرانی که با بودجه‌های کلان ولی در طول سالیان متمادی ساخته می‌شوند قابل قیاس نیست. این سریال ماه رمضانی که به ادعای سازندگان خود آمده بود رقیب سریال «تاج و تخت» شود، اگرچه نتوانست حتی به سریال رقیب نزدیک شود، اما تمام سعی خود را کرد که با استفاده از موسیقی و حتی تیتراژ مشابه، خود را به جایگاهی جهانی برساند.

مطالب مرتبط