مجله میدان آزادی: سریال «دیس ایز آس» یا «این ما هستیم» (This Is Us) سریال تلویزیونی محبوب آمریکایی است که در 6 فصل از سال 2016 تا 2020 مخاطبان فراوانی را با سرگذشت خانوادهی پیرسون همراه کرد. سریالی که علاوه بر لایههای خانوادگی و روانشناختیاش، از دهههای هشتاد میلادی آغاز میکند و وقایع تاریخی این میان از جنگ ویتنام گرفته تا پاندمی کرونا و جنبش Black Lives Matter را مرور میکند. در صفحهی چهاردهم از پروندهی «هزار و یک سریال» ریویوی نقد و بررسی این سریال را بخوانید که به قلم خانم مریم سادات حسینی نوشته شده است:
سریال «دیس ایز آس» یا «این ما هستیم»
This Is Us از بهترین وپربینندهترین سریالهای دههی اخیر شناخته میشود. از این سریال بهخاطر داستانگویی عمیق و شخصیتهای پیچیده و چندبعدیاش استقبال زیادی شد و جوایز متعددی هم به دست آورد.
اسم سریال را تعمداً ترجمه نمیکنم، چون به نظرم معادل آن به فارسی روح نام انگلیسی را ندارد. شاید به همین دلیل است که سریال در هر کشور و به هر زبان دیگری که پخش شد، نامش تغییر کرد. اسمش را در ترکی Bir Aile Hikayesi (داستان خانواده)، در فرانسوی Je te promets (قول میدهم) و در ایتالیایی Noi (ما) گذاشتند. اگر روزی قرار باشد این سریال به فارسی هم دوبله و پخش شود باید فکری به حال ساختن اسمی برای آن کرد.
This Is Us درامی خانوادگی است که البته رگههایی از ژانر رمانتیک را هم میتوان در آن یافت. به هر حال نمیشود از خانواده گفت و از عشق نگفت. اولین فصل سریال در سال ۲۰۱۶ و از طریق شبکهی NBC منتشر شد و آخرین فصل آن یعنی فصل ششم در سال ۲۰۲۲ بیرون آمد. سریال در مجموع صد و شش قسمت دارد و وبسایت IMDb به آن امتیاز ۸.۷ داده است. فصلهای آخر سریال با پاندمی کرونا و جنبش Black Lives Matter مصادف شد که رد هر دو اتفاق را در سریال میتوان دید. بهخصوص موضوع دوم و بهطور کلی مسئلهی تبعیض نژادی و زندگی سیاهان در آمریکا، بهخاطر یکی از شخصیتهای اصلی سریال که سیاهپوست است، از همان قسمتهای اول سریال مورد توجه ویژه بود.
تیم موفقی که جوایز را درو میکنند
نویسنده، کارگردان و تهیهکنندهی اجرایی سریال، دن فاگلمن است؛ کسی که بهخاطر تواناییاش در روایت داستانهای عمیق و پیچیده شناخته میشود. فیلمبینها او را از فیلم Crazy, Stupid, Love (دیوانهوار، احمقانه، عشق) میشناسند و انیمیشنبینها از روی انیمیشنهای Cars (ماشینها)، Bolt (تیزپا) و Tangled (گیسوکمند). فاگلمن تا به حال پنج بار نامزد دریافت جایزهی امی شده است.
دن فاگلمن، کارگردان سریال «دیس ایز آس»
بازیگران اصلی سریال میلو ونتیمیگلیا (در نقش جک)، مندی مور (در نقش ربکا)، استرلینگ کی براون (در نقش رندل)، کریسی متز (در نقش کیت)، جاستین هارتلی (در نقش کِوین)، جان هورتاس (در نقش میگل)، سوزان کلچی واتسون (در نقش بت) و کریس سالیوان (در نقش توبی) هستند. از میان اینها مندی مور که در انیمیشن گیسوکمند با دن فاگلمن همکاری داشت و نقش راپونزل را صداپیشگی کرده بود، بهخاطر بازی در نقش ربکا در سریال This Is Us برندهی جایزهی امی، نامزد جایزهی گلدن گلوب و برندهی چند جایزهی دیگر شد. استرلینگ کی براون (در نقش رندل) جایزهی امی و گلدن گلوب را برد. همچنین کریسی متز (در نقش کیت) نامزد جوایز مختلف، ازجمله گلدن گلوب شد و میلو ونتیمیگلیا (در نقش جک) هم برای جوایز مختلفی نامزد شد.
بازیگران اصلی سریال «دیس ایز آس»
داستان سریال This Is Us
خانوادهی پیرسون پنج نفرند؛ جک و ربکا (پدر و مادر) و سهقلوهایشان: کیت، کِوین و رندل. جک، ربکا، کیت و کوین سفیدپوست آمریکایی هستند ولی رندل با بقیه فرق دارد و سیاهپوست است. جک و ربکا، رندل را در بیمارستان به فرزندی میپذیرند؛ وقتی قل سومشان مرده به دنیا میآید و همزمان رندل بهعنوان بچهای بدون سرپرست به بیمارستان سپرده میشود. همین موضوع در مقاطع مختلف زندگی برای این خانواده چالشهایی را به وجود میآورد. رابطهی جک و ربکا هم بدون چالش نیست. هرچند بینشان عشق وجود دارد ولی طبق معمول عشق کافی نیست و زندگی خانوادگی را باید با کمک چیزهای دیگری هم پیش برد. هر کدام از بچهها در دوران مختلف زندگی خود مسائل خاص خودشان را دارند. کیت (دختر خانواده) که شخصیتی درونگرا دارد، همیشه با مشکل اضافهوزن مواجه بوده و هست. رندل (پسر سیاهپوست که فرزند بیولوژیک خانواده نیست) باهوش و بااستعداد و مهربان است ولی مسئلهی فرزندخواندگی و تفاوت ظاهری او با خواهر و برادرش برای او مشکلاتی به وجود میآورد. کِوین پسر جذاب خانواده و ظاهراً بدون مشکل است اما همین مشکل نداشتن باعث شده کمتر به او توجه شود و نادیده گرفته شدن خودش مشکلساز میشود. سهقلوها خودشان را Big Three میخوانند. این اصطلاح خیلی وقتها برایشان مثل مانترا عمل میکند و حتی میتواند به کمک باز کردن بعضی گرهها هم بیاید.
سه قلوهای سریال «دیس ایز آس» یا به قول خودشان Big Three
پیرسونها زندگی پرفراز و نشیبی دارند ولی چیزی که باعث میشود از پس مشکلات بربیایند و در بزنگاهها فرو نریزند، حمایت خانوادگی و عشقی است که از هم دریافت میکنند و هیچ جای دیگری جز خانواده نمیتوان آن را پیدا کرد.
در سکانس پایانی سریال که سهقلوها دیگر به میانسالی رسیدهاند و هر کدام برای خودشان خانوادهای مستقل تشکیل دادهاند، رندل به خواهر و برادرش میگوید: «یه نفر از من خواست که چشمهام رو ببندم و خانوادهم رو تصور کنم. تصویری که اول دیدم، بت و دخترها نبودند. پدر و مادر و شما دو تا بودید.» و دو تای دیگر هم اعتراف میکنند که «خانواده» برای آنها هم همین است؛ پدر و مادر و خواهر/برادر.
از خانواده گریزی نیست
در یکی از پوسترهای شاخص فیلم، بازیگران اصلی فیلم را میبینیم که کنار هم ایستادهاند و در پسزمینهشان درختی قرار گرفته. پدر و مادر وسط، بچهها دورشان، همسر بچهها کنارشان و پشت سرشان درختی است که شاخههایش در هم پیچیده. درست همانطور که اعضای خانوادهی پیرسون در هم تنیدهاند. در همان پوستر بالای عنوان اصلی سریال نوشته: Family is forever.
سریال «دیس ایز آس» یا «این ما هستیم»
همین جملهی کوتاه گویای همه چیز است. This Is Us دربارهی خانواده است و میخواهد بگوید خانواده تا همیشه با ماست. پیش خودتان فکر نکنید چقدر خستهکننده. این سریال خانواده را طوری به شما نشان میدهد که زندگی شما به قبل و بعد از دیدنش تقسیم میشود. تصوری که شما تا قبل از دیدن سریال از خانواده داشتید ابداً آن تصوری نیست که بعد از دیدن سریال در ذهن خواهید داشت. من تا مدتها بعد از دیدن هر قسمت به دوستانم میگفتم که دیگر طاقت این همه شیرینی و شعور و درک و رابطهی نزدیک و عمیق را ندارم. این سریال همهی تصورات من در مورد خانواده را به چالش میکشید.
خانوادهای که در This Is Us میبینیم با انگارهی ترند امروز (نه فقط در ایران، که در جهان) که خانواده را افرادی سمی (تاکسیک) معرفی میکند و در صورت لزوم باید از آنها فاصله بگیرید، بسیار تفاوت دارد. نه به این معنا که خانواده در This Is Us رفتارهای مخرب ندارد، به این معنا که خانواده در کنار اینطور رفتارها خاصیت شفابخشی هم دارد. شاخههای یک درخت کجا میتوانند درد خود را التیام دهند جز با رجوع به تنه و ریشه؟ جز با حمایت دیگر شاخهها؟
اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. یک بار که در صفحهی اینستاگرام سریال میگشتم و کامنتهای مخاطبان را میخواندم تا ببینم آیا این سریال روی بقیه هم تأثیر مشابهی گذاشته یا نه، به نظری با این مضمون برخوردم: «رابطهی من و مادرم خوب نبود. به پیشنهاد مادرم یکی دو قسمت از سریال رو دیدم و حالا هر سهشنبه با هم تماشاش میکنیم. شما رابطهی من و مادرم رو نجات دادید.»
خانواده پیرسون در سریال «دیس ایز آس»
کاری که This Is Us با مای مخاطب میکند این است که به ما انگیزه و الگو میدهد برای اینکه پدر/ مادر/ خواهر/ برادر/ پسر/ دختر بهتری باشیم یا حداقل به مشکلات روابطمان با خانوادهمان فکر کنیم و اگر آن مشکلات قابل حلاند برایشان دنبال راه چاره بگردیم، نه اینکه به صرف اختلاف نظر خانواده را ترک کنیم. This Is Us میگوید Family is forever و میخواهد نشان دهد ریشههایی که ما را ساختهاند تا کجا در ما حضور دارند، حتی اگه وجود آن ریشهها را انکار کنیم. و نشان میدهد ما چیزی نیستیم جز یک تکه از خانوادههایمان؛ خانوادهای که تا همیشه با ما خواهد ماند.
این سریال در صد و شش قسمت از والدگری، فرزندپروری، فرزندخواندگی، اعتیاد، طلاق، تبعیض نژادی، مرگ و سوگواری، ازدواج مجدد، اضافهوزن، سلامتی روان و نقش تراپی و مشاوره، بیماری خاص، عشق و ازدواج و پذیرش افراد متفاوت و همدلی با آنها میگوید و همهی این موضوعات را هم به عمیقترین نحو ممکن میکاود.
This Is Us ما را میخنداند، ما را به گریه میاندازد، (راستش خیلی به گریه میاندازد) و باعث میشود چشمهایمان را ببندیم و به خودمان و خانوادهمان و خانواده بما هو خانواده بهعنوان اولین اجتماعی که در آن چشم باز میکنیم، فکر کنیم. چه اتفاقی بهتر از این؟
میو ونتیمیگلیا و مندی مور در سریال «دیس ایز آس»
بازی با زمان به سبک آمریکایی
فرم داستانی This Is Us یکی از بهترین فرمهای داستانی است که میتوانید در قالب یک فیلم یا سریال ببینید. رفت و برگشتها در تکتک قسمتها بین حال، گذشته، گذشتهی دور، گذشتهی دورتر، آینده و یک مرحله آیندهتر! داستان را بسیار جذاب و پرکشش کرده و به تعلیق آن میافزاید. شما با دیدن خردهروایتی از گذشتهی دور یا آیندهی دور خانواده مشتاق میشوید بدانید ماجرا از چه قرار است، در گذشتهی خانواده چه معمایی وجود دارد که قرار است گشوده شود و در آیندهی خانواده چه پیش خواهد آمد. البته این شگرد هم در خدمت محتوای سریال است. برای اینکه داستان بتواند از سرشاخهها عقبتر برود و به ریشهها برسد و برای اینکه نشان دهد ریشهها چطور در شاخهها حضور دارند؛ ریشههایی که شاخهها را ساختهاند. اگر نویسندهاید باید این سریال را ببینید تا از فرم روایت آن حسابی محظوظ شوید.
از نقدها نمیشود گذشت
بهرغم همهی این ویژگیهای مثبت، منتقدان دست از سر این سریال هم برنداشتهاند. مثلاً تمرکز بیش از حد کیت روی اضافهوزنش او را به شخصیتی تکبعدی تبدیل کرده و باعث شده سایر زوایای شخصیتی او که بسیار هم جای کار دارند، مغفول بمانند. در نقد دیگری آمده که این سریال زیادی با عواطف مخاطبان بازی میکند. عوامل فیلم میخواهند به هر قیمتی شده از مخاطب اشک بگیرند و انگار این روش قلابی برای نگه داشتن مخاطبان پای صفحهی تلویزیون باشد.
نکتهی دیگر پرداختن پررنگ و سوگیرانه به موضوع همجنسگرایی و تلاش سریال برای عادیسازی این موضوع است که باعث میشود در جوامع شرقی و مذهبی مثل ایران، خانوادهها با ملاحظهی بیشتری سراغ تماشای آن بروند و سریال مناسب همهی ردههای سنی نباشد. این مسئله در نسل دوم خانواده پیرسون اتفاق میافتد، که از قضا سیاهپوست هم هستند و توامان نقش مبارزهای شعاری با کلیشههای نژادی و جنسیتی را ایفا میکنند که از قضا خود این مبارزه نیز کلیشهای شده است.
خانوادهی رندال پیرسون در سریال «دیس ایز آس»
This Is Us ادامه دارد
This Is Us بر آثار تلویزیونی پس از خود تأثیرگذار بود. بعضی از سریالهای جدیدتر که به موضوعات خانوادگی، روابط انسانی و زمانبندی غیرخطی پرداختهاند، احتمالاً تحت تأثیر موفقیت و سبک روایی This Is Us هستند. سریالهایی مانند Ordinary Joe و The Good Doctor در تلاش برای بررسی عمق شخصیتها و روابط انسانی از الگوهای مشابهی پیروی کردهاند و مخاطبان میتوانند با دیدن آنها تجربهی مشابه تماشای This Is Us داشته باشند.
در اینکه مخاطبان سریال طی شش سال تولید و پخش آن، با آن زندگی کردند شکی نیست. اما به نظر میرسد سریال و حال و هوای آن، برای بازیگران آن هم (لااقل بعضی از آنها) هنوز تمام نشده. مندی مور، استرلینگ کی براون و کریس سالیوان (ربکا، رندل و توبی) پس از پایان یافتن سریال، پادکستی به نام This was Us ساختهاند. این سه نفر در این پادکست دوباره وارد دنیای پیرسونها میشوند و با مرور هر قسمت، درسهای زندگی را که میشود از آن آموخت، دوره میکنند.
مندی مور (ربکا)، بهزودی سومین بچهاش را به دنیا میآورد. بچه دختر است و بعد از دو تا پسر به دنیا میآید. در پست اینستاگرامی که مندی برای اعلام خبر بارداریاش گذاشت، نوشته بود: «گاهی زندگی از هنر تقلید میکنه. نفر سوم ُBig Three ما بهزودی از راه میرسه. بیصبرانه منتظر رسیدن خواهرِ این دو تا پسرم.» به نظر میرسد ربکا قرار است در دنیای واقعی هم برای یک ُBig Three مادری کند.