ﺳﻪشنبه 23 مرداد 1403 / خواندن: 13 دقیقه
پرونده هزار و یک سریال | صفحه نهم

ریویو: نقد و بررسی سریال «سقوط» ساخته «سجاد پهلوان‌زاده»

اوایل زمستان ۱۴۰۱، فیلیمو از مینی‌سریالی با سوژه و مضمونی ملتهب و خاص رونمایی کرد. مینی‌سریال «سقوط» در یک فصل نُه قسمتی با ژانر محوری جاسوسی، درام و اکشن از این پلتفرم منتشر شد و روی خروجی قرار گرفت. این سریال به بازنمایی زمانه‌ی حاکمیت داعش بر موصل و با روایتی خطی متمرکز بر دو اتفاق عاطفی و امنیتی تولید شده است.

3.33
ریویو: نقد و بررسی سریال «سقوط» ساخته «سجاد پهلوان‌زاده»

مجله میدان آزادی: هفتمین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» به ریویوی نقد و بررسی یک سریال ایرانی با موضوعی حساس و حواشی بسیار اختصاص دارد: سریال «سقوط» به کارگردانی سجاد پهلوان‌زاده و تهیه‌کنندگی محمدرضا منصوری که توسط فیلیمو تولید و پخش شد. ریویوی نقد و بررسی این سریال را به قلم آقای مجتبی هاشمی در ادامه خواهید خواند: 
 

سقوط؛ نمایش بی‌معنا و کم‌جان از داعش

اوایل زمستان ۱۴۰۱، فیلیمو از مینی‌سریالی با سوژه و مضمونی ملتهب و خاص رونمایی کرد. مینی‌سریال «سقوط» در یک فصل نُه قسمتی با ژانر محوری جاسوسی، درام و اکشن از این پلتفرم منتشر شد و روی خروجی قرار گرفت. این سریال به بازنمایی زمانه‌ی حاکمیت داعش بر موصل و با روایتی خطی متمرکز بر دو اتفاق عاطفی و امنیتی تولید شده است.
 


سریال «سقوط» ساخته‌ی »سجاد پهلوان‌زاده»


خلاصه‌ی داستان مینی‌سریال سقوط

قصه‌ی‌ این اثر حول رابطه‌ی عاشقانه‌ی آیسان با نقش‌آفرینی الناز ملک و ژاکان با نقش‌آفرینی سجاد بابایی پی‌ریزی می‌شود. زوجی که بنا بود ماه عسل خود را در ترکیه بگذرانند اما در نهایت سر از موصل عراق درمی‌آورند. موصلی که در آن برهه در اشغال گروه تروریستی داعش بود و این گروه بر شهر حکمرانی می‌کرد. این حضور، شروع ماجرای ملتهب و دردآور آیسان در مهمان‌خانه‌ی زنان و خادمان داعشی است. در این موقعیت تیره و تاریک، کورسوی امید و نجات آیسان، ارتباط‌گیری با افسر ضدجاسوسی ایرانی است. افسری که مأمور جمع‌آوری اطلاعات فرماندهان داعشی و رمزگشایی از تحرکات آن‌هاست. دیاکو، افسر ضدجاسوسی ایرانی، با بازیگری حمید فرخ‌نژاد، بر آن است که با اقناع مسئولان رده‌بالای خود، راهی برای نجات آیسان فراهم کند. اما تا لحظه‌ی رستگاری یا شگون‌بختی آیسان فرصت زیادی باقی نمانده است. 


سقوط؛ اولین تجربه‌ی پرریسک و تحسین‌برانگیز شبکه‌ی ‌نمایش خانگی

«سقوط» تنها تجربه‌ی شبکه‌ی نمایش خانگی با سوژه‌ی داعش و پروداکشن و لجستیک سنگین است. پیش از آن، سینمای ایران با معرفی و پخش «آوازهای سرزمین من» به کارگردانی عباس رافعی و «به‌وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و سیمای ملی با تولید و پخش سریال «پایتخت ۵» به کارگردانی سیروس مقدم و سریال «حبیب» به ‌کارگردانی جود سعید، از زوایای مختلفی به این سوژه پرداخته بودند. مسئله‌ای که نشان می‌دهد ایران همچنان در روایت خود از صحنه‌پردازی محور مقاومت و مبارزه با داعش غافل مانده و حتی در تبلیغ حفظ تمامیت ارضی و جان شهروندان خود از عملیات‌‌های انتحاری تکفیری‌ها عاجز است. به همین دلیل می‌توان پذیرش چنین تجربه‌ای در فضای شبکه‌ی نمایش خانگی را تحسین کرد.


سقوط؛ کارنامه‌ی پهلوان‌زاده یا مهدویان؟!

سقوط به کارگردانی پهلوان‌زاده و با مشاوره‌ی محمدحسین مهدویان تولید شده است. با توجه به عناصری نظیر ترکیب‌بندی تصویر، نوع بهره‌گیری از ظرفیت موسیقی افکتیو و پس‌زمینه و دکوپاژ کردن فیلم‌نامه، می‌توان ادعا کرد نقش مهدویان فراتر از یک مشاور بوده و به‌نحوی در جایگاه رهبری تیم و راهبری کار قرار داشته است. شاهد این ادعا، گستردگی روابط کاری عوامل تولید این اثر با مهدویان است. به‌عنوان مثال کارگردان «سقوط»، سابقه‌ی تدوین «ایستاده در غبار»، «لاتاری»، «ماجرای نیمروز» و «زخم کاری» را در کارنامه‌ی خود دارد. اعظم بهروز، فیلم‌نامه‌نویس مینی‌سریال «سقوط» نیز فارغ از تجربه‌ی نویسندگی «بوم و بانو» و «جاده چالوس»، به‌صورت متمرکز بر پروژه‌ی «زخم ‌کاری» با مهدویان و پهلوان‌زاده همکاری وسیع و قابل توجهی داشته است. وضعیت کارنامه و سوابق سایر عوامل تولید نیز بیانگر این نکته است. 
 


سجاد پهلوان‌زاده، کارگردان سریال

فارغ از کستینگ و عوامل تولید، می‌شود درباره‌ی فرم این اثر نیز طرح بحثی داشت. فرم حداقل از دو وجه تکنیک و زیست فردی خالق شکل ‌می‌گیرد. «سقوط» هرچه هست، نسخه‌ای نرم و آرام‌تر از ساختمان تکنیکی آثار مهدویان است. نحوه‌ی ترکیب‌بندی تصویر، سکانس تعقیب و گریز و میزانسن تأسیس‌شده برای این اثر، اشتراکات جدی با «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «درخت گردو» دارد. نکته‌ی دوم اما مهم‌تر است: زیست فردی سازنده و ذهنیتی که دارد. مضمون و پیام اخلاقی «سقوط» برآمده از همان تفکر و زیستی است که در «ماجرای نیمروز» و «رد خون» به‌نحو آشکاری بیان شد. طرح یک تضاد تماماً ایرانی و دینی، شکست ایده‌ی حکمرانی ایدئولوژیک و پذیرش نوعی تکثر در «سقوط»، بدون پرداخت دقیق ماهیت و بافتار جریان‎های رادیکال و متحجر، هسته‌ی اصلی زیستی است که در فرم پدیدار می‌شود.


فرخ‌نژاد و ساترا؛ دو ماجرای تمام‌نشدنی سقوط

برخی از اهالی هنر و سینما در اعتراض به درگذشت مهسا امینی و حمایت از ماجرای «زن، زندگی، آزادی»، کنش سیاسی و رسانه‌ای مختلفی نشان دادند. یکی از بازیگرانی که از خطوط قرمز کنش‌گری سیاسی و رسانه‌ای عبور کرد، حمید فرخ‌نژاد بود. بازیگر پرکار تیپ‌های امنیتی پس از خروج از کشور و توهین به مقامات بلندپایه‌ی جمهوری اسلامی و مذهب تشیع، یکی از چالش‌های جدی تیم تولید «سقوط» و پتلفرم فیلیمو به حساب آمد؛ زیرا نوع تعامل با سلبریتی‌هایی که چنین کنشی دارند، معمولاً توقیف آثار است. اما با پیگیری صورت‌گرفته و در کمال خوشبختی تیم سازنده، سرانجام این اثر در بستر انتشار قرار گرفت! هرچند تا آخرین اپیزود تیر و ترکش فرخ‌نژاد بر جان «سقوط» اصابت می‌کرد.
 


الناز ملک در سریال «سقوط»
 

پس از انتشار مینی‌سریال «سقوط»، چالش همیشگی شبکه‌ی نمایش خانگی و صداوسیما وارد لایه‌ی حساس‌تری شد. رئیس صداوسیما با طرح درخواستی مبنی بر فیلتر فیلیمو از رئیس‌جمهور دولت سیزدهم، درخواست برخوردی جدی با این پلتفرم را داشت. حمایت ساترا و اعلام موضع خود در این باره که فیلیمو در پخش «سقوط» بدون داشتن مجوز فرایند تولید را به نتیجه رسانده و قانون را زیر پا گذاشته نیز در نوع خود جالب بود. اگرچه که انجمن صنفی شرکت‌های نمایش ویدئویی برخط و مجموعه عوامل تولید و پشتیبان نسبت به این موضوع تا آخرین قسمت مقاومت نشان دادند و صرفاً صحنه‌ای جنجالی و حاشیه‌ای برای این سریال خلق شد.


 سقوط؛ فاقد بنیان‌‌های اساسی دراماتیک یک اثر نمایشی

ارسطو در بوطیقا همواره پی‌رنگ را محوری‌ترین عامل ساخت یک اثر دراماتیک دانسته است. به عقیده‌ی او این ساختار و سازوکار پی‌رنگ است که می‌تواند احساسات و عواطف مخاطب را برانگیزد. این پی‌رنگ است که می‌تواند به‌عنوان بنیان و اساس، فضای تعلیق را طراحی و ایجاد کند. پی‌رنگ در یک بیان ساده، چرایی است. اگر زنجیره‌ی علی و معلولی قصه به‌هم‌پیوسته نباشد و نتواند بینشی منطقی یا اخلاقی یا روان‌شناختی به مخاطب خود دهد، درام هم شکل نمی‌گیرد. «سقوط»، فاقد بنیان‌های اساسی دراماتیک یک اثر نمایشی است. اولین ادله، پی‌رنگ است. به‌عنوان مثال مخاطب متوجه نمی‌شود که چرا و چگونه ژاکان عضو داعش شد. ژاکان کدام بحران را تجربه کرد و با چه منطقی سر از داعش درآورد؟ چرا و بر پایه‌ی‌ کدام کنش و منطقی، آیسان برای دیاکو وجاهت و اهمیتی بالاتر از آنچه که به آن مأمور شده بود، پیدا کرد؟ به تعبیر ارسطو، این کنش است که پی‌رنگ را به حرکت درمی‌آورد. کنش‌ها و نسبت علی و معلولی در «سقوط» به‌نحو عجیبی از بستر رئال و دلهره‌آمیز خود فاصله دارد و به‌نحوی فانتزی است.

شخصیت‌ها در کنار قصه و پی‌رنگ، سومین ضلع اساسی یک اثر دراماتیک در نظر گرفته می‌شوند. به‌عقیده‌ی‌ ارسطو، کاراکتر بایستی تناسبی با کهن‌الگوها داشته باشد. همان‌طور که گفته شد، کاراکتر برای هر کنش و عمل خود منطق و دلیل دارد. جهان‌بینی و هویت است که به نقش، شخصیت می‌دهد. پس اگر این اتفاق تجربه نشود و در نقش مشهود نباشد، آنگاه ما با یک تیپ روبه‌رو هستیم. «سقوط» سراسر تیپ است. ما در این مینی‌سریال شخصیت نمی‌بینیم. ما با تیپ مأمور امنیتی ضدجاسوسی روبه‌روییم. با تیپ داعشی یا فرمانده‌ی داعشی‌ها روبه‌روییم. با تیپ مادری و مخبری، مسیر روایت خطی را پیش می‌بریم. نقشی که جهان‌بینی دارد و بر پایه‌ی کهن‌الگو طراحی و توسعه داده می‌شود با هر حادثه‌ی محرکی دچار لغزش نمی‌شود. این کاراکتر است که با پذیرش حادثه‌ی محرک درونی، در موقعیت تصمیم‌گیری و کنش قرار می‌گیرد. چیزی که تیپ‌ها (خصوصاً فرمانده داعشی) عموماً از آن بی‌بهره و ناتوان‌اند. این نکته ادله‌ای دیگر بر فقدان بنیانی است که از آن سخن گفتیم.
 


سریال «سقوط»


سقوط مناسب کدام رده‌ی سنی است؟

در رابطه با رده‌بندی سنی «سقوط»، با توجه به سوژه‌ی ملتهب، خشونت کلامی، فیزیکی و محیطی بالا و روابط رمانتیک و عاشقانه‌ی نمایش داده‌شده، این اثر برای مخاطب کودک و نونهال مناسب نیست. نمایش این اثر توام با توضیحات تاریخی و امنیتی می‌تواند برای مخاطب نوجوان و جوان بستر خوبی بسازد که یک تصویر صحیح از داعش پیدا کنند. علاقه‌مندان به ژانر جاسوسی و دنبال‌کنندگان تحلیل تحولات سیاسی و نظامی منطقه نیز می‌توانند این سریال را با در نظر گرفتن اینکه صرفاً یک اقتباس از واقعه‌ای تاریخی است تماشا کنند.

در کنار مجموع گزیده نکات گفته‌شده و در مقام جمع‌بندی باید بگوییم که مینی‌سریال «سقوط» به‌واسطه‌ی نداشتن منطق روایی صحیح، رعایت نکردن قواعد پی‌رنگ و شخصیت‌پردازی و کمدی‌های ناخواسته، اثری عمرتلف‌کن است. اثری که مؤلفه‌های دراماتیک در آن برجسته نیست و سوژه و واقعه‌ی جذابی را می‌سوزاند. اگر بنا دارید نُه ساعت از وقت خود را صرف تماشای یک اثر کنید، آثار ایرانی به‌مراتب بهتری از طریق شبکه‌ی نمایش خانگی تولید و پخش شده‌اند که قطعاً نسبت به این اثر اولویت دارند.
 




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
«سقوط» تنها تجربه‌ی شبکه‌ی نمایش خانگی با سوژه‌ی داعش و پروداکشن و لجستیک سنگین است. پیش از آن، سینمای ایران با معرفی و پخش «آوازهای سرزمین من» به کارگردانی عباس رافعی و «به‌وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و سیمای ملی با تولید و پخش سریال «پایتخت ۵» به کارگردانی سیروس مقدم و سریال «حبیب» به ‌کارگردانی جود سعید، از زوایای مختلفی به این سوژه پرداخته بودند. مسئله‌ای که نشان می‌دهد ایران همچنان در روایت خود از صحنه‌پردازی محور مقاومت و مبارزه با داعش غافل مانده و حتی در تبلیغ حفظ تمامیت ارضی و جان شهروندان خود از عملیات‌‌های انتحاری تکفیری‌ها عاجز است. به همین دلیل می‌توان پذیرش چنین تجربه‌ای در فضای شبکه‌ی نمایش خانگی را تحسین کرد.


«سقوط» سراسر تیپ است. ما در این مینی‌سریال شخصیت نمی‌بینیم. ما با تیپ مأمور امنیتی ضدجاسوسی روبه‌روییم. با تیپ داعشی یا فرمانده‌ی داعشی‌ها روبه‌روییم. با تیپ مادری و مخبری، مسیر روایت خطی را پیش می‌بریم. نقشی که جهان‌بینی دارد و بر پایه‌ی کهن‌الگو طراحی و توسعه داده می‌شود با هر حادثه‌ی محرکی دچار لغزش نمی‌شود. این کاراکتر است که با پذیرش حادثه‌ی محرک درونی، در موقعیت تصمیم‌گیری و کنش قرار می‌گیرد. چیزی که تیپ‌ها (خصوصاً فرمانده داعشی) عموماً از آن بی‌بهره و ناتوان‌اند.

مطالب مرتبط