مجله میدان آزادی: سریال «عملیات مهندسی» به کارگردانی «سروش محمدزاده» که این شبها درحال پخش از شبکه سه سیماست، رویکردی نو به داستان یکی از حوادث تاریخی فراموششده دارد. در صفحه جدیدی از پرونده «روزی روزگاری تلویزیون» ریویوی نقد و بررسی این سریال را به قلم فاطمهبهار فیضی بخوانید:
در میان سایهها و حقیقت: تحلیلی بر سریال «عملیات مهندسی»
برخی از حوادث تاریخی سالها در میان صفحات کتابها خاک میخورند اما در نهایت کسی پیدا میشود که با کمی رنگ و نور و جلوهی هنری آنها را به تصویر بکشد. «عملیات مهندسی» داستان یکی از همین حوادث تاریخی فراموششده است: پروژهای که میخواهد عملیاتی امنیتی در دههی شصت را از دلِ آرشیو بیرون بکشد و قصهای از زمانهای نهچندان دور را به زبان سریال برای نسل امروزی تعریف کند که با آن روزها فاصلهای چهاردههای دارد.
شروع پخش «عملیات مهندسی» در تابستان ۱۴۰۴، درست پس از روزهایی پرالتهاب در جامعه، نشان داد هنوز هم میشود تاریخ را بهگونهای مصور کرد که مخاطب را تا انتها با خود همراه کند. گاهی اوقات، یک سریال فراتر از قاب تلویزیون عمل میکند و به آینهای برای بازتاب حال و هوای یک جامعه تبدیل میشود. «عملیات مهندسی» دقیقاً از همین دست آثار است. در زمان مدیریت پیمان جبلی و روزهای پس از جنگ دوازدهروزه که فضای اجتماعی کشور بیشباهت به روزهای پرالتهاب دههی شصت نیست و جامعه درگیریهایی از جنس مسائل نفوذ و امنیت دارد، انتخاب این اثر برای پخش هوشمندانه به نظر میرسد.
سریال از نیمهی ابتدایی دههی شصت پرهیاهو شروع میکند؛ جایی که هر تصمیم میتوانست مرز میان زندگی و مرگ باشد. داستان سریال به جنایات سازمان منافقین در نیمهی اول سال ۱۳۶۱ میپردازد؛ زمانی که این سازمان پس از یک سری ضربههای امنیتی، برای انتقامجویی دست به «عملیات مهندسی» میزند. در این طرح، اعضای سازمان بهدنبال کشف روشهای مقابلهی نیروهای اطلاعاتی ایران هستند. داستان حول محور تلاشهای دستگاه امنیتی برای خنثی کردن این توطئه و مقابله با اقدامات منافقین میچرخد. هستهی اصلی داستان واقعیت دارد، اما خردهداستانها بر اساس تحقیقات نویسنده و با تخیل او نوشته شدهاند. این پیوند واقعیت و تخیل، کشش لازم را برای یک اثر پلیسیمعمایی فراهم کرده.

«محمدرضا شفیعی»، تهیهکنندهی تلویزیون
گروه تولید حرفهای: از نویسندهی باسابقه تا کارگردان صاحبسبک
یکدست بودن سریال «عملیات مهندسی» را باید نتیجهی یک تیم حرفهای در پشت دوربین دانست. «محمدرضا شفیعی» یکی از تهیهکنندگان باسابقهی تلویزیون، مسئولیت تولید این پروژه بهعنوان تهیهکننده را بر عهده داشته است. برگ برندهی اصلی سریال نیز قلم «حسین ترابنژاد» است؛ نویسندهای که نامش در سینما و تلویزیون معمولاً با سریالهای پلیسیمعمایی و امنیتی گره خورده و کارنامهی پرباری در این ژانر دارد. او بههمراه «میلاد نجفی»، با ترکیب تخیل با یک داستان واقعی، روایتی جذاب را خلق کردهاند. در مقام کارگردان هم «سروش محمدزاده» که پیش از این با کارگردانی سریال پلیسی «نوار زرد» توانایی خود را در این ژانر به اثبات رسانده بود، در «عملیات مهندسی» با درکی دقیق از داستان، به رویدادهای تاریخی روح بخشیده و با هدایت درست بازیگران و کنترل فضای روایت، اتمسفر پرالتهاب و رازآلودی را برای مخاطب به تصویر کشیده است. در نهایت نباید از نقش مهم «آرمان موسیپور»، آهنگساز باسابقه و پرکار تلویزیون، غافل شد که با موسیقی خود بهخوبی به فضاسازی اثر کمک کرده است.
نوآوری در یک ژانر پرطرفدار
ژانر امنیتی در سینما و تلویزیون ایران سابقهدار است. پیش از این در سینمای ایران آثار مشهوری مانند «ماجرای نیمروز» و «رد خون» ساختهی «محمدحسین مهدویان»، «سیانور» ساختهی «بهروز شعیبی»، «نفوذی» ساختهی «احمد کاوری» و «مهدی فیوضی» به موضوع مشابه این سریال پرداختهاند. «شاهرگ» به کارگردانی «سید جلال دهقانی» و سهگانهی سریالی «جلیل سامان» با نامهای «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» نیز نمونههای تلویزیونی با محوریت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هستند. «عملیات مهندسی» با الهام از یک واقعهی تاریخی، تعلیق و هیجان را به شیوهای تازه به این ژانر تزریق میکند. این سریال از نظر مضمون به آثار نام بردهشده نزدیک است، اما با این تفاوت که بر پیچیدگیهای امنیتی و عملیاتهای اطلاعاتی تأکید بیشتری دارد. حتی با دانستن اینکه داستان بر پایهی واقعیت است، کشش داستانی بهگونهای پیش میرود که مخاطب را تا آخرین لحظه مشتاق نگه میدارد.

«مرتضی امینیتبار» در نقش «مسعود»، و «حمید گودرزی» در نقش «رضا»
درخشش ستارههای جوان و تجربهی جدید بازیگران کهنهکار
یکی از بزرگترین موفقیتهای «عملیات مهندسی»، انتخاب و هدایت درست بازیگران است. در این میان، «مرتضی امینیتبار» در نقش «مسعود»، یک مأمور اطلاعاتی، بازی خیرهکنندهای ارائه میدهد. او در اینجا، برخلاف نقش قبلی خود در «زخم کاری»، کاملاً یکدست و بهاندازه ظاهر میشود و بهقدری درخشان عمل میکند که در لحظات دیالوگگویی، از بازیگران باتجربهای مانند «حمید گودرزی» و «علی دهکردی» نیز پیشی میگیرد. شمایل بازی او ما را یاد «مهدی زمینپرداز» و «جواد عزتی» در «ماجرای نیمروز» میاندازد.
بازیگران جوان دیگری چون «یاسین مسعودی» و «دانیال نوروش» نیز بازیهای قابل قبول و باورپذیری از خود ارائه دادهاند.
در میان بازیگران باسابقه نیز انتخاب «یوسف تیموری» با سابقهی کمدی برای یک نقش کاملاً جدی ریسکی هوشمندانه بود که جواب داد و او بهخوبی از پس نقش خود بهعنوان عضو ردهبالای سازمان برآمده است.
انتخاب بازیگرانی مانند «سوگل» طهماسبی در نقش «فریبا» نیز قابل تحسین است. او که برای مخاطب در نقشهایی با زمینهی کاملاً مثبت به یاد آورده میشود حالا با یک بازی درست باعث میشود شک و تردید یک عضو وفادار به سازمان، برای مخاطب کاملاً قابل درک باشد.
معماری یک روایت: از گرههای هوشمندانه تا شخصیتهای ماندگار
در «عملیات مهندسی»، داستانگویی فراتر از یک خط روایی ساده عمل میکند و به یک پازل هیجانانگیز تبدیل میشود که بیننده را به چالش میکشد. داستان سریال از یک ماجرای واقعی بهره میبرد و سپس با افزودن خردهداستانهای تخیلی اما باورپذیر، تعلیق را به اوج خود میرساند. حتی با وجود اینکه مخاطب از بستر تاریخی واقعه مطلع است، گرههای داستانی بهقدری خوب چیده شدهاند که حدس زدن پایان را غیرممکن میکنند. این توانایی در خلق غافلگیریها، یکی از برگهای برندهی اصلی سریال است که هر قسمت را به یک تجربهی جذاب تبدیل میکند. برای مثال، ماجرای «کیومرث»، اپراتور بیسیم یا به عبارتی بیسیمچی اطلاعات سپاه و دزدیده شدن او بهشکلی طراحی شده که تا لحظهی آخر مخاطب را درگیر شک و تردید نسبت به عضویت او در سازمان مجاهدین خلق نگه میدارد.
در دل این روایت پرکشش، شخصیتپردازیها نیز بهدرستی و با دقت انجام شدهاند. شخصیتهای قهرمان داستان، بهخصوص «علی دهکردی» در نقش یک فرماندهی اطلاعاتی، شخصیتی خردمند و منطقی طراحی شده که در برهههای حساس، با درایت خود مانع از تصمیمات عجولانه میشود. در حالیکه طیف متفاوتی از نیروهایش نظرات مختلف و گاه تندرویی را ابراز میکنند.

«مریم سعادت»، در سریال «عملیات مهندسی»
نقش مادران بهعنوان عنصر اصلی خانوادهی ایرانی در آن سالها، بهویژه در نبود پدران، بسیار دقیق و عمیق به تصویر کشیده شده است. «مریم سعادت» و «ثریا قاسمی» بهعنوان یک مادر و مادربزرگ نقش ایفا میکنند و هر کدام با احساس مسئولیت و تصمیمات هوشمندانهی خود، غریزهی مادرانگی را به بهترین شکل ممکن نشان میدهند.
فضاسازی: از چالشهای گریم تا دقت در طراحی صحنه
در آثار نمایشی خصوصاً اگر تاریخی باشند، فضاسازی درست بهاندازهی داستان و بازیها اهمیت دارد. «عملیات مهندسی» در این زمینه تلاش قابل تقدیری داشته است. با توجه به تغییرات وسیع شهری و نبود لوکیشنهای مناسب دهههای پنجاه و شصت، طراحی صحنهی سریال توانسته اتمسفری درست و باورپذیر ایجاد کند و نقصهای احتمالی گریم را بهخوبی پوشش دهد. در این میان، باید به ملاحظات صداوسیما نیز توجه داشت که در مواردی مانع ارائهی تصویر دقیق از واقعیت میشده است؛ بهعنوان مثال، در نمایش چهرهی جنازهها یا نوع پوشش نیروهای امنیتی. در حالیکه در واقعیت، نیروهای امنیتی آن سالها لزوماً از لباسهای خاصی استفاده نمیکردند و حتی شلوار جین و تیشرت نیز میپوشیدند. سریال تلاش کرده با وجود این محدودیتها، بهترین فضاسازی ممکن را ارائه دهد. این دقت در جزئیات، حتی با وجود موانع، نشان میدهد تیم تولید به کیفیت بصری اثر اهمیت ویژه داده است.

سریال «عملیات مهندسی»، ساختهی «سروش محمدزاده»
پیشنهادهایی برای بهتر شدن: چالشها و فرصتهای از دسترفته
هر اثر هنری، حتی درخشانترین آنها، فرصتهایی برای شکوفایی بیشتر در دل خود دارد. «عملیات مهندسی» نیز از این قاعده مستثنا نیست. ریتم سریال گاهی اوقات با برخی خردهداستانهای فرعی از نفس میافتد؛ گویی قطار هیجانانگیز روایت، برای لحظاتی در ایستگاههایی غیرضروری توقف میکند. سکانسهای اضافی، مانند دیالوگهای روزمره میان «لیلا اوتادی» و «حمید گودرزی»، در حالیکه میتوانستند به عمق روابط بیفزایند، گاهی تنها به کند شدن ریتم منجر شدهاند. این تعدد شخصیتها و شاخ و برگها، میتوانست با حذف یا ادغام هوشمندانهتر، به روایتی فشردهتر و پرقدرتتر تبدیل شود.

«لیلا اوتادی»، در سریال «عملیات مهندسی»
در بخش بازیها، با وجود انتخابهای اغلب موفق، در همهی نقشها هماهنگی کامل دیده نمیشود. مثلاً «حمید گودرزی»، با وجود سابقهی قابل قبولش، شاید بهدلیل تناسب نداشتن با نقشش، در حد تواناییاش ظاهر نشده است. همچنین، شخصیتپردازی «لیلا اوتادی» با وجود تلاش زیاد، کمی تصنعی به نظر میرسد و بیش از آنکه یک انسان واقعی باشد، گویی صرفاً نمادی از «عروس خوب» است. این شخصیتپردازی ناقص، مانع همذاتپنداری عمیقتر مخاطب با او میشود.
از نظر فنی، هرچند که گریم و طراحی صحنه توانستهاند اتمسفر لازم را فراهم کنند، اما میتوانستند با ظرافت بیشتری انجام شوند (مثلاً در بخش چهرهپردازی آقایان، نوع اجرای ریش چندان قابل قبول به نظر نمیرسد). در نهایت، این سریال ثابت کرد که داستانگویی تاریخی و امنیتی در تلویزیون ایران هنوز هم پتانسیل بالایی دارد و با برطرف کردن این چالشهای جزئی، میتوان به آثار درخشانتری در این ژانر دست یافت.
کلام پایانی
در نهایت، «عملیات مهندسی» یک تجربهی موفق و خوشساخت در ژانر خود است. با وجود چند نقص جزئی در شخصیتپردازی، گریم یا ریتم، این سریال بهدلیل داستان جذاب، بازیهای درخشان و پرداختن صحیح به روابط خانوادگی، توانسته مخاطب را با خود همراه کند و بهعنوان یک اثر ارزشمند در ژانر امنیتی به یادگار بماند. این سریال به ما نشان میدهد که چگونه یک داستان هرچند تاریخی میتواند بهشکلی هوشمندانه با دغدغههای روز جامعه پیوند بخورد و به اثری تأثیرگذار تبدیل شود. این یک تجربهی موفق در ژانر خود است و جای دریغ و حسرت باقی نمیماند اگر در آینده ادامه یابد.