یکشنبه 04 آذر 1403 / خواندن: 4 دقیقه
پرونده هنر و آهستگی | صفحه یکم

سرمقاله: پرونده «هنر و آهستگی»

پرونده‌ی «هنر و آهستگی» در مجله‌ی میدان آزادی قرار است هم ارزش هنر در جلوگیری از بیماری معاصر شتاب‌زدگی را بررسی کند، هم بهترین آثار هنری دارای ارزش آهستگی در میان هنرهای مختلف را معرفی و بررسی کند. به این ترتیب نه تنها درباره‌ی اهمیت زیستن مبتنی بر آهستگی در فهم هنر صحبت می‌کنیم، که از اهمیت آن در آموزش، خلق و از همه مهم‌تر لذت بردن از هنر هم خواهیم گفت

4.25
سرمقاله: پرونده «هنر و آهستگی»

مجله میدان آزادی: همزمان با لمس هوای سرد زمستانی، جارچی‌های هواشناسی فریاد سر می‌دهند که هوای آلوده در اطراف شهر سکنی گزیده و کمتر در شهر رفت‌و‌آمد کنید که هوا بس ناجوانمردانه آلوده است! آلودگی یکی از نتایج زندگی در کلان شهرها و پذیرش اعتقاد راسخ به شتاب در زندگی است که گاهی انسان را وادار می‌کند بایستد و آهستگی را در زندگی تمرین کند. همزمان با آغاز فصل سرد، تحریریه مجله میدان آزادی قصد دارد پرونده خاصی را روی میز بگذارد. سرمقاله پرونده «هنر و آهستگی» را به قلم مجید اسطیری -نویسنده و منتقد- در ادامه بخوانید:

 

«چه بارها که قایق‌رانی را دیدم و دلم خواست هنگامی که اختیار زندگی‌ام به دست خودم باشد و از او تقلید کنم - که پارو رها کرده، به پشت در گودی کف قایق خوابیده، و آن را به دست آب سپرده بود، چیزی جز آسمان که آهسته آهسته بالای سرش می‌گذشت نمی‌دید، و طعم خوشی و صفا، روی چهره‌اش آشکار بود.»

این آرزوی راوی رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» حالا آرزوی همه‌ی ماست. «مارسل پروست»، نویسنده‌ی حجیم‌ترین رمان جهان شاید یک بار برای همیشه لذت چشیدن زندگی به آهستگی را به انسان دوره‌ی مدرن چشاند. لذت در حال فراموش شدن ِ تماشا و چشیدن و بوییدن زندگی. آهستگی شرط لازم یکی شدن با زندگی و چشیدن لحظه‌های زندگی است. زندگی همه‌ی ما سرشار از لحظه‌های یگانه است اما فقط پروست بود که یکی از این لحظه‌های ساده را ماندگار کرد:« لحظه مادلن» است. لحظه‌ای که رمان‌خوان‌های دنیا را شگفت‌زده می‌کند: گشوده شدن دری در یک لحظه‌ی کوتاه که خوردن یک کلوچه‌ی مادلن، دنیایی از خاطرات را زنده می‌کند و فرد را از اکنون خود به سفری دورودراز در زمان و مکان می‌برد.


اما پروست قطعا اولین کسی نبود که با آهستگی هرچه تمام‌تر در رمان هفت جلدی‌اش به تک تک لحظه‌های زندگی احترام گذاشت. آموزه‌ی زندگی کردن به آهستگی سابقه‌ی دور و درازی در فرهنگ شرقی دارد. از سالک مکتب تائو که برای نوشیدن یک لیوان آب هر بار از خانه‌اش تا جویبار پایین صخره می‌رفت و حاضر نبود با استفاده از یک طناب و سطل حتی اندکی سریع‌تر آب بنوشد، تا نظامی گنجوی که پا بر جایی کوه را به خاطر زایش آهسته‌ی آن می‌دانست: 

کوه به آهستگی آمد به جای
از سر آن است چنین دیرپای

هنر شرقی همیشه نسبت محکمی با آهستگی داشته است. هنری که به آهستگی خلق می‌شده و مخاطبش را دعوت می‌کرده عمیق و آهسته با آن زندگی کند: گره به گره قالی ایرانی و پیچ‌و‌خم یک شکوفه بادام در تصویرگری ژاپنی، دعوتی بوده و هست برای عمق بخشیدن به هر لحظه‌ی زندگی.


این رویکرد شرقی با شتاب‌زدگی ناشی از «هنر برای مصرف» که ژان بودریار در کتاب «جامعه‌ی مصرفی» آن را نقد می‌کند زمین تا آسمان تفاوت دارد: رمان‌های مبتذل علمی تخیلی باید هر چه سریع‌تر به همان صورتی که آن‌ها را می‌بینیم توصیف شوند؛ و با وجود شکوه و جلال و نیز کثرت و فراوانی‌شان هرگز نباید فراموش کنیم که آن‌ها حاصل یک فعالیت بشری و تابع قانون ارزش مبادله و نه قوانین اکولوژیک طبیعی می‌باشند.

جنبش‌هایی مثل «غذای آهسته»، «شهر آهسته» و «آموزش آهسته» فقط بخشی از نیاز انسان امروز به رها شدن از شرّ زندگی شتاب‌زده را نشان می‌دهند.


پرونده‌ی «هنر و آهستگی» در مجله‌ی میدان آزادی قرار است هم ارزش هنر در جلوگیری از بیماری معاصر شتاب‌زدگی را بررسی کند، هم بهترین آثار هنری دارای ارزش آهستگی در میان هنرهای مختلف را معرفی و بررسی کند. به این ترتیب نه تنها درباره‌ی اهمیت زیستن مبتنی بر آهستگی در فهم هنر صحبت می‌کنیم، که از اهمیت آن در آموزش، خلق و از همه مهم‌تر لذت بردن از هنر هم خواهیم گفت.




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
«چه بارها که قایق‌رانی را دیدم و دلم خواست هنگامی که اختیار زندگی‌ام به دست خودم باشد و از او تقلید کنم - که پارو رها کرده، به پشت در گودی کف قایق خوابیده، و آن را به دست آب سپرده بود، چیزی جز آسمان که آهسته آهسته بالای سرش می‌گذشت نمی‌دید، و طعم خوشی و صفا، روی چهره‌اش آشکار بود.»این آرزوی راوی رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» حالا آرزوی همه‌ی ماست.

هنر شرقی همیشه نسبت محکمی با آهستگی داشته است. هنری که به آهستگی خلق می‌شده و مخاطبش را دعوت می‌کرده عمیق و آهسته با آن زندگی کند: گره به گره قالی ایرانی و پیچ‌و‌خم یک شکوفه بادام در تصویرگری ژاپنی، دعوتی بوده و هست برای عمق بخشیدن به هر لحظه‌ی زندگی.

مطالب مرتبط