یکشنبه 15 مهر 1403 / خواندن: 19 دقیقه
پرونده هزار و یک سریال | صفحه سی و هشتم

فهرست: بهترین سریال‌های اقتباسی خارجی

اقتباس در دنیای امروز مفهومی چنان گسترده و در عین حال منعطف است که به‌سختی می‌توان آن را در چهارچوب و تعریف معینی جا داد. از فیلم‌های سینمایی گرفته تا نمایش‌نامه‌، کتاب مصور، اپرا، سریال، کتاب صوتی و... اقتباس می‌تواند به هر شکل و رنگی درآید و برای بیان مضمون و هدف خود هزار لباس رنگارنگ به تن کند. هدفی که با وجود سبک‌ها و دریچه‌های مختلف بیان، همیشه یکسان باقی می‌ماند؛ اینکه داستانی را انتخاب کنیم، از دریچه‌ی چشم خود به آن نگاهی تازه بیندازیم و با پرداختی جدید آن را به تصویر بکشیم.

4.5
فهرست: بهترین سریال‌های اقتباسی خارجی

مجله میدان آزادی: سی و هفتمین صفحه از صفحات پرونده «هزار و یک سریال» را با فهرستی از بهترین سریال‌های اقتباسی به‌روز می‌کنیم. این فهرست را به انتخاب و قلم خانم نیلوفر احمدی بخوانید:


«این داستان را قبل از من، دیگران تعریف کرده‌اند»

اقتباس در دنیای امروز مفهومی چنان گسترده و در عین حال منعطف است که به‌سختی می‌توان آن را در چهارچوب و تعریف معینی جا داد. از فیلم‌های سینمایی گرفته تا نمایش‌نامه‌، کتاب مصور، اپرا، سریال، کتاب صوتی و... اقتباس می‌تواند به هر شکل و رنگی درآید و برای بیان مضمون و هدف خود هزار لباس رنگارنگ به تن کند. هدفی که با وجود سبک‌ها و دریچه‌های مختلف بیان، همیشه یکسان باقی می‌ماند؛ اینکه داستانی را انتخاب کنیم، از دریچه‌ی چشم خود به آن نگاهی تازه بیندازیم و با پرداختی جدید آن را به تصویر بکشیم.

دریچه‌ی نگاه نو معمولاً اقتباسگر را به یکی از این دو مسیر متفاوت می‌کشاند: یا نویسنده‌ی اقتباس را به تحسین و تأیید نویسنده‌ی اثر مبدأ وادار می‌کند تا جایی که در اقتباس خود بر «تز» اولیه صحه بگذارد و تأکید کند، یا او را با یک «چه می‌شد اگر...» بزرگ تنها می‌گذارد و به مسیری هدایتش می‌کند که با استفاده از عناصر و اسکلت داستان قبلی، «آنتی‌تز»ی برای داستان مبدأ ارائه دهد. آنچه در این یادداشت می‌خوانید فهرستی از ده سریال اقتباسی است که از دیدن آن‌ها هم به‌عنوان سریال، هم به‌عنوان اثری اقتباسی پشیمان نمی‌شوید. 


سریال «تاج تو خالی»

1. تاج توخالی (The Hollow Crown، ۲۰۱۲)


شکسپیر را به‌جرئت می‌توان یکی از بزرگ‌ترین قصه‌گوهای تمام دوران‌ها دانست. پس چه جای تعجب اگر اقتباس از آثار شکسپیر قدمتی به‌اندازه‌ی تاریخ پرده‌ی نقره‌ای داشته باشد؟ در برخی از این اقتباس‌ها تأکید بر حفظ متن اصلی اثر بوده، تا جایی که در بسیاری موارد حتی دیالوگ‌های شکسپیر را عیناً در متن فیلم‌نامه بازنویسی کرده‌اند. دسته‌ی دیگری از این اقتباس‌ها بیشتر بر روح و مضمون قلم شکسپیر متمرکز شده‌اند و گاهی حتی با اضافه کردن تغییرات چشمگیر (مانند برگرداندن پس‌زمینه‌ی داستان از عصر الیزابت به زمان حال، یا نقیضه‌پردازی‌هایی طنزآمیز در پیرنگ و شخصیت‌پردازی شکسپیری) سعی در حفظ استقلال قلم و نگاهی نو به کهن‌الگوهای شکسپیری داشته‌اند.

سریال «تاج توخالی» در دسته‌بندی بالا جزو گروه اول قرار می‌گیرد؛ با دیالوگ‌هایی که مستقیماً از نمایش‌نامه‌های شکسپیر استخراج شده و صحنه‌هایی که به صحنه‌های تئاتر پهلو می‌زند، طرفداران پروپاقرص شکسپیر را به شوق می‌آورد و با تمرکز بر بخشی از نمایشنامه‌های شکسپیر که نسبت به کمدی‌ها و تراژدی‌های او کمتر به آن پرداخته شده (یعنی نمایش‌نامه‌های تاریخی)، جسارت و پویایی ذهن سازندگانش را به نمایش می‌گذارد. 

و در آخر، «تاج توخالی» (مانند سریال «شرلوک») از آن دسته سریال‌هایی ا‌ست که هر قسمت آن را با اغماض می‌توان به‌مثابه یک فیلم سینمایی با محتوای مستقل اما زنجیروار در نظر گرفت. پس با دیدن هر قسمت به دنیای متفاوت و کاملی سفر می‌کنید، بدون اینکه برای تکمیل آن منتظر قسمت‌های بعدی بمانید.


سریال «مشهور به گریس»

2. مشهور به گریس (Alias Grace، ۲۰۱۷)


اقتباس از آثار مارگارت آتوود همیشه سخت بوده. زاویه‌دیدهای بدیع، قلم سیال، فضاسازی غریب و نثرِ (به قول منتقدان) الماس‌گونه‌ی آتوود، اقتباسگرانی که قصد به تصویر کشیدن داستان‌های او بر پرده‌ی نقره‌ای را دارند به چالش می‌کشد. اما تا به امروز خوشبختانه دو سریال «سرگذشت ندیمه» (فصل اول) و «مشهور به گریس» از این چالش سربلند بیرون آمده‌اند. به‌خصوص «مشهور به گریس» که با خلق فضای سیال وهمناک، شخصیت‌پردازی عمیق و در نهایت با استفاده از تصویرسازی‌های ملموس و معماهای درهم‌تنیده، مسیر تبدیل شدن زندگی روزمره به فاجعه و حرکت جویبارها به‌سمت سیلاب را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

«مشهور به گریس» داستانی خیالی درباره‌ی قتلی‌ است که در سال ۱۸۴۳در کانادا اتفاق افتاد. از ماجرای دختری که به‌واسطه‌ی قضاوت جامعه و حفره‌های قضایی، به قتل متهم شده و پانزده سال دوم زندگی‌اش را در زندان سپری کرده؛ در حالی‌که از پانزده سال اول زندگی هم خیری ندیده بود. حالا پس از گذشت سال‌ها، پزشکی با مهارت‌های نوین علم روانشناسی به زندان آمده تا به گریس برای به یاد آوردن خاطراتش از روز حادثه کمک کند. اما واقعیت کجا آغاز و خیال کجا تمام می‌شود؟ اصلاً گریس تمایلی برای به یاد آوردن دارد؟ و حتی اگر مایل باشد چه اهمیتی دارد که آن روز نحس چه اتفاقی افتاد؟ چرا کسی درباره‌ی اتفاقی که برای خود گریس افتاده سؤال نمی‌کند؟

سریال «و سپس هیچ‌ کدام باقی نماندند..»


3. و سپس هیچ‌ کدام باقی نماندند... (And Then, There Were None، ۲۰۱۵)


اقتباس سه قسمتی از یکی از معروف‌ترین رمان‌های آگاتا کریستی، تمام عناصر تعلیق را در دل خود گنجانده؛ جزیره‌ی متروک، معمای قتل لاینحل و افرادی که با خطر مرگ دست‌ و پنجه نرم می‌کنند. اما ویژگی ممتاز آن، حفظ روح تاریک قلم آگاتا کریستی، برطرف کردن حفره‌های کوچک و ادله‌ی انتزاعی پیرنگ، شخصیت‌پردازی دقیق و منطقی و در عین حال حفظ پایان‌بندی خاص رمان است. این‌ها همه تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخت؛ چراکه این اولین اقتباس بصری از این کتاب بود که نه پایان اصلی رمان را حذف کرد، نه آن را به پایانی خوشایندتر تغییر داد.


سریال «آخرین پادشاهی»

4. آخرین پادشاهی (The last kingdom، ۲۰۱۵)


سریال مشهور «آخرین پادشاهی» که براساس مجموعه سری رمان‌های تاریخی «داستان‌های ساکسون» نوشته برنارد کورن ول ساخته شده، داستانی از شخصیتی خیالی به نام اوترد است که از سر اجبار درگیر سیاست‌های درباری آلفرد کبیر می‌شود و در ورق خوردن فصلی مهم از تاریخ ساکسون‌ها و تبدیل سرزمین‌های کوچک و ضعیف به انگلستانی واحد و منسجم، نقشی اساسی ایفا می‌کند.

ریتم بالای داستان، شخصیت‌پردازی مناسب، پیرنگ و مضمون قوی همه در کنار هم قرار گرفته‌اند تا مجموعه را حتی برای مخاطبانی که از سریال‌های اکشن یا تاریخی گریزان‌اند، جذاب و دیدنی کنند. و مفهومی که هرگز تکراری نمی‌شود؛ اینکه تاریخ به دست کسانی ساخته شده که نامی از آن‌ها در هیچ کتاب تاریخی نیست و به دست کسانی نوشته شده که جز ظلم و خونریزی، نقشی در ساخته شدن آن نداشته‌اند.


سریال «زن سفیدپوش»

5. زن سفیدپوش (The Woman in White، ۲۰۱۸)


رمان «زن سفیدپوش» که به‌عنوان یکی از اولین‌های داستان کارآگاهی انگلیسی با نویسندگی ویلیام ویکلی کالینز شناخته می‌شود، داستانی کلاسیک با درون‌مایه‌ی اشرافیت، ارث، خانواده و معماست. این رمان هم مانند بسیاری از رمان‌های کلاسیک، اقتباس‌های بسیاری در صنعت سینما، تلوزیون و رادیو داشته. سریال پنج قسمتی BBC با تأکید بر فضای تعلیق و تاریکی، سعی در برجسته کردن ویژگی‌های اصلی رمان و در عین حال فشرده کردن پیرنگ پرطول‌ و تفصیل آن دارد.

داستان در انگلستان قرن نوزدهم می‌گذرد. دورانی که قانون ارث، اموال زن را در اختیار همسرش قرار می‌داد. دو خواهر اشراف‌زاده که یکی از آن‌ها مجبور شده با قراردادی مالی تن به ازدواجی تشریفاتی دهد، زندانی و گرفتار توطئه‌های شوم می‌شوند. آیا هوش و درستکاری آن‌ها برای رهایی از مخمصه و حل معمای مرگ زن سفیدپوش کافی است؟ جالب اینکه این سریال که ژانر معمایی و دلهره‌آور دارد از شبکه چهار تلویزیون ایران نیز پخش شده است.


سریال «شرلوک»

6. شرلوک (sherlock، ۲۰۱۰)


اقتباس شبکه‌ی BBC از داستان‌های پرطرفدار آرتور کانن دویل چه برای طرفداران داستان‌های کارآگاهی و چه طرفداران صنعت سریال نام آشنایی‌ است. اما آنچه این سریال را از اقتباس‌های موفق دیگر (مانند سریال بریتانیایی محصول ۱۹۸۴ با بازی جرمی برت) متمایز می‌کند، همان ویژگی مهمی ا‌ست که اصل و بنیان مفهوم «اقتباس» را شکل می‌دهد؛ اینکه چطور عناصر داستانی را که پیش از این گفته شده برداریم و با آن اسکلتی نو، داستانی بدیع و زاویه‌دیدی جدید رقم بزنیم. برگرداندن جهان داستان از عصر ویکتوریا به دنیای امروز، نقیضه‌پردازی در مفاهیم و نمادهای داستان (مانند کلاه شکار، تندیس‌های ناپلئون، نامه‌های باج‌خواهی و...) و شخصیت‌پردازی جذاب از ویژگی‌های مهم این سریال است.


سریال «بلیک هاوس»

7. بلیک هاوس (Bleak House ، ۲۰۰۵)


چارلز دیکنز از آن دسته نویسنده‌های جریان‌سازی‌‌ست که ژانرها و زیرژانرهای متفاوتی را مدیون قلم خود کرده است. ارث و قانون اساسی انگستان، تعلیق و معما، حقوق زنان و کودکان، فرهنگ و اشرافیت از مفاهیمی‌ست که بارها در رمان‌های دیکنز تکرار شده و الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان بعد از او مانند ویلکی کالینز (نویسنده رمان زن سفیدپوش) گشته است. این مفاهیم در کتاب بلیک هاوس دوباره در کنار هم قرار می‌گیرند تا داستانی درباره‌ی راز، عشق و باج‌خواهی رقم بزنند. داستانی که در جدیدترین سریال اقتباسی بلیک هاوس (محصول ۲۰۰۵)  به زیبایی به تصویر کشیده شده است.

داستان درباره‌ی میراث بی‌نظیر خاندانی‌ست که مدعیان بسیار دارد. مدارک و شواهد ضد و نقیض اجازه نمی‌دهد سیستم قضایی پررنگ‌ولعاب انگلستان درباره‌ی این ثروت هنگفت تصمیم دقیقی بگیرد و از طرف دیگر وسوسه این میراث سراب‌گونه، مدعیان جوان خاندان را که درگیر عواطف و ضوابط پیچیده‌ای شده‌اند، راحت نمی‌گذارد. درنهایت میراث «جارندایس و جارندایس» جوانان عاشق و خوش‌خیال را به خوشبختی می‌رساند یا نابودشان می‌کند؟


سریال «جین ایر»

8. جین ایر (Jane Eyre، ۲۰۰۴)


اقتباس‌های متعدد از رمان مشهور شارلوت برونته، انتخاب بین آن‌ها را سخت می‌کند؛ اما در حالی‌که فیلم سینمایی محصول ۲۰۱۰، به سبک فیلم‌سازی عقل‌گرای هالیوود نزدیک‌تر است، سریال چهار قسمتی جین ایر به کارگردانی سوزانا وایت (محصول ۲۰۰۴)، سایه‌روشن‌های قلم لطیف شارلوت برونته را دقیق‌تر و بهتر به نمایش می‌گذارد. با بازی‌های درخشان بازیگران و صحنه‌هایی که بر فضاسازی و خلق اتمسفر گوتیک و به تصویر کشیدن ییلاق‌های انگلستان تمرکز دارد، سریال جین ایر به قول نقد هالیوود ریپورتر «رنگ‌های جدیدی به رمان عاشقانه برونته نمی‌افزاید، بلکه تمام سایه‌ها و رنگ‌های پرتره‌ی اصلی را به نمایش می‌گذارد و آن را به شکوه اصلی خود بازمی‌گرداند.»


سریال «جنگ و صلح»

9. جنگ و صلح (War and Peace، ۲۰۱۶)


وقتی با رمانی از شاهکارهای کلاسیک جهان مواجه می‌شوید که به روایتی حدود پانصد و هشتاد شخصیت مختلف را در دل خود گنجانده، چه می‌کنید؟ از خواندن رمان دست می‌کشید؟ برای شخصیت‌ها نمودار درختی رسم می‌کنید؟

شاید بهتر باشد قبل از گیج و کلافه شدن با اسامی دشوار، به اقتباس «جنگ و صلح» سری بزنید؛ سریال کوتاه شش قسمتی که به زیبایی فضای روسیه در دوران ناپلئون و دغدغه‌های متعدد شخصیت‌های داستان را در آن عصر آشوب‌زده به تصویر می‌کشد. با ایجاز و اختصاری که نه به مضمون و روح قلم تولستوی خیانت می¬کند، نه با اطناب و پراکنده‌گویی‌های تاریخی باعث خستگی مخاطبان می‌شود و نه آن‌ها را در دریای شخصیت‌های متعدد رمان غرق می¬کند.


سریال اقتباسی «افسانه‌ی شجاعان»

10. افسانه‌ی شجاعان (Laughing in the Wind، ۲۰۰۱)


ژانر ووشیا که نوعی فانتزی تاریخی چینی محسوب می‌شود، با بسط سبک‌های شمشیرزنی مختلف، نیروهای مرموز و مفهوم نبرد خیر و شر، یکی از ژانرهای پرطرفدار ادبیات و سینماست؛ و رمان «سرگردان، مغرور و خندان» اثر لویی چا یکی از ارکان اصلی و جریان‌ساز ووشیای مدرن که دست‌مایه‌ی اقتباس‌های بی‌شمار در فضاهای مختلف مانند فیلم، سریال، تئاتر، مانهوا و... شده.

یکی از اقتباس‌های قدیمی و البته موفق این رمان، سریال «خنده در باد» است که در ایران با نام «افسانه‌ی شجاعان» شناخته می‌شود. داستانی که در درجه‌ی اول باور ما را از خوبی و بدی و سیاه و سفید به چالش می‌کشد. آیا هر کس با ظاهر آراسته و حرکت در چهارچوب مورد پسند جامعه می‌تواند اعمال شنیع خود را توجیه کند؟ و آیا هر که مسیر دلخواه دیگران را در زندگی دنبال نکرده، محکوم به نابودی و بدنامی ا‌ست؟


و در آخر... 

صنعت سریال‌سازی در سال‌های اخیر پیشرفت چشمگیری داشته. ساخت سریال‌های موفق با استانداردهای کیفی بالا و اقبال مخاطبان به این سبک روایی، تأثیری مثبت و دوسویه بر هم دارند. تا جایی که سریال را به بستری مناسب برای توسعه‌ی اقتباس‌های تصویری از رمان‌ها و داستان‌های مشهور جهان تبدیل کرده است. 

قطعاً نمی‌توان همه‌ی سریال‌های اقتباسی موفق و درخشان را در فهرستی کوتاه گنجاند و موارد بسیار دیگری را هم باید به این فهرست اضافه کرد، اما این رازی ا‌ست بین من و شما و چالش کوچکی که پس از خواندن یادداشت ذهن‌تان را با آن درگیر کنید.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
شکسپیر را به‌جرئت می‌توان یکی از بزرگ‌ترین قصه‌گوهای تمام دوران‌ها دانست. پس چه جای تعجب اگر اقتباس از آثار شکسپیر قدمتی به‌اندازه‌ی تاریخ پرده‌ی نقره‌ای داشته باشد؟ در برخی از این اقتباس‌ها تأکید بر حفظ متن اصلی اثر بوده، تا جایی که در بسیاری موارد حتی دیالوگ‌های شکسپیر را عیناً در متن فیلم‌نامه بازنویسی کرده‌اند.

دسته‌ی دیگری از این اقتباس‌ها بیشتر بر روح و مضمون قلم شکسپیر متمرکز شده‌اند و گاهی حتی با اضافه کردن تغییرات چشمگیر (مانند برگرداندن پس‌زمینه‌ی داستان از عصر الیزابت به زمان حال، یا نقیضه‌پردازی‌هایی طنزآمیز در پیرنگ و شخصیت‌پردازی شکسپیری) سعی در حفظ استقلال قلم و نگاهی نو به کهن‌الگوهای شکسپیری داشته‌اند.

مطالب مرتبط