مجله میدان آزادی: پرفروشترینهای کلاسیک جهان بدون نام جین آستین حتما چیزی کم دارد. اگرچه آثار او را در شمار عاشقانههای کلاسیک میدانند اما شهرت و محبوبیت جین آستین فقط برای عاشقانههایش نیست. 18 ژوئن برابر با 29 خرداد، دویست و چهل و نهمین سالگرد درگذشت اوست و به همین بهانه خانم «رقیه کیه» در متن پیش رو، با نگاهی به زندگی و آثار او به دلایل این محبوبیت پرداخته است.
زنی مثل همه اما متفاوت
حدود 250 سال پیش در روستای همپشایر انگلستان، دومین دختر کشیش جورج آستین در خانهی روستایی او متولد شد و به طبقهی متوسط انگلستان، زنی دیگر افزوده شد. اما با یک تفاوت بزرگ؛ دومین دختر و هفتمین فرزند کشیش آستین به یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان انگلستان تبدیل شد.
نویسندهای که قهرمان داستانهایش زنانی از طبقهی متوسط جامعه بودند و در خلال روابط قهرمانانش با اشراف انگلستان، فرهنگ طبقهی متوسط انگلستان را در تاریخ ثبت کرد و در دورهی رونق رمانتیکنویسی، واقعگرایی را برای روایت داستانهایش انتخاب کرد.
این زن جوان کسی نیست جز جین آستین که پس از گذشت دو قرن از درگذشتش، همچنان داستانهای نه چندان خارقالعادهاش پرفروش است و یکی از نویسندگانی است که بیشترین اقتباس سینمایی و تلویزیونی از آثارش همچنان و هنوز ساخته میشود و تعدد اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی گواه محبوبیت جهانی آثار آستین است.
جین آستین در طول زندگی کوتاه 41 سالهاش، شش رمان نوشت. چهار اثر او در زمان حیاتش و دو داستان دیگر بعد از درگذشتش و به کوشش یکی از شش برادرش، که نمایندهی او در برخورد با ناشران بود، منتشر شد.
«عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اِما» کتابهایی بودند که در زمان حیات جین آستین بدون نام او به چاپ رسیدند.
نسخه چاپ اول «غرور و تعصب»
اولین یادداشتها
جین آستین و تنها خواهرش کاساندرا در هفت سالگی از تحصیل رسمی محروم شدند و تنها پسران خانواده اجازه یافتند به مدرسه بروند. اما آموزش دختران در خانه ادامه پیدا کرد و دسترسی جین کوچک به برخی از کتابهای کتابخانهی پدر او را شیفتهی مطالعه کرد و او در نوجوانی نوشتن را به تقلید از داستانهایی که خوانده بود آغاز کرد. آستین بین 11 تا 17 سالگی مطالبی نوشت تا خانواده و دوستانش را در دورهمیها سرگرم کند.
از این دستنوشتهها آنهایی که باقی ماندهاند نشان میدهد جین آستین در ابتدای راه نوشتن از رمانهای زمان خود تقلید کرده است. سه دفتر از این نوشتههای اولیه به دستخط اصلی جین به ترتیب جلد اول، جلد دوم و جلد سوم، اکنون جزو گنجینههای ملی انگلستان هستند که در کتابخانهی بریتانیا، لندن و آکسفورد نگهداری میشوند.
داستانهای نوجوانی جین، تقلید از انواع کتابهایی است که او در آن زمان میخواند: کتابهای درسی مدرسه و داستانهای مورد علاقهاش؛ و به نظر میرسد دنیایی دور از نوشتههای آرام و آگاهانهی او در بزرگسالی دارند اما همین نوشتههای ابتدایی جایی است که جین آستین جوان، صدای خود و راه خود در رماننویسی را پیدا کرده است.
نوشتن از تجربهی زیسته
دربارهی شخصیت و جزئیات زندگی این نویسندهی انگلیسی، منابع زیادی در دسترس نیست تا عوامل مهم دربارهی شکلگیری شخصیت و به دنبال آن، قلم او بررسی شود اما از آنچه به دست ما رسیده است دو اتفاق مهم در زندگی جین آستین، در شخصیت داستاننویس او بسیار موثر بوده است:
اول بازنشستگی پدر و کوچ از همپشایر به باث، شهری گردشگری که برای آب گرمش مشهور بود، سبک زندگی جین 25 ساله را تغییر داد؛ سبک زندگی متفاوت شهری و حشر و نشر با مردم این منطقه، تجربیاتی متفاوت از آنچه در روستای کوچک کودکی به دست آورده بود برای جین داشت و تاثیر مستقیم بر فضای داستانهای او گذاشت.
دومین اتفاق تاثیرگذار زندگی او پس از ترک خانهی روستایی همپشایر و به نوعی خانهی کودکیاش و چهار سال اقامت در باث، درگذشت ناگهانی پدر بود که او، مادر و خواهرش را با هیولای فقر آشنا کرد. چندین سال جابهجایی و گذران زندگی شهری با قناعت، از مهمترین تجربیات زندگی جین جوان در این دوره بود. دورهای که اگرچه او را از نویسندگی دور کرد اما تجربهی زیستهای به او داد که ردپایش در داستانهای او دیده میشود.
سپس اقامت در خانهی چاوتون، جایی که پسر بزرگ خانوادهی آستین به مادر و خواهرانش بخشید، مکانی برای روی کاغذ آوردن تجربیات سالهای پیش از اقامت در این خانه بود و جین آستین 34 ساله در آرامش زندگی در خانهی چاوتون این فرصت را یافت تا دستنوشتههای سالهای گذشته را مرور، اصلاح و بازنویسی کند و یک سال پس از اقامت در خانهی چاوتون در سال 1810 به کمک برادرش هنری، اولین داستان خود، «عقل و احساس» را به چاپ رساند. سه سال بعد مهمترین و مشهورترین اثر خود «غرور و تعصب» را بدون نام منتشر کرد. بلافاصله مشغول نوشتن «منسفیلد پارک» شد و در سال 1815، مشهورترین ناشر آن روزگار، چاپ سومین کتاب جین گمنام را بر عهده گرفت.
خانه جین آستین در چاوتون
حالا جین آستین در عین گمنامی نویسندهی مشهوری شده بود که آثارش از طرف خانوادهی سلطنتی نیز دنبال میشد و چهارمین اثرش «اِما» را به درخواست خانوادهی سلطنتی به شاهزادهی عصر خود تقدیم کرد.
پایان زندگی
اما خوشبختی جین کوتاه بود و در 40 سالگی آثار بیماریایی که اکنون برای ما شناخته شده نیست در وی نمایان شد. جین چاپ دو کتاب آخرش را ندید و در 41 سالگی درگذشت؛ درحالیکه علاوه بر دو کتاب «نورثنگر ابی» و «ترغیب»، داستانی نیمهتمام با نام «ساندیتون» یا برادران داشت. جین آستین در وینچستر که برای درمان به آنجا کوچ کرده بود، در 18 ژوئن 1817 درگذشت و جسد او را در کلیسای جامع وینچستر به خاک سپردند در حالیکه صرفا به دلیل فرهنگ حاکم بر انگلستان نسبت به زنان، تا زمان مرگ کتابهایش را بدون نام او منتشر کرده بودند.
سنگ قبر جین آستین در کلیسای جامع وینچستر
آستین هرگز ازدواج نکرد اگرچه مضمون همهی داستانهایش عشق و انتخاب و ازدواج بود. او از زندگی کوتاه خود راضی بود و در لحظهی مرگ وصیتنامهای کوتاه نوشت و تقریباً همه چیز را به «خواهر عزیزش کاساندرا» واگذار کرد.
راز محبوبیت جین آستین
جین آستین را تصویرگر زندگی طبقهی متوسط انگلستان در اوایل قرن نوزدهم مینامند اما راز محبوبیت داستانهای سادهی او چیست؟ چرا آثار جین آستین، با توجه به تعداد اندکشان و بعد از دو قرن، همچنان به فروش میرود، اقتباس میشود، به نمایش در میآید و نامش در میان محبوبترینهای ادبیات کلاسیک جهان جای دارد؟
به نظر منتقدان، آستین شخصیتی دو وجهی داشت: هم صاحب طنز قدرتمندی بود و هم اخلاقیات و روحیات آدمها را خوب میشناخت. تحلیلگران داستانهای جین آستین، راز ماندگاری و محبوبیت داستانهای او را پس از قرنها، گفتن از عنصر آشنای «درونیات» میدانند. او از درونیات قهرمانهایش در خلال دیالوگهای قوی، که از ویژگیهای منحصر به فرد قلم او بود، پرده بر میداشت و گفتن از درونیات انسان میتواند از پس قرنها و گذشتن از مرزها و طی کردن کیلومترها راه در جهان انسانی و با پشت سر گذاشتن فرهنگها و تغییر آداب و رسوم به ما برسد و همچنان تازه باشد و رنگی از کهنگی به خود نگیرد.
ائودورا ولتی در کتاب «چشم داستان» آورده است که رمانهای آستین در برابر زمان مقاومت میکنند، زیرا «آنها به دنیای بیرون مربوط نمیشوند، بلکه مربوط به درون هستند، به آنچه که دائماً در ذهن و قلب میگذرد.» شاید به همین دلایل، آثار آستین همچنان برای مخاطبانش جذاب، سرگرم و الهامبخش هستند.
شخصیتپردازی متفاوت
روایت طبقهی اشراف از دید قهرمانان زنانی از طبقهی متوسط جامعه، با طنزی پنهان که در قلم آستین بود و در دنیای ادبیات به شدت رمانتیک و توصیفی آن دوران، به سبکی کاملا واقعگرایانه و معرفی این شخصیتها در خلال دیالوگهایی که از درونیات آنها پرده بر میداشت در عصر خود یگانه بود. آستین یکی از اولین نویسندگانی بود که شخصیتهای واقع گرایانه و پیچیده را در رمانهای خود خلق کرد. قبل از او، بیشتر رمانها شخصیتهایی را نشان میدادند که دو بعدی بودند -یا سفید یا سیاه- اما آستین شخصیتهایی را خلق میکند که واقعی هستند، با ویژگیهای خوب و بد؛ انسانهایی که معنی خوبی را میدانند و میشناسند اما اشتباه میکنند، یا بد رفتار میکنند مانند همهی انسانها و ما به هر حال نمیتوانیم آنها را دوست نداشته باشیم.
نویسندگی در مقام یک مفسر اجتماعی
در عین حال جین آستین را به نوعی یک مفسر اجتماعی میدانند؛ به این معنی که او در رمانهایش به معایب جامعهی خود اشاره میکند. مانند بسیاری از نویسندگان عصر خود آشکارا به کجیهای جامعه اشاره یا آنها را محکوم نمیکند، اما از قوانین و قراردادهای جهانی که در آن زندگی میکرد انتقاد میکند: جهانی که بسیاری از فرصتها و آزادیهایی را که ما اکنون بدیهی میدانیم، از زنان دریغ میکرد.
شش ماه پس از مرگ جین آستین، هنری آستین، برادر او، «نورثنگر ابی» و «ترغیب» را منتشر کرد و در پیشگفتار رمانها، یک اطلاعیهی بیوگرافی نوشت و برای اولین بار از جین آستین به عنوان نویسندهی همهی آثار منتشر شدهی او نام برد و او را «دارای زندگی مفید، ادیب و دیندار» معرفی کرد.
آشنایی ایرانیان با جین آستین
ایرانیان برای اولینبار با ترجمهی کتاب «غرور و تعصب» با جین آستین آشنا شدند. این کتاب را شمسالملوک مصاحب در سال 1336 ترجمه کرد. پس از آن مترجمان بسیاری آثار آستین را در ایران ترجمه کردند که از مهمترین آنها میتوان به رضا رضایی اشاره کرد که شش رمان جین آستین را ترجمه و نشر نی مجموعهی آنها را منتشر کرده است.