چهارشنبه 30 آذر 1401 / خواندن: 7 دقیقه
پرونده‌ی «از شیشه رنگی کلیسا» | صفحه سوم

تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار لئون تادوسیان

سال 98 که در آتش می‌سوخت، شاید اولین باری بود که توجه بعضی را بیشتر از قبل به خودش جلب می‌کرد. یک میدان ارزشمند در قلب تاریخی شهری که سه حکومت را به خود دیده است. میدان حسن‌آباد یا میدان هشت‌گنبد

4.8
تک‌نگاری: نگاهی به زندگی و آثار لئون تادوسیان

میدان آزادی: سومین صفحه‌ی پرونده‌ی از شیشه رنگی کلیسا اختصاص دارد به یادداشتی از فاطمه موفق یامی* درباره‌ی زندگی و آثار هنرمند بزرگ ارمنی‌تبار، لئون تادوسیان

سال 98 که در آتش می‌سوخت، شاید اولین باری بود که توجه بعضی را بیشتر از قبل به خودش جلب می‌کرد. یک میدان ارزشمند در قلب تاریخی شهری که سه حکومت را به خود دیده است. میدان حسن‌آباد یا میدان هشت‌گنبد -با آن معماری فرنگی‌مآبش- که با وجود ساختمان قلدر بانک ملی در ضلع جنوب شرقی و شلختگی‌ حاصل از شهرسازی چند دهه‌ی گذشته، تلاش می‌کند تا قرینگی‌اش را ملتمسانه و در حد یک منظر شهری حفظ کند. روایت‌ها چنین نقل کرده‌اند که این میدان بخشی از میراث تلاش‌های رضاخان جهت ساخت ایران نوین بوده تا اتول‌های انگشت‌شمار شهر بتوانند دور آن بچرخند و خودی نشان دهند. بخشی از پروژه‌ی مدرنیزاسیونی که در ابتدای سده‌ی چهاردهم شمسی بیشتر به‌شکل پوشاندن رخت و لباسِ فرنگی بر پیکره‌ی ایرانِ کاملاً سنتی نمایان شد. به همین جهت اگر کسی خدای نکرده یک طرف شهر بیهوش شود و ناگهان وسط این میدان به هوش بیاید، با نظر به معماری این میدان، چه‌بسا یک لحظه کُمِیت فارسی‌اش لنگ بزند و با ژست ایتالیایی از عابران بپرسد «چاو، دِکِه پارتیستا ایرانه؟»  

این میدان حال و هوای شبه‌جزیره‌ی ایتالیای سده‌ی پانزدهم را دارد. هرچند جفت‌ستون‌ها، طاق‌های رومی و کلاه‌فرنگی‌های رنسانس‌گونه‌اش چندان باب میل ذائقه‌ی صفوی‌پسند اکثر ما ایرانی‌ها نیست، اما چون توانسته بیش از نه دهه، از پس تحولات پایتخت جان نصفه‌نیمه‌ای به در ببرد و هویت خود را به‌عنوان یک میدان مهم شهری حفظ کند و در ذهن شهروندان خاطره‌ای جمعی بسازد، قابل ستایش است. مهم‌ترین نشانگان شهری این میدان حس تعلق به مکان شهروندان است که یکی از مؤلفه‌های کیفیت‌سنجی در مطالعات شهر به شمار می‌رود.

«قلیچ باقلیان» این میدان باشکوه را به سبک معماری رنسانس و نئوکلاسیک برگرفته از معماری غربی طراحی کرد. یک طراحی با چهار بنای مشابه و قرینه و هر کدام دارای دو گنبد با پنجره‌های نیم‌قوس، ستون‌ها و نیم‌ستون‌ها و نرده‌های صراحی‌شکل. اما کل بنای میدا�� حسن‌آباد با نظارت معمار برجسته لئون تادوسیان (1276-1359) ساخته شده که مهندس محاسب آن بوده است. تادوسیانی که در ذوق و قریحه هم میراث‌دار پدرش، خاچاطور تادوسیان، استاد زرگر دوره‌ی قاجاریه بود؛ مردی که «کره‌ی جواهرنشان» و «شمشیر رسمی قاجار» را در تاریخ هنر ایران به یادگار گذاشته است.  

لئون تادوسیان معمار ارمنی‌تبار عصر پهلوی همان کسی است که ساخت کاخ مرمر را به اتمام رساند. کاخی که از زمان ساختش تا همین چند سال گذشته، متعهد به کاربری‌اش، به‌عنوان یک ساختمان حکومتی در خدمت خواص بود و حالا چند سالی است که توانسته به مردم رخ نشان دهد. این کاخ که به دستور رضاشاه ساخته شد، در ابتدا به‌عنوان محل کار شاه استفاده می‌شد و تا پیش از تدوین قانون خزانه‌ی ملی، جواهرات ملی ایران از کاخ گلستان به این کاخ منتقل شده و در زیرزمین آن نگهداری می‌شد.

در این کاخ رویدادهای تاریخی گوناگونی اتفاق افتاده که مهم‌ترین آن ترور محمدرضا پهلوی است. با وقوع حادثه‌ی ترور شاه در محوطه‌ی این کاخ، دفتر ویژه‌ی‌ شاه به کاخ صاحبقرانیه انتقال یافت. در نهایت این کاخ در سال ۱۳۵۵ به «موزه‌ی پهلوی» تبدیل شد و تا سال ۱۳۵۷ هم قابل بازدید بود. بعد از انقلاب اسلامی کاخ مرمر دوباره تغییر کاربری داد و از آن به‌عنوان مقر کمیته‌ی‌ انقلاب اسلامی استفاده می‌شد. مدتی نیز این کاخ متروک ماند تا در اواسط دهه‌ی ۱۳۷۰ خورشیدی، مجمع تشخیص مصلحت نظام به این کاخ نقل‌مکان کرد. و سرانجام کاخ مرمر پس از 41 سال در بهمن 1398 به روی عموم بازگشایی شد.

طراحی اتاق‌های این کاخ ناخودآگاه، خاطره‌ی کاخ گلستان را در ذهن بیننده تداعی می‌کند. گمان می‌رود رضاشاه در پی ساخت کاخی در مرکز شهر بوده تا بتواند تنه به تنه‌ی شاهان قاجار بزند و پایه‌های سلطنت خود را به‌نحوی مستحکم سازد. کاخ مرمر معماری داخلی فوق‌العاده‌ای دارد. از جمله خاتم‌کاری‌های تالار خاتم که در آن به‌شکلی افراطی همه چیز از دیوار و سقف گرفته تا نوشت‌افزار و میز تحریر خاتم‌کاری شده‌اند. این تالار را استاد محمد صنیع‌خاتم با همراهی چند صنعتگر سرشناس دیگر خاتم‌کاری کرده‌اند. همه‌ی خاتم‌کاری‌ها در اشکال شش‌ضلعی که خود از مثلث‌های متساوی‌الاضلاع تشکیل شده‌اند، ساخته شده است.

تالار آیینه از دیگر تالارهای باشکوه این کاخ است که سقف و دیوارهای آن پوشیده از آیینه‌‌کاری است. تالار ترنج که نمایشگر فرش‌های اصیل ایرانی از زمان صفویه و قاجار است و تالار رنگ که با گچ‌بری‌های بی‌نظیر آذین شده، از دیگر تالارهای معروف این کاخ هستند. نکته‌ی حائز اهمیت در طراحی داخلی کاخ مرمر حضور استادکاران ایرانی برای خلق این اثر باشکوه در دل پایتخت است که از میان آن‌ها می‌توان به نام هنرمندانی همچون استاد حسن رضایی، رضا آذرفشان، استاد مختاری، استاد جعفرخان کاشانی، استاد حسین عبد‌الباقی کاشانی، استاد شیخ حسین کیانفر، استاد کریم منیژه و استاد حسین چپ  اشاره کرد. تادوسیان با گرد هم آوردن هنرمندان برجسته‌ی ایران و با بودجه‌ای حکومتی توانسته سمفونی یگانه‌ی معماری‌اش را در این کاخ بنوازد.

هر چند فضای داخلی بنا روایتگر ساختمانی سلطنتی است اما گنبد کاخ که در مرکز کاخ نشسته، بنا را از بیرون بیشتر به مسجد شبیه کرده تا یک کاخ شاهی. گنبد این کاخ که شاید تقلیدی از گنبد مشهور شیخ لطف الله باشد، بر فراز پلکان قرار دارد، یعنی یک فضای ارتباطی است. این اتفاق را نمی‌توان به‌راحتی تفسیر کرد. آیا این گنبد تلاش معمار برای این است که فضای تقسیم را به‌عنوان قلب مجموعه معرفی کند و در نگاه اول بیننده را مسحور سازد؟ یا نه، این اتفاق به‌نحوی پایان روایت معماری را لو می‌دهد؛ معماری‌ای که نقطه‌ی اوجش نه یک فضای انحصاریِ در خدمت شاه و بازدیدکنندگان، بلکه فضایی است برای عموم حاضران در کاخ، اعم از شخص اول مملکت تا خادمان و نوکران! به هر ترتیب این گنبد با تمام شکوه و جلالش در این کاخ یک مؤلفه‌ی اضافی است که اگرچه خوش‌نواست ولی سمفونی را بر هم زده است و به‌نظر می‌رسد تادوسیان در ��اخت آن تسلیم کارفرمایش شده باشد. چراکه در کاخ سفید سعدآباد، اثر دیگر این معمار، هماهنگی کالبد، نما و طراحی داخلی بیشتر به چشم می‌آید.

کاخ سفید سعدآباد یا کاخ ملت که بیشتر مسکونی بوده تا حکومتی، ساختمانی سفیدرنگ بر صفه‌ای افراشته شده که با پلکانی وسیع می‌توان به ایوان ورودی آن رسید و داخل کاخ شد. کالبد رومی‌وار و تزیینات داخلی کاخ یادآور کاخ‌های انگلستان است و این هماهنگی حتی در سنتوری بالای درآیگاه (درگاه) تالارهای کاخ نیز مشهود است. به‌نظر می‌رسد تادوسیان در طراحی این کاخ دستی باز یا تجربه‌ی بیشتری داشته و بالاخره با تلاش‌های متعدد توانسته ریتم معماری‌اش را با ثبات بیشتری به نظم دربیاورد و خالق این کاخ ساده اما باشکوه باشد. 

* فاطمه موفق یامی، کارشناس مهندسی معماری




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
لئون تادوسیان معمار ارمنی‌تبار عصر پهلوی همان کسی است که ساخت کاخ مرمر را به اتمام رساند. کاخی که از زمان ساختش تا همین چند سال گذشته، متعهد به کاربری‌اش، به‌عنوان یک ساختمان حکومتی در خدمت خواص بود و حالا چند سالی است که توانسته به مردم رخ نشان دهد. این کاخ که به دستور رضاشاه ساخته شد، در ابتدا به‌عنوان محل کار شاه استفاده می‌شد و تا پیش از تدوین قانون خزانه‌ی ملی، جواهرات ملی ایران از کاخ گلستان به این کاخ منتقل شده و در زیرزمین آن نگهداری می‌شد.

در این کاخ رویدادهای تاریخی گوناگونی اتفاق افتاده که مهم‌ترین آن ترور محمدرضا پهلوی است. با وقوع حادثه‌ی ترور شاه در محوطه‌ی این کاخ، دفتر ویژه‌ی‌ شاه به کاخ صاحبقرانیه انتقال یافت. در نهایت این کاخ در سال ۱۳۵۵ به «موزه‌ی پهلوی» تبدیل شد و تا سال ۱۳۵۷ هم قابل بازدید بود. بعد از انقلاب اسلامی کاخ مرمر دوباره تغییر کاربری داد و از آن به‌عنوان مقر کمیته‌ی‌ انقلاب اسلامی استفاده می‌شد. مدتی نیز این کاخ متروک ماند تا در اواسط دهه‌ی ۱۳۷۰ خورشیدی، مجمع تشخیص مصلحت نظام به این کاخ نقل‌مکان کرد. و سرانجام کاخ مرمر پس از 41 سال در بهمن 1398 به روی عموم بازگشایی شد.

مطالب مرتبط