مجله میدان آزادی: امروز هجدهم بهمنماه (7 فوریه) زادروز نویسنده سرشناس انگلیسی چارلز جان هافِم دیکنز است. به همین مناسبت خانم مهشاد حمزهلو در یک تکنگاری به زندگینامه، اندیشه و مهمترین آثار این نویسنده مشهور پرداخته است. این متن را در ادامه بخوانید:
درست هفتم فوریهی سال ۱۸۱۲ بود که صدای گریههای کودکی تازه متولدشده، خانهی آجری آقای دیکنز را پر کرد. لندپورت انگلستان، میزبان یکی از بزرگترین رماننویسان تاریخ شده بود و خود نمیدانست! اما دست روزگار، خبردار از آنچه این کودک محقق خواهد کرد، سرنوشتش را آنگونه که میدانست رقم زد.
دوازده سال بیشتر از سالهای عمر چارلز دیکنز کوچک نگذشته بود که پدرش که ازقضا در فریب و نیرنگ دستی بر آتش داشت، برای بدهیهایی که برای ثروتمند جلوهدادن خود بالا آورده بود، به زندان افتاد. بهدنبال او تمام خانواده هم روانهی زندان شدند؛ چراکه در آن زمانه قانون عجیبی اجرا میشد: اگر کسی به زندان میافتاد تمام خانوادهاش هم با او به زندان میرفتند! تنها چارلز را مصون داشتند تا با کار کردن، بدهیهای پدرش را پرداخت کند و خانوادهاش را از میان دیوارهای سرد زندان رهایی ببخشد. رهاییای به قیمت کار سخت در کارخانهی واکسسازی بهازای تنها شش شلینگ در هفته و ترک تحصیل! از همین جا بود که خاطرات طبقهی کارگر و ضعیف، کودکان کار، دودکشپاککنهای کمسن و سال و صورتهای کوچک دودزدهشان، صفحهی سفید خاطرات چارلز نوجوان را سیاه کرد و او را در بزرگسالی واداشت تا رمانهایش را صحنهی دادخواهی برای طبقهی مستضعف و کودکانی کند که قهرمان داستانهایش بودند؛ قهرمانانی که شباهتی بسیار به شخصیت خود او و کودکیاش داشتند.
چارلز دیکنز کارش را در ابتدا با روزنامهنگاری آغاز کرد و چنان در آن خوش درخشید که در بیست سالگی یکی از چهرههای سرشناس این عرصه محسوب میشد. کمکم شروع به انتشار داستانهایش در مجلات کرد و برای نخستین بار داستان «الیور توئیست» را بهصورت بخشبخش در شمارههای مختلف یکی از مجلهها به چاپ رساند. در سال ۱۸۳۳ بود که اولین کتابش به نام «ناهار در پوپلار» را منتشر کرد و پس از آنکه با استقبال خوانندگان بسیاری روبهرو شد، قلم در همین مسیر نهاد.
حدوداً آغاز عصر ویکتوریا بود که چارلز دیکنز بهعنوان یکی از رماننویسان انگلستان شناخته شد. ملکهی جوان بر تخت پادشاهی نشسته بود و انقلاب صنعتی با همه دشواریها و تلخیهایش در اوج خود قرار داشت. از همین جا بود که دغدغههای اجتماعی چارلز دیکنز در داستانهایش ظهور کرد و مسائل اجتماعی نشئتگرفته از عصر تکنولوژی و اکتشافات، در آثار او شروع به خودنمایی کردند. از مسائل سیاسی عصر معاصر همچون انقلاب فرانسه و خشونتهای انقلابیون در برابر طبقهی اشراف در رمان «داستان دو شهر» گرفته تا نمایش فقر در کتاب «آرزوهای بزرگ»، زندگی طبقهی کارگر و ارتباطشان با کارفرما در رمان «روزگار سخت» و حقوق کودکان که یکی از محوریترین و پرتکرارترین موضوعات رمانهای دیکنز بود. او در آثار خود کودکانی را نمایش میدهد که اگرچه نقاط مشترکی دارند، اما از طبقات مختلف هستند و داستان مخصوص به خود را دارند.
دیوید کاپرفیلد، کودک یتیمی است که مدام از نقشههای پدرخواندهی شرورش در حال فرار و گریز است و اولیور توئیست کودکی از طبقهی ثروتمند که به دست روزگار، سر از نوانخانهای درآورده و رنجهای طاقتفرسای زندگی را به دوش میکشد. ماجراهای نیکلاس نیکلبی هم به نوبهی خود، قابی دیگر از محیط آموزشی سرد و خشن آموزشگاههای طبقهی ضعیف را به نمایش درمیآورد و «آرزوهای بزرگ» و «سرود کریسمس» هم دریچههایی نو را به روی کودکان کار و نحوهی برخورد بزرگسالان و افراد جامعه با کودکان به رویمان باز میکنند.
با این اوصاف حقیقتاً میتوان گفت نقطهی روشن قرن نوزدهم، ظهور نویسندهای همچون دیکنز بود که در عمر پنجاه و هشت سالهی خود که در سال ۱۸۷۰ به پایان رسید، پانزده رمان، پنج رمان کوتاه و صدها داستان کوتاه را تألیف کرد و با قرار دادن کودکان بهعنوان شخصیت اصلی داستانهای خود به جنگ با نابرابریها رفت! و شاید دادخواهیهای کسانی همچون چارلز دیکنز با زبان همین داستانها، در اتفاقاتی که در قرن بیستم رقم خورد، بیتأثیر نبود. اتفاقاتی در جهت احقاق حقوق کودکان، همچون تصویب اعلامیهی حقوق بشر در دهم دسامبر ۱۹۴۸ و پیدایش دیدگاههای آموزش و پرورش نو به دست اندیشمندانی همچون جان دیوی و کرشن اشتاینر.
دیکنز اگرچه از تاریخی تاریک سر برآورد که با دودکش کارخانهها دودزده و آلوده شده بود، اما با سبک خاصش در قصهگویی و داستانپردازی آینهی زنگارگرفتهای را که روبهروی خود میدید، زدود. او چنان در دنیای قصههایش و کنشگری اجتماعی از دریچهی آنها غرق شده بود که نویسندگی برایش در میانسالی و آخرین سالهای زندگیاش به یک اعتیاد تبدیل شد. شاید ویژگی منحصربهفرد او در سبک نوشتن این باشد که او نهتنها به شخصیتها، بلکه به شهرها و بافت محیطی آنها نیز جان بخشید. چراکه بهویژه در عصر انقلاب صنعتی، انسان و محیط رابطهی تنگاتنگی در شکل دادن یکدیگر و سرنوشت خود داشتند و این موضوع از نگاه تیزبین نویسندهی قهار قرن نوزدهم انگلستان دور نماند. شاید از این روست که چارلز دیکنز هنوز در دل تاریخ زنده است، ادامه دارد، داستانهایش به صد و پنجاه زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند و چهارصد فیلم، سریال و رمان اقتباسی از آثار او بازآفرینی و وارد عرصهی هنر و سینما شده است! چراکه شخصیتهای داستانهای او هنوز هم در کوچه پسکوچههای شهرهای جهان در حال گذرند و الهامبخش مردمان.