مجله میدان آزادی: در نهمین صفحه از پرونده «هنر و آهستگی» به سراغ هنر معماری رفتهایم. ردپای آهستگی و شتاب را هم در خود محیط و مکانها و چگونگی ساخته شدنشان، و هم در نوع مواجههی رهگذران با آنها میتوان جستجو کرد. «پرسهزنی» یکی از اشکال مواجهه با محیط است، مواجههای بدون شتاب با محیط پیرامون به قصد تماشا و آشنایی عمیق با آن. در ادامه، شما را به مطالعهی آهستهی این جستار دعوت میکنیم که به قلم فاطمه صادقیمقدم -دانشآموخته دو رشته معماری و ادبیات نمایشی- نوشته شده است:
نمیدانم چند بار وقتی در خیابان ولیعصر برای رسیدن به مقصدی حرکت میکردهاید افرادی را دیدید که آهسته حرکت میکنند و برعکس اکثر مردم در شهرهای بزرگ، شتابزده نیستند و به اطرافشان نگاه میکنند. یا مثلاً اگر گذرتان به عودلاجان یا کوچه پسکوچههای بازار افتاده باشد کسانی را دیدهاید که بهجای مغازههای اطراف، خانهها و بناهای قدیمی را رصد کنند؟
پرداختن به ارتباط معماری و آهستگی جنبههای متعددی دارد. این موضوع را میتوان در آثار هنری گذشتگان، در شتابزدگی معماری حال حاضر یا آهستگی در پردازش جزئیات معماری سنتی، یا در ایجاد فضاهای آرامش در خانه در هر نوع معماری جستوجو کرد. اما جنبهای که من دوست دارم به آن بپردازم مفهومی اجتماعی و درونی از آهستگی است که کاملاً به معماری و بهخصوص شهرسازی پیوند خورده است؛ مفهوم پرسهزنی!
این مفهوم را میتوان در معماری سنتی یا مدرن یا در فضاهای شهری جستوجو کرد. در واقع این مفهومی است در علوم اجتماعی که اگر معماری و شهرسازی وجود نداشت چنین مفهومی هم در زندگی شهری مطرح نمیشد.
بازارچه عولادجان، تهران
آهستگی خشت اول معماری
معماری از لحظهی آغاز همراه با آهستگی است. از لحظهی ایدهپردازی معمار تا لحظهی شروع به کشیدن اتودها و پلانها، از لحظاتی که صرف ساخت ماکت میشود تا وقتی که ساخت یک اثر معماری در دنیای واقعی آغاز میشود؛ اینها همه فرآیندی زمانبر است. فرآیندی که به تأمل، درنگ و رفت و برگشت روی هر مورد نیاز دارد.
البته این ویژگی تمام هنرهایی است که ریشه در تاریخ و زمانهای گذشته دارند و محصول دنیای امروز نیستند. دنیای امروز همانطور که صنعت و تکنولوژی را ایجاد کرد، سرعت و شتابزدگی در هر عرصهای را هم همراه خود آورد و حتی مجبور شد برای هر تکنولوژی هنری سریع و زودبازده خلق کند. اما باز هم برخی از این هنرها بهخاطر ذات خود آهستگی بیشتری را میطلبند و معماری از این قسم است. ساخت یک بنا، چه خانه باشد، چه بنایی وسیعتر برای اجتماعات بزرگتر، فرآیندی زمانبر است. آیا میتوان ادعا کرد که این هنر چون ذاتی همراه با آهستگی دارد هرگز دچار شتابزدگی نشده است؟ تکنولوژی در عصر حاضر همواره تلاش کرده تا فرآیند بسیاری از قسمتهای ساخت یک بنا را سرعت ببخشد. بهعنوان مثال اگر اهرام مصر در دنیای امروز ساخته میشد قطعاً این میزان زمان نمیبرد. آیا موضوع سرعتبخشی از نظر ما که دوست داریم از منظر آهستگی به معماری نگاه کنیم لزوماً امری قبیح است؟ وقتی به خود یادآور شویم که چند کارگر در روند ساخت این بنا جان خود را از دست دادند پاسخ به این سؤال آسان میشود؛ چون مدرنیته علاوهبر تسریع، این فرآیند را تسهیل هم کرده است. اما سؤال دیگری نیز پیرامون این مقوله وجود دارد: آیا با ابزارهای امروز این بنا باز هم یک بنای تحسینبرانگیز است؟
امروزه تقاضای فزایندهی شهری و مسکونی در معماری و سرعت و تکنولوژی در ساخت، باعث جایگزینی شتابزدگی بهجای آن درنگ و تأمل گذشته شده است. با این حال آیا دیگر آهستگی در معماری جایی ندارد؟قطعاً بناهایی که خلاقیت و اهمیت بیشتری دارند نیازمند تأمل و درنگ بیشتری در همهی شئون هستند. هنوز هم بناهایی که به تمام جزئیات آن فکر شده و با درنگ بیشتری ساخته شدهاند، تحسینبرانگیزترند و ارزش معماری بالاتری دارند.
پرسهزنی، نیازمند آهستگی در مواجهه با اثر هنری است. با توجه به این مقدمه این آهستگی باید از لحظهی شروع ایدهپردازی وجود داشته باشد تا بیننده یا بهتر بگویم کسی را که در آن فضای معماری قرار میگیرد تحت تأثیر قرار دهد.
چهارباغ عباسی، اصفهان
جلوهگری پرسهزنی در ادبیات
تعریف دقیقتر پرسهزنی، گشتن بدون هدف خاصی در خیابانها یا مناظر شهری است. در واقع وقتی شما شروع به راه رفتن و مشاهده کردن در محیط کردهاید و با تفکر انتقادی محیط را بررسی میکنید، یک پرسهزن هستید. تا وقتی این تعریف را ندانیم ممکن است جامعهی هدف پرسهزنی را فقط توریستها بدانیم. در حالی که اتفاقاً توریستها لایهی آخر جامعهی پرسهزن محسوب میشوند.
بسیاری از نویسندگان و هنرمندان در شهر خود پرسهزنی میکنند و اینگونه است که پای آثار معماری به ادبیات باز میشود. مثلاً جلال آل احمد، نویسندهی ایرانی که در تمامی آثار خود رویکردی انتقادی به شهر و جامعه دارد، از منظر اجتماعی بسیار پرسهزنی میکند. جلال در کتاب «خسی در میقات» این کار را در شهر مکه انجام میدهد و بهجز موضوع زیارت، دربارهی بناهای مختلف شهر مکه میگوید. او راجع به مغازهها، قهوهخانهها و خانههای مردم عادی میگوید و از معماری محل تا آنجا که به روایتش کمک میکند، مینویسد.
او در کتاب دیگرش به نام «گلدستهها و فلک» از منازههای مسجد و معماری خاص آن سخن میگوید. نویسندگان دیگر کشورها هم از پرسهزنی و روایت آن در کتابهای خود آوردهاند؛ مانند داستایوفسکی وقتی در «شبهای روشن» از خیابانهای شهر سنت پترزبوگ و قدم زدن کنار رود نوا میگوید.
پس یک پرسهزن بهنوعی مانند یک ناظر کل همه چیز را زیر نظر دارد؛ از معماری خیابانها، پلهای بزرگ، آثار بزرگ و نمادین شهری مثل ایفل و... معماری مناظر و همنشینی آثار معماری با طبیعت تا خانههای مردم، پنجرهها، صندلیها و هر گونه جزئیاتی که میتواند در محیط باشد. اما او محیط را آنگونه که هست نمیبیند بلکه آنطور میبیند که دوست دارد باشد.
داستانهای پاموک از شهر استانبول یا آنطور که اشمیت در «گلهای قرآن» از قونیه مینویسد، همه حاصل نوعی پرسهزنی است. در پرسهزنی روایت کردن شهر و تفسیر و تأویل آن برای مردم، مهم است.
میدان امیرچخماق، یزد
نمایش معماری در پرسهزنی
از منظر معماری حضور فردی مثل پرسهزن و آهستگی او در نگاه و افزودن خیال به آن میتواند باعث ارتقای زیباییشناسی شود. شنیدن تحلیل پرسهزن و خواندن نگاه او باعث میشود معمار یا طراح شهری در ادامهی کار خود با خلاقیت و دقت بیشتری در امر زیباییشناسی به طراحی بپردازد.
کمااینکه از وقتی که در حال گذار از معماری قدیم به معماری مدرن و پستمدرن هستیم پرسهزنی و دیدار و لمس و حسِ در فضای آثار معماری قدیم قرار گرفتن برای بسیاری از مردم تجربهای لذتبخش است. این لذت و همچنین روایت آن پرسهزن خلاق که میتواند هنرمند باشد، باعث شد تا تلاش جمعی برای حفظ آثار قدیمی صورت بگیرد و بسیاری حتی آن معماری قدیمی را شبیهسازی کنند.
یکی از چیزهایی که پرسهزن را بهخصوص متوجه آن نوع معماری کرد نیاز به تأمل بیشتر بود. پرسهزن قطعاً برای رویارویی با یک اثر معماری قدیمی در مقایسه با یک اثر مدرن به زمان و آهستگی بیشتری نیاز دارد. زیرا جزئیات در معماری سنتی و قدیمی اهمیت بیشتری دارند و همین نیازمند آهستگی بیشتر در مواجهه با اثر است.
از نکات دیگر مرتبط با این دو موضوع، یعنی معماری (که من در این مقال آن را در کنار طراحی شهری قرار دادم) و مفهوم پرسهزنی (که درون خود آهستگی در مواجهه با اثر هنری را دارد)، ایجاد فضاها و خیابانهایی برای پرسهزنی است.
خیابان تربیت، تبریز
از من آهسته عبور کن
بسیاری از خیابانهایی که در شهر ارزش هنری بالایی دارند، این ارزش را نه بهخاطر خود خیابان، بلکه بهخاطر خانهها و مکانهایی که در آن قرار دارند کسب کردهاند و در طراحی شهری جدید سنگفرش میشوند. سنگفرش کردن خیابان در شهری که محل رفت و آمد است معنی مستتری در خود دارد: از من آهسته عبور کن.
معمولاً در این خیابانها فضاهایی برا تفریحات دیگر نیز ایجاد شده است؛ مانند فضاهای خرید، یا فضاهایی برای نشستن و خوردن غذاها یا نواختن موسیقی و... تا این دو یعنی آهستگی در عبور و فعالیتهای جنبی به کمک هم بیایند. در واقع ممکن است شما به قصد خرید یا خوردن خوراکی زمان بیشتری را در آن خیابان سپری کنید و در نتیجه با آهستگی و تأمل بیشتری به آثار معماری آن خیابان مینگرید یا شما بهدلیل آهستگی عبور و دیدن آثار آن خیابان تمایلی به خرید کردن و... پیدا میکنید. البته میپذیرم که این مورد میتواند کمی ما را از مفهوم پرسهزنی دور کند؛ اما از آهستگی احتمالاً خیر. مگر اینکه نوع این فعالیتها در تناقض با اثر معماری یا فضای آن مسیر و خیابان یا میدان باشد و از لحاظ زیباییشناسانه کمارزش باشد، وگرنه اگر خرید از جنس آثار هنری باشد و خوراکی بهنوعی نمایانگر هنر آشپزی در فرهنگی خاص، چه بسا به فرآیند تأمل و آهستگی در آن مکان بیفزاید. اگر موسیقی هنری باشد، بسیار میتواند آن هنر و فضای معماری را ارتقا دهد. قطعاً نگاه کردن، لمس و در فضای یک اثر معماری قرار گرفتن وقتی با نواختن یک موسیقی زیبا و مرتبط با فضا همراه شود، میتواند شما را بهنحوی دیگر تحت تأثیر قرار دهد، خیال را پرواز دهد و به فضاهای معماری و شهری معنایی دیگر ببخشد. در چنین شرایطی این فعالیتها با مفهوم پرسهزنی هم تناقضی ندارند.
دوست دارم با مثالهایی تجربههای پرسهزنی شما را به یادتان بیاورم. البته پرسهزنی در برخی اقشار بیش از دیگران اتفاق میافتد؛ مانند دانشجوها در عصر مدرن، بهخصوص اگر دانشجوی علوم انسانی یا هنر باشند و بتوانند این تجربه را با زبان و هنر خود برای عموم مردم روایت کنند یا هنرمندان. اما در مجموع بسیاری از ما پرسهزنی را تجربه کردهایم و در حد خود با تفکر انتقادی و عناصر خلاقه، آن را برای دیگران بازگو کردهایم.
در ابتدا از بازار عودلاجان نام بردم. اما اگر شما اهل اصفهان باشید یا به آنجا سفر کرده باشید بعید است مسیرهای پرسهزنی همچون چهارباغ عباسی یا میدان عتیق یا میدان بزرگ و معروف نقش جهان را طی نکرده باشید. میدان نقش جهان در حال حاضر بهعنوان میدانی توریستی شناخته میشود اما من آن را میدانی برای پرسهزنی میدانم. میدانی که در هر طرف آن یکی از آثار بزرگ معماری قرار گرفته؛ کاخ عالی قاپو، مسجد جامع عباسی، بازار قیصریه و مسجد شیخ لطفالله. هر گوشهی این میدان نقش و نگاری است برای دعوت به آهستگی و تأمل. آن نکتهی عجین شدن بازارهای خرید آثار هنری دستی متناسب با معماری میدان در مورد این مثال صدق میکند و بر آهستگی و پرسهزنی در آن میافزاید.
در هر شهری مثالهایی از این دست وجود دارد. مثل خیابان سی تیر در تهران که شروع آن با سردر باغ ملی است و بالاتر موزهی ایران باستان و کلیساهای متعدد ازجمله کلیسای انجیلی حضرت پطروس قرار دارند و تمام خیابان سنگفرش شده است تا برای عبوری همراه با آهستگی آماده باشد.
باز هم میتوانم از خیابان تربیت در تبریز، خیابانهای اطراف شاهچراغ در شیراز و خیابان امیرچخماق یزد و بسیاری از خیابانها و کوچههای کشورمان که با آنها خاطرههایی از پرسهزنی داریم، نام ببرم تا از تعریف پرسهزنی و آهستگی در معماری به مفهومی نامآشنا در لایههای عمیقی از ذهن خودمان و خاطراتمان برسیم.
خیابان سی تیر، تهران | عکاس: صادق میری