ﺳﻪشنبه 16 بهمن 1403 / خواندن: 16 دقیقه
پرونده هزار و یک سریال | صفحه چهل و هفتم

ریویو: نقد و بررسی سریال «زخم کاری 4» ساخته «محمدحسین مهدویان»

سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان تولید سال ۱۴۰۰، بر روی پلتفرم فیلیمو پخش شد. می‌توان «زخم کاری» را درامی جنایی‌رازآلود دانست که طی فصل‌ها کمی تغییر ژانر می‌دهد. فصل اول این سریال اقتباسی است از رمان «بیست زخم کاری» اثر محمود حسین‌زاد که در پانزده قسمت ساخته و سپس برای سه فصل دیگر تمدید شد.

ریویو: نقد و بررسی سریال «زخم کاری 4» ساخته «محمدحسین مهدویان»

مجله میدان آزادی: چهارمین فصل سریال «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان به تازگی به پایان رسید و نظرات گوناگونی را در میان مخاطبان خود به دنبال داشت. در چهل و هفتمین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» ریویوی نقد، تحیل و بررسی این سریال را بخوانید که به قلم زهرا فرنیا نوشته شده است:
 

زخم کاری، سینه‌خیز تا فصل هزار

سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه‌کنندگی محمدرضا تخت‌کشیان تولید سال ۱۴۰۰، بر روی پلتفرم فیلیمو پخش شد. می‌توان «زخم کاری» را درامی جنایی‌رازآلود دانست که طی فصل‌ها کمی تغییر ژانر می‌دهد. فصل اول این سریال اقتباسی است از رمان «بیست زخم کاری» اثر محمود حسین‌زاد که در پانزده قسمت ساخته و سپس برای سه فصل دیگر تمدید شد.

داستان زخم کاری

مالک (با بازی جواد عزتی) مردی جاه‌طلب است که از پادویی در هلدینگ ریزآبادی‌ها حالا به موقعیتی رسیده که با اعتماد مالک هلدینگ، خان‌عمو (سیاوش طهمورث) در مناطقی اختیار تام دارد و قرارداد بزرگ یک شرکت نروژی به او سپرده می‌شود اما این موضوع مانع نمی‌شود مالک نسبت به خان‌عمو و خانواده‌اش کینه و نفرت نداشته باشد. او که در این مسیر به‌عنوان یک پسر فقیر از خانواده‌ای کارگر بسیار تحقیر شده، منتظر فرصتی است تا به آن‌ها ضربه بزند. در این مسیر همسر او سمیرا (رعنا آزادی‌ور) به جاه‌طلبی او بها می‌دهد و او را در این نقشه همراهی می‌کند. در ادامه طی چهار فصل شاهد بازی مالک با این قدرت به‌دست‌آمده هستیم.


اقتباس کمیاب ایرانی

اقتباس آن‌طور که در جهان طرفدار دارد، در ایران مورد توجه قرار نگرفته. خبر ساخت سریال «زخم کاری» از روی کتاب «بیست زخم کاری» اثر محمود حسین‌زاد، توجه نویسندگان و منتقدان را جلب کرد. بسیاری سراغ رمان اصلی رفتند تا ببینند قرار است با چه اثری طرف شوند. خود رمان «بیست زخم کاری» با نیم‌نگاهی به «مکبث»،نمایش‌نامه‌ی ویلیام شکسپیر، نوشته شده است. شخصیت‌ها کاملاًً حد و حدود مشخصی دارند و روند داستان سریع و پرچالش است. حسین‌زاد سعی کرده در انتقال داستان به هیچ موضوع حاشیه‌ای نپردازد و سرضرب سراغ اصل مطلب برود. البته نثر سنگین کتاب موجب می‌شود برای همه قابل فهم نباشد.

چیزی که مشخص است این است که تهیه‌کنندگان «زخم کاری» در ابتدا کتاب را برداشته‌اند و خوب مطالعه کرده‌اند. به فراخور جذابیت تلویزیونی، چندین شخصیت به داستان افزوده‌اند (نظیر فرزندان مالک و منصوره، دختر خان‌عمو) و فصل اول را بسیار وفادار به متن نوشته‌اند. البته به‌خاطر ملاحظاتی در پلتفرم پخش، برخی قسمت‌ها و پایان‌بندی با داستان اصلی تفاوت دارد اما در کل فصل اول ««زخم کاری» اقتباسی تمام‌قد از کتاب آن است و می‌توان آن را اتفاق خوبی دانست. 


کتاب «بیست زخم کاری»، اثر محمود حسینی‌زاد

این هنوز از میزان تولیدات اقتباسی جهان بسیار کمتر است. سینمای اقتباسی در جشنواره‌های جهانی دسته‌بندی جدا دارد و این موضوع اهمیت تولیدات اقتباسی را نشان می‌دهد. حتی گفته می‌شود که پنجاه درصد از تولیدات پربیننده‌ی سینمایی هالیوود مختص فیلم‌های اقتباسی‌ است. اما در ایران وضع متفاوت است. در حالی‌که اقتباس راه ادبیات و قصه را به فضای سینما باز نگه می‌دارد، کارگردان‌های ایرانی به این پتانسیل گسترده توجهی نمی‌کنند.

سریال نشان می‌دهد که این فرمان در جهت خوبی چرخیده و می‌تواند برای کارگردان‌ها و تهیه کننده‌های دیگر انگیزه‌ای برای پیدا کردن داستان‌هایی باشد که بتوان از روی آن‌ها یک سینمایی یا سریال موفق ساخت. مهدویان اما خیلی سریع به این اقبال پشت می‌کند و در فصل‌های دو و سه و چهار وصله‌ای به دامنه‌ی سریال می‌زند که به‌ هیچ وجه به تن داستان اصلی نمی‌چسبد و حتی یک‌جورهایی توهین به نویسنده‌ی اصلی محسوب می‌شود. این موضوع فقط متوجه مهدویان و شهرتش نیست، این‌گونه رفتارها برای کل فضای سینمای اقتباسی ایران آسیب‌زا خواهد بود.


«محمدحسین مهدویان»، کارگردان مجموعه «زخم کاری»

قوانین اقتباس

محمود حسین‌زاد، نویسنده‌‌ی رمان «بیست زخم کاری»، در همان اوایل پخش فصل اول سریال در مصاحبه با خبرگزاری‌های مختلف به این موضوع اشاره داشت که سریال «زخم کاری» از یک فساد اقتصادی گسترده به نزاع خانوادگی و داستان عشقی تقلیل یافته است.» این موضوع را می‌توان تا حدی اختلاف سلیقه‌ای میان سازنده و نویسنده دانست که ممکن است به ‌وجود آید. اما نکته این است که چقدر با حسین‌زاد در فرایند ساخت سریال صحبت شده؟ او چقدر در جریان تغییرات و تفسیرهای گروه کارگردانی قرار گرفته است؟ ارتباط گروه ساخت سریال «زخم کاری» با نویسنده‌ی اثر در حداقلی‌ترین حالت ممکن بوده و می‌توان گفت نویسنده صرفاً در حد «مطلع» باقی مانده. پس این سؤال ایجاد می‌شود که قوانین اقتباس چیست؟ این روند جدا از اخلاقی بودن، چقدر قانونی است؟

اما هرچه جلوتر می‌رویم قرار دادن لفظ اقتباس روی چنین اثری، نگران‌کننده‌تر می‌شود. داستان به‌کل دگرگون شده و منطق داستان عوض شده است. شخصیت‌ها پسرفت می‌کنند. به‌ نظر می‌رسد که فصل‌های دوم و سوم و چهارم مربوط به قبل از فصل اول باشد و کاراکترها پس از گذراندن سه فصل، در فصل اول شکوفا می‌شوند. اگر خودمان را جای نویسنده‌ی رمان بگذاریم، رنجی که بابت چنین بدنامی‌ای متحمل شده مافوق تصور است و به نظر هم نمی‌رسد راهی برای اعتراض و شکایت پیش‌ رو داشته باشد.


«محمود حسینی‌زاد»، نویسنده رمان «بیست زخم کاری»

این مشکل اقتباس فقط مختص این سریال نیست، سریال‌های دیگری اثبات کرده‌اند که خودکشی یک اثر موفق مثل «بازی تاج و تخت» یا «سرگذشت ندیمه» آن لحظه‌ای است که تیم نویسندگی فکر می‌کنند می‌توانند بهترش را بنویسند و وقتی سراغش می‌روند می‌فهمند به آن سادگی هم نیست. آن موقع دیگر دیر شده، سریال به محبوبیت و شهرت رسیده و ترک این همه اقبال و ثروت دشوارتر می‌شود.

شاکی بعدی می‌بایست شکسپیر باشد. او سالیان سال در گور خوابیده و یک‌دفعه می‌بیند چهار فصل اقتباس از روی آثارش می‌سازند که نمی‌دانیم چطور کاراکتر شاه‌لیری به کاراکتر مکبث تبدیل می‌شود و کهن‌الگوی این تغییر اساطیری چگونه به‌یک‌باره رخ می‌دهد؟ آیا واقعاً مطالعه‌ای در کار بوده یا فقط نامی‌برای خرید اعتبار به فصل‌های بعدی وصله کرده‌اند؟


بازی‌های سریال زخم‌ کاری

همان‌طور که در پوسترهای اولیه دیده شد، می‌دانستیم که از کاراکتر مالک به‌عنوان کاراکتر کلیدی سریال باید توقع بالایی داشته باشیم و همان هم شد. جواد عزتی در فصل یک شخصیت قوی، جسور، مرموز و در حال پیشرفت مالک را به‌خوبی به تصویر کشید در عین‌ حال که شک، عذاب وجدان و سردرگمی این کاراکتر را نیز به‌خوبی متوجه شدیم. کمک اصلی به این درخشش، نقش مکمل او یعنی رعنا آزادی‌ور بود. او که پس از سال‌ها با «زخم کاری» به صحنه بازگشت، در این سریال درخشید و برخلاف جواد عزتی، پیشرفت او تا پایان سریال ادامه یافت. سیاوش طهمورث و هانیه توسلی وزنه‌های دیگر سریال ««زخم کاری» بودند که در ادامه‌‌ی سریال دلتنگ‌شان شدیم اما شاید اگر راه برگشتی برای کاراکترشان هم وجود داشت، همان بهتر که بازنگشتند؛ نظیر اشتباهی که سعید چنگیزیان، (در نقش ناصر ریزآبادی) بازیگر قدرتمند سینما و تئاتر مرتکب شد و پسرفت به حساب می‌آید.


پوستر سریال «زخم کاری 4»

بازی‌های فصل دو، سه و چهار اصلاًً اولویت مهدویان نبود. حتی جایی خودش هم برای امتحان جلوی دوربین می‌آید و اثبات می‌کند که هیچ وقت نباید در قاب قرار بگیرد. مهران غفوریان و کامبیز دیرباز هیچ سرنخی از ابهت نقش‌های‌شان ندارند و پرت بازی می‌کنند، به اضافه‌ی اینکه انتخاب‌شان برای چنین نقش‌هایی به‌وضوح بی‌جاست و شاید تقصیر آن‌ها هم نباشد.

بسیاری بازیگر نقش اولی و تازه‌کار در کنار بازیگران کارکشته قرار گرفته‌اند. هرچند بازی‌های آن‌ها هم به‌اندازه‌ی اسم‌شان در این سریال قوی نیست اما بازیگران جدید وصله‌ی ناجور سه فصل آخرند؛ به‌خصوص بازیگر نقش میثم (مرتضی امینی‌تبار) که مشخصاً پتانسیل بازیگری دارد اما ایفای نقش او در فصل دوم به‌عنوان شخصیت اول اصلاً قابل قبول نیست.


فصل آخر، زخم کاری اصلی!

هر چقدر که فصل‌های دو و سه ضعیف بودند و پر از باگ قصه و کارگردانی، به پای فصل چهار نرسیدند. فصل دو عملاً اسلوموشن بود، فصل سه ورود کاراکترهای بی‌ربط و ساز زدن و آواز بی‌دلیل و نمایش زندگی لاکچری، فصل چهار همه‌ی موارد و هیچ ‌کدام! اصلاً تکلیف فصل چهار مشخص نیست. مالک باهوش، ساده فریب می‌خورد، سمیرای جاه‌طلب درگیر حسادت ساختگی زنانه‌ای است که اصلاً به کاراکترش نمی‌آید و مابقی خدم و حشم و لاکچری‌بازی است.

قبحی برای کشتن کاراکترها وجود ندارد، نه که در فیلم جنایی باید وجود داشته باشد اما اگر قرار بود با چنین منطقی پیش برویم ماجرا خیلی راحت‌تر تمام می‌شد و به این همه بازی نیاز نبود. در هیچ کدام از نمایش‌نامه‌های شکسپیر که گروه تولید معتقدند «زخم کاری» از روی آن‌ها ساخته شده، این‌قدر راحت آدم کشته نمی‌شود و هر کشته‌ای سال‌ها عذاب وجدان، تغییر کاراکتر و عواقب داستانی به‌همراه دارد. در فصل چهار همه یک‌بار از دم تیغ گذرانده می‌شوند. کاراکتر مالک که یک بار در ابتدای فصل دو به نظر می‌رسد به جنون رسیده، به زندگی عادی برمی‌گردد. سمیرا بعد از مرگ دو فرزندش به فجیع‌ترین شکل ممکن، آب زیر پوستش رفته و ایده‌های بکرتری به ذهنش می‌رسد و زخم کاری نهایی را می‌زند. کاراکتر سیما که مدام می‌گوید «من صبرم زیاده» هیچ‌ جا صبر عجیبی از خود نشان نمی‌دهد، همچنین هوش خاصی برای این بازی. الناز ملک (بازیگر نقش سیما) چون خوب ساز می‌زند آمده که برای‌مان کنسرت بگذارد.


«رعنا آزادی‌ور» در سریال «زخم کاری 4»

مردم هم چندان از سه فصل پایانی، به‌خصوص فصل آخر راضی نیستند و به نظر نمی‌رسد گروه تولید با این موضوع مشکل خاصی داشته باشند. تنها جست‌وجوی کوچکی در محیط ایکس (توییتر سابق) نشان می‌دهد فصل آخر «زخم کاری» چه در نگاه مردم و چه در نگاه منتقدان، جایگاهی نداشته و این موضوع می‌بایست برای مهدویان «ماجرای نیمروز» نگران‌کننده باشد.


حاشیه‌ها

بسیاری از سریال‌ها با حاشیه‌های‌شان زنده‌اند. «زخم کاری» را نیز می‌توان سریال پرحاشیه‌ای دانست. انتشار صحبت‌های نویسنده و نارضایتی او از ساخت «زخم کاری» و تابوشکنی محتوایی این سریال برای اولین بار در فضای سینمای خانگی موضوعاتی است که به دیده شدن این سریال کمک کرده، اما ضربه‌ی نهایی که به نفع سریال هم نبود، ماجرای ممنوع‌التصویر شدن هانیه توسلی در جریان ساخت فصل دوم است. شاید او خودش قلباً هم نمی‌خواسته در این سریال بازی کند، شاید راه نجاتش بوده و شایدهای فراوان دیگر، اما نبود او غم‌انگیزترین حاشیه‌ی «زخم کاری» است.


پشت صحنه سریال «زخم کاری 4» 

در نهایت اگر توقع بالایی از یک سریال دارید، فصل اول «زخم کاری» را ببینید و تمام. اگر فقط از سر سرگرمی و گذران وقت سریال می‌بینید، می‌توانید فصل دو تا چهار را نیز تماشا کنید. شاید هم اصل سریال آن سه فصل بوده و این فصل اول است که به مابقی نمی‌خورد!
 




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
اما هرچه جلوتر می‌رویم قرار دادن لفظ اقتباس روی چنین اثری، نگران‌کننده‌تر می‌شود. داستان به‌کل دگرگون شده و منطق داستان عوض شده است. شخصیت‌ها پسرفت می‌کنند. به‌ نظر می‌رسد که فصل‌های دوم و سوم و چهارم مربوط به قبل از فصل اول باشد و کاراکترها پس از گذراندن سه فصل، در فصل اول شکوفا می‌شوند. اگر خودمان را جای نویسنده‌ی رمان بگذاریم، رنجی که بابت چنین بدنامی‌ای متحمل شده مافوق تصور است و به نظر هم نمی‌رسد راهی برای اعتراض و شکایت پیش‌ رو داشته باشد.

هر چقدر که فصل‌های دو و سه ضعیف بودند و پر از باگ قصه و کارگردانی، به پای فصل چهار نرسیدند. فصل دو عملاً اسلوموشن بود، فصل سه ورود کاراکترهای بی‌ربط و ساز زدن و آواز بی‌دلیل و نمایش زندگی لاکچری، فصل چهار همه‌ی موارد و هیچ ‌کدام! اصلاً تکلیف فصل چهار مشخص نیست. مالک باهوش، ساده فریب می‌خورد، سمیرای جاه‌طلب درگیر حسادت ساختگی زنانه‌ای است که اصلاً به کاراکترش نمی‌آید و مابقی خدم و حشم و لاکچری‌بازی است.

مطالب مرتبط