مجله میدان آزادی: سریال «صد سال تنهایی» (One Hundred Years of Solitude) ساختهی «لائورا مورا» و «الکس گارسیا» است که در سال 2024 در نتفلیکس در دو فصل هشتقسمتی به نمایش درآمد و سوژهی چهل و یکمین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» شده است. ریویوی نقد، بررسی و تحلیل این سریال را به قلم خانم «پروانه سراوانی» بخوانید:
جادوی دوستداشتنی
سریال «صد سال تنهایی» اقتباسی تلویزیونی از رمان معروف گابریل گارسیا مارکز نویسندهی کلمبیایی، با همین نام است که نتفلیکس در دو فصل هشتقسمتی آن را تولید و عرضه میکند.
پوستر سریال «صد سال تنهایی»
فصل اول این سریال به کارگردانی دو فیلمساز کلمبیایی و آرژانتینی از دسامبر ۲۰۲۴ منتشر شد. لائورا مورا، کارگردان کلمبیایی قسمتهای چهار، پنج و شش و الکس گارسیا لوپز قسمتهای یک، دو، سه، هفت و هشت را در بخشهای ۶۸-۵۹ دقیقهای به تصویر کشیدهاند. لائورا مورا در سال ۲۰۲۲ برای فیلم «پادشاهان جهان» برندهی جایزهی صدف طلایی بهترین فیلم جشنوارهی سباستین شد.
رمان «صد سال تنهایی» مارکز داستانی در سبک رئالیسم جادویی است؛ سبکی که حوادث واقعی زندگی را چنان با اتفاقات غیرواقعی در هم میآمیزد که تفاوتی میان آنها نیست و همهی پدیدهها قابل باور هستند. سریال نیز همین رویه را در پیش گرفته و به متن وفادار است. طوریکه از قدم زدنهای پرودنسیو آگیلار در حیاط، خانه و اتاقهای اورسولا و شوهرش تعجب نمیکنید و آن را کاملاً طبیعی و عادی میدانید.
رمان «صد سال تنهایی»، نوشتهی «گابریل گارسیا مارکز»
آنچه میگذرد
از پخش اولین تیزر سریال «صد سال تنهایی» در آوریل ۲۰۲۴ دوستداران این رمان مشتاقانه منتظر انتشار سریال بودند. فصل اول آن در ۱۱ دسامبر ۲۰۲۴ ( ۲۱ آذرماه) به بازار جهانی عرضه شد. گفته میشود که فصل دوم در سال آینده منتشر خواهد شد.
شهرت عالمگیر این اثر مارکز بهتنهایی برای این حجم از اشتیاق جهت دیدن اقتباس تصویری آن کافی است. اما اقتباس تصویری در عین حال میتواند بهعلت تفاوت میان تخیلات و دریافتهای درونی خوانندهی کتاب با آنچه در صفحهی تلویزیون پخش میشود، انتظارات بیننده را برآورده نکند و موجب دلزدگی شود.
اقتباس تلویزیونی از مشهورترین رمان مدرن معاصر که به چهل زبان ترجمه شده و بیشتر از پنجاه میلیون نسخه از آن به فروش رفته و برندهی نوبل ادبیات ۱۹۸۲ شده، ریسک بزرگی است. چه این تصاویر باید توانایی راضی کردن آن تعداد عظیم خوانندگان رمان را داشته باشند. گفته میشود تنها کتابی که در زبان اسپانیایی بیشتر از «صد سال تنهایی» به فروش رفته، کتاب مقدس است.
با این همه، اقداماتی از این دست راهگشای توجه و تمرکز بیشتر بر آثار فاخر ادبیات داستانی است و این امید را در علاقهمندان مشترک فیلم و کتاب زنده میکند که منتظر ساخت و تولید آثار اقتباسی بیشتری از عالم ادبیات باشند.
آنچنان که گذشت
گارسیا مارکز تا زمانی که زنده بود اجازهی اقتباس سینمایی این اثر را به هیچ کارگردانی نداد. بعد از مرگ او در ۲۰۱۴ خانوادهاش با فروش امتیاز اقتباس این رمان به نتفلیکس اجازهی ساخت این پروژهی عظیم را دادند.
رودریگو گارسیا و گونزالو گارسیا بارچا پسران مارکز که تولیدکنندگان این اثر نیز هستند، از شرکت سازنده خواستند که سریال در کلمبیا، با بازیگران کلمبیایی و به زبان اسپانیایی ساخته شود.
تیم هزار و صد نفرهای شامل بازیگران و سیاهیلشکرها و عوامل ساخت در زمینی به مساحت پانصد و چهل هزار متر مربع، چهار شهرک مختلف را برای سیر گذر زمان در دهکدهی جادویی ماکوندو ساختند تا تغییرات آن را به نمایش دربیاورند. تهیهکنندگان این سریال مبلمان بومی مورد نیاز را از آنتیکفروشیها خریدند و پارچهها و صنایع دستی محلی را به هنرمندان بومی که کار دستی انجام میدهند سفارش دادند.
داستان چیست؟
اورسولا و خوزه آرکادیو بوئندیا علیرغم مخالفت خانواده ازدواج میکنند. باور پدر و مادرها به خرافاتی سنتی که میگوید بچهای که از این زوج به دنیا بیاید دُم خوک خواهد داشت، آنها را از فرزندآوری منع میکند. اورسولا به اصرار مادرش از شب عروسی با کمربند عفت وارد بستر میشود. این موضوع باعث میشود مردم محل خوزه آرکادیو را مسخره کنند و بالاخره این ماجرا به قتل یکی از کنایهگوها منجر میشود.
با حضور دائمی روح مرد مقتول در گوشه و زوایای خانه و زندگی این زوج، آنها تصمیم به مهاجرت میگیرند که با همراهی دوستان همسن و سالشان به هجرتی جمعی تبدیل میشود و پایهگذار محلی به نام ماکوندو است که در ابتدا دهکدهای کوچک بود و طی هفت نسل به شهری بزرگ و پرآشوب تبدیل شد.
محل ساخت و نام ماکوندو در خواب به خوزه آرکادیو الهام میشود و کمکم با حضور کولیها و مسافران عبوری، ساکنان روستا با اختراعات و پدیدههای جهان نو آشنا میشوند. گویی مردم ماکوندو نسل اولیه و بدوی بشرند که با هر رهآورد تازهای از مسافران، شگفتزده میشوند و با هوش و درایت خود، آن را میپرورند و کاربردی میسازند.
ملکیادسِ کولی در تحولات شخصیت خوزه آرکادیو و نسلهای بعد از او اثر ویژهای دارد. او علاوهبر آموزش کیمیا و علوم جدید به خوزه آرکادیو، کتاب زندگی این خاندان را مینویسد و تا این کتاب تمام نشود، «صد سال تنهایی» به انتها نمیرسد.
تکرار اسامی خوزه آرکادیو و آئورلیانو در فرزندان نسلهای متوالی این خانواده که اشتباهات نیاکان را مدام تکرار میکنند جای تأمل دارد. سرهنگ آئورلیانو هفده پسر با نام آئورلیانو دارد که با فامیلی مادرانشان از هم بازشناخته میشوند.
خوزه آرکادیوی پدر بهقصد ایجاد آرمانشهری آزادیخواهانه که در آن خبری از خرافه و قوانین دست و پاگیر نباشد، ماکوندو را پایهگذاری میکند که در آن عدالت برای همه حتی در بهرهگیری از آفتاب و سایه و رودخانه یکسان باشد. اما خودش با غرق شدن در علاقه به شیمی، خانواده و رسیدگی به امور آن را فراموش میکند و اولین پایهی فراموشی و بیتوجهی به حقوق اطرافیان را پیریزی میکند.
مفاهیم انسانی متعددی از قبیل عشق، حسادت، فقدان، خشونت، تراژدی، تکرار اشتباهات گریزناپذیر پیشینیان، فراموشی و تقدیر، در چرخهای بیپایان، زندگی هفت نسل از بوئندیاها را در ارتباط با یکدیگر و سایر مردمان روایت میکند.
مارکز با استفاده و الهام از حوادث واقعی کلمبیا در طول تاریخ ازجمله حملهی اسپانیا در قرن شانزدهم به این بخش از آمریکای جنوبی و پیامدهای ناگوار آن مثل جنگ، بیماری، جرم و جنایت، کاهش جمعیت و شورشهای داخلی، صحنههای جنگ و شورش در ماکوندو میان آزادیخواهان و محافظهکاران را به تصویر کشیده و محتمل است که موفقیت سیمون بولیوار در شورش ۱۸۱۰ که به رئیسجمهور شدن او منجر شد، به هیئت سرهنگ آئورلیانو در ماکوندو تصویر شده باشد.
جعبهی جادویی
- الکس گارسیا لوپز در نوجوانی از آرژانتین به آمریکا رفت و به تحصیل موسیقی پرداخت. سپس ساکن لندن شد و در بفتا، صنعت تلویزیون بریتانیا، شروع به ساخت فیلم کوتاه کرد. پس از آن در پروژههای مختلف و نامداری فعالیت کرد که نامزدی یا برنده شدن جوایز سینمایی در فستیوالهای گوناگون را در پی داشت. با نگاهی به لیست فیلمهای لوپز، میتوان به علاقهی او به جهان فانتزی و غیرواقعی پی برد. چند قسمت از فیلمهای «مارول»، «مردگان متحرک»، «جنگ ستارگان»، «جنگیر»، «آرمانشهر» و... سلیقهی ماورائی او را بهخوبی نشان میدهد. بدیهی است بهعنوان یک کارگردان اهل آمریکای جنوبی، یکی از گزینههای ساخت سریالی در سبک و سیاق رئالیسم جادویی او باشد.
- لائورا مورا با فیلمهای «کشتن عیسی» و «پادشاهان جهان» شناخته میشود. پدر مورا وکیل بود و حدود بیست سال پیش به قتل رسید. فیلم «کشتن عیسی» ملهم از تلاشهای بیحاصل مورا در ارتباط با پروندهی قتل پدرش است.
در کارنامهی هنری مورا بیشتر ساخت سریالهای متعدد دیده میشود. فیلمهای او در فستیوالهای سینمایی بینالمللی به لیست بلندی از نامزدی و دریافت جوایز منتهی شده.
- بازی درخشان بازیگران از نقاط قوت این سریال است. نقش خوزه آرکادیو (دیهگو واسکوز، مارکو گونزالس)، اورسولا (مارلیدا سوتو، سوزانا مورالس)، آئورلیانو (کلودیو کاتانو)، پیلارترنرا، ربکا و آمارانتا بیاغراق حیرتانگیز ایفا شده. پیشبینی میشود که با دیده شدن این بازیگران در عرصهی جهانی، طی سالهای آینده شاهد نقشآفرینی آنها در فیلم و سریالهای متعددی باشیم.
- موسیقی جذاب و کولیوار آمریکایی این سریال را کامیلو سانابریا و خوانکو والنسیا ساختهاند. تلفیق موزیک سنتی و قطعات معاصر کلمبیایی سبب شده عمق احساسات و تفاوتهای فرهنگی جامعهی جادویی ماکوندو بیشتر قابل درک و دریافت باشد و به تجسم بخشیدن داستان کمک فراوانی میکند.
جادویی که همهگیر نیست
داستان «صد سال تنهایی» با روایت غیرخطی و زبان ادبی، بهاصطلاح سختخوان، با ارجاعات به آینده و بازگشت به گذشته، شجرهنامهی خانوادهی بوئندیا را در روایتی گیجکننده به خواننده معرفی میکند. این مسئله یکی از دلایل ارتباط نگرفتن خوانندهی عام با این رمان است. در صفحات آغازین کتاب پیش از شروع متن، تصویری از این شجرهنامه به خواننده عرضه شده که خط و ربط نامها و نسبتها را درک کند.
این پیچیدگی در سریال با تقلیل و انتخاب خردهروایتها کمی تلطیف شده و راوی گرچه وفادارانه ماجراهای گذشته، حال و آینده را روی تصاویر نقل میکند اما به نظر میرسد چنانچه از قبل خوانندهی این رمان نبوده باشی و ارتباطات و ماجراهای داستان را درنیافته باشی، ارتباط گرفتن با آن آسان نباشد.
این سریال طرفداران خاص خود را میطلبد. افرادی که دوستدار جادو و تخیل و رؤیابافیاند از دیدن این حجم از رنگ و نور و گیاه و خیال لذت تام خواهند برد.
«صد سال تنهایی» در وبسایت معتبر راتن تومیتوز از مجموع هجده نقد نوشتهشده توانسته امتیاز ۸۹ درصد را کسب کند. همین روند در وبسایت متا کریک به ۷۹ درصد رسیده که در مجموع بسیار بالاست. از میان منتقدان مشهور کیت واتسون نمرهی ۵ از ۵ به آن داده و هلن کافی و خولیو ریکاردو والار رضایت و تحسین خود را نسبت به اقتباس وفادارانه و کمنقص این سریال از رمان مارکز ابراز کردهاند.
گرچه ساخت این مجموعه تلویزیونی با توجه به شهرت جهانی رمان مارکز، کار بزرگ و شگفتانگیزی است، اما هنوز چنان که باید حرف و سخن شایستهای از آن در عالم رسانه دیده نمیشود. گویی کسی نمیخواهد از آن حرف بزند. شاید یکی از دلایل مهم این مسئله زبان اصلی سریال است که باعث شده بین اسپانیاییزبانها محبوب باشد و مخاطبان انگلیسیزبان کمتر از آن استقبال کنند. این واقعیت در فروش سریال نیز عیان است. میزان فروش آن در کشورهای اسپانیاییزبان بیشتر است و آنطور که پیشبینی میشد به لیست آثار پرفروش جهانی وارد نشده.
سریال در دست ساخت «پدرو پارامو» براساس رمانی به همین نام از خوان رولفو، از لحاظ سبک و فضای افسانهای داستان میتواند به «صد سال تنهایی» شباهت داشته باشد. باید منتظر بود و دید تا چه حد به متن وفادار خواهد بود.
نقدهایی که به محتوای سریال وارد شده در مورد مسائلی است که با اخلاقیات و سلایق جهان امروز متفاوت است. ازدواج با رمدیوس کمسن و سال (گرچه در سریال چند سال به سن ذکرشدهی او در رمان افزوده شده)، ازدواج و ارتباط با محارم، خشونت عریان و شدید در کشتار افراد ازجمله مواردی است که کاربران رسانههای اجتماعی به آن اشاره کردهاند. با وجود صحنههای اروتیک متعدد در سریال «صد سال تنهایی»، تماشای خانوادگی آن ممکن نیست و ردهی سنی +۱۸ برای آن تعریف شده است.