مجله میدان آزادی: سریال «آلا» که این شبها درحال پخش از شبکه سه سیماست، رویکردی نو به مسئلهای کمتر پرداخته شده در رسانه ملی دارد. در صفحه جدیدی از پرونده «روزی روزگاری تلویزیون» ریویوی نقد و بررسی این سریال را به قلم فاطمهبهار فیضی بخوانید:
چند سالی میشود که سیاستهای افزایش جمعیت به یکی از اصلیترین شعارهای رسمی کشور تبدیل شده. صداوسیما نیز در تلاشهای پراکندهای میکوشد تا با تولید برنامههایی که محوریتشان مسئلهی فرزندآوری، خانواده و جمعیت است، سهمی در این موضوع داشته باشد.
«آلا» محصول همین تلاشهاست؛ سریالی که این شبها و همزمان با محرم ۱۴۰۴ روی آنتن شبکهی سه سیما رفته و به زندگی خانوادههای نابارور و روند درمان آنها میپردازد.
اما آیا این بار تلویزیون موفق شده به روایت دغدغههای واقعی مردم نزدیک شود؟ یا فقط نسخهای سفارشی را در قالب یک ملودرام شلخته تحویل داده؟
نگاهی به پشت صحنهی تولید «آلا»
«آلا» نخستین ساختهی «شکیل مظفری» است که پیش از این در مقام دستیار کارگردان و برنامهریز در سریالهایی مانند «سه دنگ سه دنگ» و «راستش را بگو» حضور داشته. فیلمنامهی این اثر را «امیرعباس پیام» و «سمانه نامدار» نوشتهاند که در کارنامهشان آثار متنوعی در حوزههای اجتماعی دارند.
«داریوش فرهنگ»، «سام قریبیان»، «نیلوفر کوخانی»، «نفیسه روشن»، «کاوه خداشناس»، «ویدا جوان»، «بیتا سحرخیز»، «حمیرا ریاضی»، «علی اوسیوند»، «مهوش وقاری»، «شهین تسلیمی»، «اکبر رحمتی»، «جعفر دهقان»، «افسانه چهره آزاد»، «رویا جاویدنیا»، «سیاوش چراغیپور و «مریم مومن» از چهرههایی هستند که در سریال «آلا» ایفای نقش میکنند.
ساخت و پخش این سریال در دورهی مدیریت پیمان جبلی بوده؛ دورهای که شعارش حرکت به سمت عدالت رسانهای و پرداختن به مسائل مغفول جامعه است. البته در عمل، بخشی از تولیدات سیما همچنان در همان مسیرهای کلیشهای حرکت میکنند و به نظر میرسد «آلا» هم از برخی کلیشهها بینصیب نمانده است.

«شکیل مظفری» کارگردان سریال «آلا»
دو روایت موازی؛ از پژوهش تا درمان
این سریال اجتماعیخانوادگی که به سفارش سیمافیلم و پژوهشکدهی رویان ساخته شده، حول محور یک مرکز درمان ناباروری به نام «آلا» میچرخد؛ مرکزی که در آن پژوهشگران و پزشکان مشغول کارند و زوجهایی نیز برای درمان و حل مشکل به این مرکز مراجعه میکنند. برخی از زوجها علاقهای به بچهدار شدن ندارند و «آلا» نشان میدهد که چگونه تشویق و حمایت باعث تغییر نظر زوجها برای بچهدار شدن میشود. در عین حال زوجهایی را نشان میدهد که با وجود مشکلات فراوان بهدنبال بچهدار شدن هستند.
به عبارتی، «آلا» صرفاً به دردها و امیدهای زوجهایی که درگیر مشکل فرزندآوری هستند، نمیپردازد، بلکه سعی کرده نیمنگاهی هم به دغدغههای تیم پزشکی و پژوهشی این حوزه داشته باشد؛ از مشکلات حرفهای گرفته تا مسائل خانوادگی و عاطفیشان.
سریالی حاصل سیاستهای دوران بحران پیری جمعیت
سریال «آلا» در دورهای ساخته شده که بحث کاهش نرخ جمعیت و بحران فرزندآوری یکی از مهمترین دغدغههای مسئولان کشور است. (هرچند که زمان پخش آن، یعنی پس از جنگ دوازدهروزه باعث شده دور از دغدغهی فعلی کشور به نظر برسد.)
آمارهای رسمی میگویند نرخ باروری در ایران به زیر عدد ۱.۶ رسیده و طبق هشدارهای مکرر کارشناسان، اگر این روند ادامه پیدا کند، کشور تا چند دههی آینده با بحران پیری جمعیت روبهرو خواهد شد. در همین راستا، سیاستهای کلان کشور در چند سال اخیر بر تشویق به فرزندآوری و تسهیل درمان ناباروری متمرکز شده است.
در این فضای اجتماعی، «آلا» بهعنوان یک سریال داستانی وارد میدان شده تا از زاویهای انسانی و عاطفی به مسئلهی ناباروری بپردازد.
از طرفی، این سریال در فضایی ساخته و پخش شده که تلویزیون ایران با چالش جدی در جذب مخاطب مواجه است. شبکهی نمایش خانگی، پلتفرمها و شبکههای اجتماعی بخش زیادی از سهم بازار را گرفتهاند و مخاطبِ امروز کمتر حوصلهی تماشای سریالهای خطکشیشدهی تلویزیونی را دارد. با این حال، موضوعی مثل درمان ناباروری هنوز در رسانهی ملی، موضوعی کمتر پرداختشده به حساب میآید. چنین وضعیتی میتوانست موقعیتی ویژه برای تولید یک اثر اجتماعی عمیق و جذاب فراهم کند، اما «آلا» عملاً در مرز میان یک تجربهی متوسط و یک فرصت از دسترفته حرکت میکند.

پوستر سریال «آلا»
ضعفهای ساختاری
1. شروع غیرمنطقی و دیالوگهای شعاری
نخستین چالش «آلا»، شروع غیرمنطقی آن است. در قسمت اول، «دکتر ایمانی» (داریوش فرهنگ) صرفاً با دیدن اعتراض یک دانشجوی جوان («صحرا» با بازی نیلوفر کوخانی) بلافاصله تصمیم میگیرد همهی پزشکان را در اتاق سمینار جمع کند تا به حرف او گوش دهند و در پایان همان قسمت به صحرا پیشنهاد کار در مرکز آلا را میدهد!
چنین تصمیمات عجیبی در طول سریال بارها تکرار میشود؛ مثل اعتماد سریع و محبتهای بیدلیل «دکتر ایزدی» (نفیسه روشن) به پرستار فرزندانش «آسیه» (با بازی گیلدا ویشکی) و حتی معرفی او به همکار تازهواردش برای همخانه شدن! اینها تصمیمهاییاند که بیشتر به ضرورتهای فیلمنامه شبیهاند تا رفتارهای منطقی یک شخصیت در جایگاه تخصصی خودش.
2. روایتپردازی پرشتاب و بدون ظرافت
یکی دیگر از مشکلات آشکار سریال، دیالوگهای شعاری و توضیحی است. مثلاً در سکانسی که عموی صحرا گذشتهی او را بازگو میکند، بهجای آنکه مخاطب این اطلاعات را در طول داستان و بهتدریج کشف کند، بهصورت گلدرشت و یکباره همه چیز در قالب دیالوگهای طولانی و یکجانبه ارائه میشود. این روش، بیش از آنکه به همدلی کمک کند، مخاطب را پس میزند.
3. جهانی بدون زمان
مشکل دیگر این اثر را میتوان نبود خط زمانی مشخص در روایت دانست. آلا ریتم منظم و مشخصی ندارد. در قسمتهای ابتدایی تقریباً با یک الگوریتم ثابت و ریتم کند پیش میرود و برای آغاز یک اپیزودی با درام چالشبرانگیز تا اواسط سریال صبر میکند. سریال «آلا» فلشبک ندارد، اما گاهی گذر زمان را هم بهدرستی به مخاطب نشان نمیدهد؛ مثلاً مخاطب فقط از تغییر ظاهری یک شخصیت باردار متوجه میشود که ماهها گذشته، در حالیکه در دیالوگها اندک نشانهای هم از این گذر زمان وجود ندارد.
3. لهجههای تصنعی
در بخشی از سریال که داستان به شمال کشور میرود، از بازیگرانی استفاده شده که نهتنها لهجهی بومی ندارند بلکه لهجهپردازی آنها مصنوعی و آزاردهنده است. این مسئله ضربهای جدی به باورپذیری سریال میزند. بهخصوص در دورانی که مخاطب ایرانی بهدلیل گسترش سریالهای اقلیمی و محلی، نسبت به لهجهها و گویشها حساستر شده است.
4. بازیها و کیفیت فنی
بازی داریوش فرهنگ در نقش دکتر ایمانی، بهشدت یادآور حضور او در سریال «گاندو» است، با همان لحن و میزانسن اما این بار در قامت یک پزشک. شخصیتی که بهعنوان حلکنندهی مشکلات بقیه، پای ثابت اکثر گرههای داستانی است. این تکرار نقش، از جذابیت بازی او کاسته و به یک تیپ ثابت نزدیکش کرده است.
از سوی دیگر، روابط انسانی در سریال، گاهی بیش از حد آرمانی و مصنوعی است؛ مثل رابطهی خانم «دکتر ایزدی» و مادرشوهرش (با بازی شهین تسلیمی) که بهدلیل دیالوگهای کلیشهای و رفتارهای بیش از حد مثبت، از دنیای واقعی فاصله گرفته است.

«کاوه خداشناس» و «نیلوفر کوخانی» در سریال «آلا»
نقاط قوت
با وجود این کاستیها، سایر نقشآفرینیها را با اندکی اغماض میتوان قابل قبول دانست. دیگر بازیگران سریال همچون «کاوه خداشناس»، «ندا قاسمی» و «نیلوفر کوخانی» تلاش کردهاند نقش خود را از مرز کلیشه عبور دهند. هرچند گاهی دیالوگهای شعاری و روایتپردازی ضعیف، این تلاش را خنثی میکند.
تصویربرداری سریال نسبت به استانداردهای سیما، قابل قبول و حتی در اندک لحظاتی بالاتر از حد متوسط به نظر میآید. نورپردازی، استفاده از لوکیشنهای واقعی و قاببندیها باعث شده سریال از نظر بصری، حس بیدقتی در اجرا را منتقل نکند. سکانسهای مربوط به محیط پژوهشی هم بهخوبی از فضای سرد و رسمی خارج شده و کمی رنگ درام به خود گرفته است.
«آلا»، گام اول یا تکرار مسیر؟
«آلا» را میتوان تلاشی رو به جلو در پرداختن به موضوع فرزندآوری و ناباروری در تلویزیون ایران دانست؛ سریالی که سعی کرده فقط به مشکلات و دغدغههای زوجها نپردازد و به فضای پژوهش، درمان و زندگی شخصی متخصصان این حوزه هم نگاهی داشته باشد. این نگاه دوسویه، پتانسیل ساخت یک درام اجتماعی متفاوت را داشته، اما ضعفهای مهمی در اجرا باعث شده این سریال نه کاملاً موفق تلقی شود و نه بتوان آن را جزو تجربههای شکستخورده به حساب آورد.
از نظر فنی، سریال در تصویربرداری و طراحی صحنه نسبت به بسیاری از آثار اخیر تلویزیون، کیفیت قابل قبولی دارد. بازیها هم در مجموع میتواند متوسط ارزیابی شود؛ با این حال فیلمنامهی شتابزده، دیالوگهای شعاری، شخصیتپردازی سطحی و شروع غیرمنطقی قصه، بار اصلی نقدها را متوجه بخش محتوا میکند.
سریالهای مشابه؛ «آلا» در ادامه یا در حاشیه؟
پیش از این، در سریال «خداحافظ بچه» به کارگردانی «منوچهر هادی» (پخش در رمضان ۱۳۹۱)، قصهی زوجی روایت شد که بهدلیل مشکل ناباروری، بهسراغ مراکز درمانی میروند؛ با این تفاوت که در آن سریال تمرکز کاملاً بر دغدغههای خانوادگی و تصمیمات شخصی آن زوج بود و نه فضای علمی و پژوهشی درمان ناباروری.
همچنین سریال «ذهن زیبا» به کارگردانی «سیدمحمدرضا خردمندان» که رمضان امسال روی آنتن رفت و دربارهی زندگی «دکتر حسین بهاروند»، دانشمند سلولهای بنیادی ساخته شده بود (که بهشکل غیرمستقیم اشارههایی هم به «دکتر سعید آشتیانی»، رئیس پژوهشگاه رویان داشت)، سعی کرد فضای پژوهشهای پزشکی را وارد قاب تلویزیون کند، اما تمرکز آن بر زندگی شخصی یک محقق بود، نه بیماران و مراجعان. سریال پرحاشیهی «ساعت شنی» از «بهرام بهرامیان» هم از سریالهایی بود که به مسئلهی ناباروری پرداخته بود.
در این میان، «آلا» را میتوان تلاش تازهای در تلویزیون ایران دانست. هرچند در اجرا، محدودیتها و کاستیهایی هم به چشم میخورد و خصوصاً در برخی بخشها، سریال از سطح شعارزدگی عبور نکرده است.
با در نظر گرفتن همهی این موارد، «آلا» را میتوان جزو آن دسته تجربههایی دانست که اگر قرار باشد ادامه پیدا کند، باید با بازنویسی دقیقتر فیلمنامه، پرهیز از شعارزدگی، باورپذیر کردن روابط انسانی و بهبود جزئیاتی مثل لهجهپردازی در بخشهای اقلیمی، به بلوغ برسد وگرنه صرف پرداختن به یک موضوع مهم، تضمینکنندهی کیفیت یک اثر نمایشی نیست.
این سریال نه آنقدر ضعیف است که کنار گذاشته شود، نه آنقدر قوی که از آن بهعنوان الگویی موفق یاد کنیم. «آلا» میتواند نقطهی شروع یک مسیر بهتر باشد، بهشرطی که سازندگان از نقدها عبور نکنند و برای فصلهای بعدی یا آثار مشابه، تجربهی فعلی را مرور کنند و اصلاحات جدی انجام دهند.