یکشنبه 05 مرداد 1404 / خواندن: 5 دقیقه
پرونده «ماجرای انیمیشن ایرانی» | صفحه هشتم

یادداشت: نگاهی به وضعیت انیمیشن ایرانی در سیمای استان‌ها

در میانه‌ی غوغای تهران‌محور رسانه‌ها، جایی در امتداد کوه، دشت و دریا و حاشیه‌ی شهرهایی که کمتر نامشان بر زبان‌ها می‌چرخد، انیمیشن‌هایی ساخته شدند که شاید کیفیت بصری خیره‌کننده‌ای نداشتند، اما در جان‌شان، چیزی از روایت این خاک و مردم وجود دارد. سیمای استان‌ها -این جزایر پراکنده در دریای رسانه‌ی ملی- نقش عجیبی در شکل‌گیری و رشد انیمیشن ایران ایفا کرده‌اند؛ نقشی که نه کاملاً ستودنی است، نه بی‌اهمیت. چیزی شبیه ریشه‌ای خاموش که بی‌هیاهو، برخی از نخستین میوه‌ها را بر شاخسار خلاقیت انیمیشن ایران نشاند.

4
یادداشت: نگاهی به وضعیت انیمیشن ایرانی در سیمای استان‌ها

مجله میدان آزادی: همیشه پایتخت‌ کشورها از نظر میزان دسترسی‌ای که به امکانات دارند و تمرکز در جذب حمایت و بودجه‌های دولتی، مراکز بهتری برای رشد هنرهای مختلف از جمله سینما و انیمیشن هستند و این‌طور به نظر می‌رسد که رشد تولیدات سینمایی خوب فقط حاصل تلاش در این کلان‌شهرهاست. درحالی که بررسی‌ها لزوما این را نشان نمی‌دهد. در صفحه‌ی دیگری از پرونده «ماجرای انیمیشن ایرانی» به سراغ یادداشتی مهم و خواندنی در زمینه‌ی بررسی نقش سیمای استان‌ها در انیمیشن ایرانی رفته‌ایم. این یادداشت را که به قلم «راضیه کاظم‌زاده ایرانشهر» -منتقد انیمیشن- نوشته شده است، در ادامه خواهید خواند:

 

سکوتی که تصویر شد: نگاهی به نقش سیمای استان‌ها در انیمیشن ایران

در میانه‌ی غوغای تهران‌محور رسانه‌ها، جایی در امتداد کوه، دشت و دریا و حاشیه‌ی شهرهایی که کمتر نامشان بر زبان‌ها می‌چرخد، انیمیشن‌هایی ساخته شدند که شاید کیفیت بصری خیره‌کننده‌ای نداشتند، اما در جان‌شان، چیزی از روایت این خاک و مردم وجود دارد. سیمای استان‌ها -این جزایر پراکنده در دریای رسانه‌ی ملی- نقش عجیبی در شکل‌گیری و رشد انیمیشن ایران ایفا کرده‌اند؛ نقشی که نه کاملاً ستودنی است، نه بی‌اهمیت. چیزی شبیه ریشه‌ای خاموش که بی‌هیاهو، برخی از نخستین میوه‌ها را بر شاخسار خلاقیت انیمیشن ایران نشاند. اما تولید انیمیشن در مراکز سیمای استان‌ها معایب و مزایایی دارد که باید به آن پرداخت تا این ریشه جان بگیرد:


مزایای تولید انیمیشن در مراکز سیمای استان‌ها

 

 ۱.  سیمای استان‌ها؛ پلتفرمی برای تولید محتواهای بومی

در غیاب سیاست‌گذاری‌های منسجم برای حمایت از روایت‌های محلی در سطح ملی، شبکه‌های استانی گاه داوطلبانه و گاه از سر اجبار، بستری برای تولد قصه‌های بومی شدند. قصه‌هایی که گاه در دل افسانه‌های محلی، گاه در آیین‌های کهن، و گاه در زندگی روزمره‌ی مردم نضج می‌گرفت.

انیمیشن‌هایی درباره‌ی نوروز در خراسان، یا مراسم محلی عروسی در لرستان ساخته شد که به‌ظاهر ساده بودند، اما حامل تصاویری از فرهنگی‌ بودند که در قاب‌های کارهای ساخت مرکز جایی نداشت.


۲. زمینِ تمرین نسل تازه

شاید ارزشمندترین خدمت سیمای استان‌ها، به نسل اول و دوم انیمیشن‌سازهای غیرتهرانی بازمی‌گردد. آن‌ها که در نبود صنعت خصوصی و در دسترس، اولین تجربه‌های واقعی خود را نه در جشنواره‌ها، که در همان دفاتر ساده‌ و بی‌سر‌وصدا به‌دست آوردند. شبکه‌های استانی، برای این استعدادها، شبیه فرصت‌های آزاد آزمون‌وخطا بودند؛ با بودجه‌هایی اندک، اما امکان ریسک بالا. 


۳. روایت فرهنگ، به زبان انیمیشن

در سال‌هایی که حتی مستندسازان هم از ثبت مراسم بومی غافل بودند، برخی از استان‌ها با بهره‌گیری از زبان انیمیشن، در حفظ و انتقال میراث محلی نقش ایفا کردند. انیمیشن‌هایی که در قصه، محکم بودند ولو در تکنیک و فرم بصری هنوز حرف چندانی برای گفتن نداشتند. قهرمانان اسطوره‌ای قومی، افسانه‌های زنانه‌ی محلی، نمادهای فولکلور و حتی باورهای عامه؛ به فرم‌هایی ساده اما تأثیرگذار بازنمایی شدند. فرم‌هایی گاه کودکانه، گاه شاعرانه، اما همیشه با رگه‌هایی از هویت. مثل انیمیشن «شهر بادگیرها» از شبکه‌ی «تابان» یزد.


۴. سیمای استان‌ها؛ تنها کارفرمای انیمیشن خارج از مرکز 

انیمیشن که به لحاظ تولید، زمان و هزینه‌ی بالایی دارد، تا سالیان سال سفارش‌دهنده‌ای به جز «مرکز صبا» در تهران نداشت. موضوعی که باعث می‌شد تهیه‌کنندگان و علاقمندان به صنعت انیمیشن برای فعالیت در این حوزه رهسپار پایتخت شوند. با اختصاص بودجه‌ی انیمیشن به سیمای استان‌ها عملا قرار بر این شد که کارفرمای جدیدی در صنعت پویانمایی، در غالب سفارش‌دهنده ظاهر شود. امری که هم می‌توانست انیمیشن‌کاران شهرستانی را تقویت کرده و هم انحصار انیمیشن را از بین می‌برد. که البته این امر تیغی دو لبه محسوب می‌شد: تیغی که از یک‌سو امکان ادامه‌ی حیات گروه‌های کوچک را فراهم می‌کرد و از سوی دیگر، تولید را به چرخه‌ای از سفارشی‌سازی‌ و تکرار فرومی‌کاست.


۵. ایجاد چندصدایی در جهان انیمیشن ایرانی

باید قبول کنیم سال‌هاست که شرکت‌های خصوصی تولید انیمیشن در ایران یکی‌یکی تعطیل می‌شوند. تقریبا هیچ‌کدام از این شرکت‌های خصوصی، به‌دلیل هزینه‌های بالا و نبود حمایت مالی و عدم توانایی رقابت با انیمیشن‌های دولتی و بودجه‌های کلان آن‌ها (به‌خصوص در بخش تولیدات سینمایی سال‌های اخیر) نتوانستند سرپا بمانند؛ بنابراین یا کلا تغییر شغل داده‌اند یا تولید انیمیشن را در رشته‌هایی چون تبلیغات و گاهی طراحی بازی پی‌گرفتند. پس تولید انیمیشن در مراکز استان‌ها راهی است برای مقابله با تک‌صدایی و انحصار انیمیشن‌های دولتی پرهزینه. 


آسیب‌شناسی تولید انیمیشن در مراکز سیمای استان‌ها


۱. تولید ظاهرا بومی 

یکی از آسیب‌های ساختاری مهم که در سال‌های اخیر تشدید شده، واگذاری پروژه‌ها به تهیه‌کنندگان تهرانی با شناسنامه‌ی استانی است. این تهیه‌کنندگان، گاه صرفاً به واسطه‌ی اصالت یا همان بومیِ استان بودن از طریق محل تولد در شناسنامه یا روابط شخصی با مراکز استان‌ها، پروژه‌هایی را دریافت می‌کنند که در ظاهر باید در همان استان اجرا شوند، اما در واقع سازندگان کار، سال‌هاست که ساکن تهران هستند و از پیش‌تولید تا تدوین نهایی در تهران انجام و به اسم مراکز استان تمام می‌شود.

نتیجه این می‌شود که پروژه‌ای که قرار بود باعث کارآفرینی، انتقال تجربه و رشد تیم‌های بومی شود، عملاً به یک «واحد تولید برون‌سپاری‌شده‌ی مرکز» تبدیل می‌شود. این روند، نه‌تنها به انیمیشن‌سازان محلی فرصت رشد نمی‌دهد، بلکه توهمی از حمایت مناطق محروم را در ظاهر ایجاد می‌کند، بی‌آن‌که تحولی در زیست‌بوم انیمیشن آن منطقه رقم بخورد.


۲. ضعف‌های ساختاری که انکارشدنی نیست

نبود زیرساخت‌های آموزش هنری و تکنیکی در شهرستان‌ها از جمله رشته‌های هنرستانی چون گرافیک رایانه، گرافیک، انیمیشن؛ و نبود شرکت‌های گرافیکی و نرم‌افزاری و تبلیغاتی؛ بی‌پناهی مالی، بی‌تخصصی مدیریتی و سانسور سلیقه‌ای؛ همیشه سایه‌های تهدیده کننده‌ای بر سر تلاش‌های انیمیشن‌سازان مراکز استان‌ها بوده‌اند. بسیاری از پروژه‌ها نیمه‌کاره ماندند، برخی هیچ‌گاه دیده نشدند، و مهم‌تر از همه، چرخه‌ی توزیع و دیده‌شدن آن‌ها آن‌چنان ناقص بود که استعدادها، اغلب پیش از شکوفایی کامل، خاموش شدند. بسیاری از کارهای مراکز استان‌ها با جست‌وجو در اینترنت هم پیدا نمی‌شوند و از تولیدکنندگان و دست‌اندرکاران آن‌ها هم خبری نیست. 


سخن آخر

نقش سیمای استان‌ها در توسعه‌ی افقی انیمیشن ایران -یعنی گسترش آن به مناطق و زبان‌های مختلف- همیشه نقشی مؤثر، اگرچه ناهموار، بوده است. اما در مسیر توسعه‌ی عمودی، یعنی ارتقای کیفیت تولید و حضور در بازارهای جهانی، هنوز بسیار جای کار وجود دارد.

ضروری‌ست نهادهای تصمیم‌گیر، با نگاهی واقع‌گرایانه‌تر، جلوی سوءاستفاده از بودجه‌های استانی را بگیرند و سهم واقعی شهرهای کوچک را به خودشان بازگردانند.

در جهانی که صداهای محلی -اگر درست شنیده شوند- می‌توانند جهانی‌ترین مخاطبان را بیابند، باید دوباره به این صداها گوش داد. شاید در میان آن‌ها، نغمه‌ای نهفته باشد که راه نجات انیمیشن ایران را از تکرارهای بی‌روح مرکز باز کند.

در پایان شاید بد نباشد این را بگوییم که مراکز استان اصفهان، شیراز، یزد، زنجان و حتی شهر بروجرد در استان لرستان؛ از پرکارهای تولید انیمیشن در ایران هستند. ماجراهای سعید و هزار و یک داستان (مرکز اصفهان)، ماجراهای تی تی و شهر بادگیرها (مرکز یزد)، سفرهای سعدی (مرکز شیراز) و کوچول‌محله (مرکز زنجان) از نمونه‌ انیمیشن‌های محبوب تولید شده در مراکز استان‌ها هستند. 




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
شاید ارزشمندترین خدمت سیمای استان‌ها، به نسل اول و دوم انیمیشن‌سازهای غیرتهرانی بازمی‌گردد. آن‌ها که در نبود صنعت خصوصی و در دسترس، اولین تجربه‌های واقعی خود را نه در جشنواره‌ها، که در همان دفاتر ساده‌ و بی‌سر‌وصدا به‌دست آوردند. شبکه‌های استانی، برای این استعدادها، شبیه فرصت‌های آزاد آزمون‌وخطا بودند؛ با بودجه‌هایی اندک، اما امکان ریسک بالا.

در جهانی که صداهای محلی -اگر درست شنیده شوند- می‌توانند جهانی‌ترین مخاطبان را بیابند، باید دوباره به این صداها گوش داد. شاید در میان آن‌ها، نغمه‌ای نهفته باشد که راه نجات انیمیشن ایران را از تکرارهای بی‌روح مرکز باز کند.

مطالب مرتبط