ﺳﻪشنبه 04 مهر 1402
پرونده رو تن این تخته‌سیاه | صفحه دوم

یک صفحه داستان از یک معلم: «از ندارد تا دارا» نوشته علی اشرف‌درویشیان

علی‌اشرف درویشیان متولد ۱۳۲۰ است. به جز زاده شدن در خانواده‌ای بسیار فقیر، مصادف شدن کودکی‌اش با اشغال ایران توسط متفقین هم مزید بر دیگر نابسامانی‌های زندگی‌اش شد. با این‌حال درویشیان راه علم‌آموزی را با جدیت دنبال کرد و بعد از مدرسه و ورود به دانشسرا، به معلمی در روستاهای کردستان و کرمانشاه پرداخت. او بعدها تحصیلاتش را در تهران ادامه داد و هم‌زمان با آشنایی با نویسندگان عصر طلایی ادبیات معاصر ایران، همچنان درس دادن را رها نکرد. درویشیان مانند بسیاری از ادیبان و روشنفکران هم‌دوره‌اش با داستان‌نو...

5
یک صفحه داستان از یک معلم: «از ندارد تا دارا» نوشته علی اشرف‌درویشیان

مجله میدان آزادی: در سویی از پرونده‌ی «رو تن این تخته‌سیاه» بریده‌ای از داستان یا روایت درباره معلمان را خواهید خواند. در نخستین قسمت از ستون «روایت معلم‌ها در ادبیات» به سراغ مجموعه داستان «از ندارد تا دارا» به قلم «علی‌اشرف درویشیان» رفتیم. این بریده روایت به انتخاب خانم «پروانه شمس‌آبادی» است که در صفحه‌ی دوم پرونده خواهیدخواند.

علی‌اشرف درویشیان متولد ۱۳۲۰ است. به جز زاده شدن در خانواده‌ای بسیار فقیر، مصادف شدن کودکی‌اش با اشغال ایران توسط متفقین هم مزید بر دیگر نابسامانی‌های زندگی‌اش شد. با این‌حال درویشیان راه علم‌آموزی را با جدیت دنبال کرد و بعد از مدرسه و ورود به دانشسرا، به معلمی در روستاهای کردستان و کرمانشاه پرداخت. او بعدها تحصیلاتش را در تهران ادامه داد و هم‌زمان با آشنایی با نویسندگان عصر طلایی ادبیات معاصر ایران، همچنان درس دادن را رها نکرد. درویشیان مانند بسیاری از ادیبان و روشنفکران هم‌دوره‌اش با داستان‌نویسی بر ضد فقر و بی‌عدالتی جنگید و به همین خاطر بارها و برای سال‌ها به زندان افتاد. در ادامه‌ی این مطلب بخشی از داستان کوتاه "ندارد" را به شما ارائه می‌کنیم. شاید این اثر در بین باقی آثار درویشیان چندان شاخص نباشد اما واقعیت این است که نویسنده این داستان را در سال ۱۳۵۰ و در زندان نگاشته و سپس یکی از هم‌بندهایش قبل از آزادی با جاسازی دستنویس داستان در لباسش، آن را به بیرون از زندان و به خانواده‌ی درویشیان رسانده‌است. بنابراین به جز تجربه‌ی آموزگاری نویسنده، حضور معلم به عنوان راوی داستان، دشواری رسیدن این میراث ادبیات فارسی به دست ما هم بر ارزش این داستان افزوده می‌کند:

 

« اوّل بار که دیدمش، کنارِ ناودانِ مدرسه نشسته بود. سرفه‌اش گرفت. تک سرفه‌ها به سختی تکانش می‌داد‌. خونِ کم رنگی بالا آورد. دهان را با آستینِ کتِ نخ‌نمایش پاک کرد. شتابان به کلاس رفت و روی نیمکتِ اوّل نشست. کلاسِ دوم بود. کوچک بود و ریزه با رنگِ مهتابی، رگِ گردنش از زیر پوست پیدا بود و تک تک مثل آدمِ تب دار می‌زد.      

مدادش را با نخ به سوراخِِ دکمه‌ی کتش بسته بود. وقتی که چیز می‌نوشت چون نخ کوتاه بود، شکمش را جلو می‌آورد‌. مثل این که به جای مداد‌، تنِ خودش را روی کاغذ می‌کشید. وقتی که مشقش را می‌گرفتم‌، دست‌هایش می‌لرزید‌. کاغذهایِ مشقش را از میانِ زباله‌دانِ مدرسه پیدا می‌کرد. مشقش را که خط می‌زدم‌، احساس می‌کردم که روی زندگی‌اش خط می‌کشم. ظهرها به خانه نمی رفت. اصلاً بیشترِ بچّه‌ها به خانه نمی‌رفتند. نانِ شب مانده‌شان را همان جا کنارِ دیوارِ کاهگلیِ مدرسه می‌خوردند. او هم نان ظهرش را در جیب داشت. کفش لاستیکی، رویِ مچِ پایش خطِّ قرمزِ بدرنگی کشیده بود و اثرِِ زخمی به جا گذاشته بود‌. درس‌هایش را خوب می‌خواند. زودتر از دیگران روبراه شده‌بود. می‌توانست خط‌های درشت روزنامه‌ها را بخواند. یک روز درحالی که همه ساکت بودیم، خش‌خش روزنامه‌ای که به جای شیشه روی پنجره زده بودیم، توجّه بچه‌ها را جلب کرد. به نیازعلی گفتم :

«نیاز علی، می‌توانی روزنامه را بخوانی؟ ها، اگر گفتی چه نوشته؟»

پس از کمی سرخ شدن و من و من کردن، شروع کرد به خواندن :

«آقا، نوشته کٌت.»

ـ آفرین، درسته، بخوان، خب.

ـ آقا، دویست و پنجاه هـ هـ هزارتومانی.

ـ آفرین. آفرین. خیلی خوبه ادامه بده.

ـ آقا، در تهران حـ حـ حراج شد.

نفسی تازه کرد. رو کرد به من و گفت:

«آقا چه درشت و خوب نوشته!!»

گفتم: «آری، نیازعلی، توی روزنامه‌ها این روزها چیزهای درشت و خوب می‌نویسند.» »




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
شاید این اثر در بین باقی آثار درویشیان چندان شاخص نباشد اما واقعیت این است که نویسنده این داستان را در سال ۱۳۵۰ و در زندان نگاشته و سپس یکی از هم‌بندهایش قبل از آزادی با جاسازی دستنویس داستان در لباسش، آن را به بیرون از زندان و به خانواده‌ی درویشیان رسانده‌است. بنابراین به جز تجربه‌ی آموزگاری نویسنده، حضور معلم به عنوان راوی داستان، دشواری رسیدن این میراث ادبیات فارسی به دست ما هم بر ارزش این داستان افزوده می‌کند


مطالب مرتبط