مجله میدان آزادی: «دفتر یادداشت» سریالی در ژانر طنز و جنایی به کارگردانی کیارش اسدیزاده است که در سال 1402 طی یک فصل 16 قسمتی در بستر فیلمنت پخش شد. پس از 10 سال دوری، رضا عطاران با حضور در این سریال به صحنهی سریالهای شبکه نمایش خانگی برگشت. در تازهترین صفحه از پرونده «هزار و یک سریال» ریویوی نقد و بررسی این سریال را به قلم خانم نامیه اصفهانیان بخوانید:
پوستر سریال «دفتر یادداشت» ساخته «کیارش اسدیزاده»
در این سالهای اخیر که شبکهی نمایش خانگی بهتدریج جای تلویزیون را گرفته و سریالهایش مخاطبان بیشتری پیدا کردهاند، سازندگان خیلی از این سریالها در تلاشاند که تا حد امکان از سریالهای تلویزیونی فاصله بگیرند. گفته میشود این دسته از سریالها که روزبهروز بر تعدادشان افزوده میشود بیزمان و مکاناند؛ یعنی به لحاظ فرم و محتوا تداعیکنندهی ایران امروز نیستند ولی دقیقتر این است که بگوییم آنها میخواهند هرچه بیشتر شبیه سریالهای غربی، خصوصاً آمریکایی باشند. «دفتر یادداشت» یکی از اینهاست که به نظر میرسد همهی تلاشش را به کار بسته تا در این مسیر خطشکن باشد.
داستان سریال و عوامل فنی
«دفتر یادداشت» در ژانر کمدیجنایی و دربارهی کارآگاهی بازنشسته به نام ایرج (با بازی رضا عطاران) است که به نوعی فراموشی مبتلاست و در آسایشگاه زندگی میکند. روزی رفیق و همکار قدیمیاش حمید (با بازی حسن معجونی) به سراغش میرود و به او خبر میدهد که خواهرش سیمین (با بازی آزیتا حاجیان) از دنیا رفته و ایرج باید سر خاک او برود. وقتی ایرج به محل مرگ سیمین میرود شواهدی پیدا میکند مبنی بر اینکه او به قتل رسیده و قاتل او همان کسی است که پدرشان را در کودکی کشته است. ایرج حمید را متقاعد میکند که با هم از ماجرای این قتل سر در آورند.
کیارش اسدیزاده بعد از دو سریال «کرگدن» و «هفت» که بهترتیب برای پلتفرمهای فیلیمو و تماشاخونه ساخته بود، سریال «دفتر یادداشت» را برای پلتفرم فیلمنت کارگردانی کرد. «دفتر یادداشت» که شانزده قسمت دارد از هفتهی آخر آبان ۱۴۰۲ از فیلمنت پخش شد و همزمان با پخش آن، «هفت» هم که تا آن موقع اکران نشده بود، پخش خود را از تماشاخونه آغاز کرد. تهیهکنندهی «دفتر یادداشت» حسین اکبری است و فیلمنامه را مسعود خاکباز نوشته است. رضا عطاران، حسن معجونی، مینا ساداتی، کاظم سیاحی و سوگل خلیق از بازیگران شناختهشدهی سریالاند.
«کیارش اسدیزاده»، عکس از اصغر خمسه/خبرگزاری مهر
عنصر پوشانندهی نقاط ضعف
از نقاط برجستهی سریال که در دیده شدن آن نقش بسزایی داشت، حضور رضا عطاران است که بعد از گذشت یازده سال از بازی در فصل سوم سریال «قلب یخی»، دوباره در شبکهی نمایش خانگی دیده میشود. علاوهبر او، فهرست بلندبالای دیگر بازیگران شناختهشدهی سریال هم که جای همهی شخصیتهای اصلی و فرعی ایفای نقش میکنند، به جذب مخاطب کمک کرده ولی حضور آنها نتوانسته ضعفهای مشهود در فیلمنامه را بپوشاند. مهمترین خلأ فیلمنامه ضعف در ترکیب ژانر جنایی و کمدی است. این ژانر ترکیبی که در سریالسازی دنیا سابقه دارد نیازمند پرداختن دقیق به محتوا و عناصر کمدی داستان و همچنین نیازمند تمرکز بر جزئیات جنایی آن است؛ بهطوری که هیچ یک قربانی دیگری نشوند. در حالیکه در «دفتر یادداشت» بخش جنایی فدای کمدی شده و حتی به نظر میرسد از کمدی برای پرداختن رقیق به بخش جنایی سوءاستفاده شده است. فیلمنامه از طنزی که البته بیشتر به هزل شباهت دارد، استفاده کرده تا نیازی نباشد به جزئیات و ظرایف داستان جناییاش بپردازد و آنها را باورپذیر و منطقی از کار دربیاورد. برای مثال فراموشی ایرج حالتی دلبخواهی دارد؛ هر وقت کارگردان بخواهد عود میکند و هر جا لازم باشد ناپدید میشود. اغلب هم به این صورت است که هر وقت داستان با مسئلهای مواجه میشود، مثلاً ایرج به منطق اتفاقات شک میکند، فراموشی بهسراغش میآید و دیگر نیازی نیست روند منطقی داستان حفظ شود.
بیزمان و مکان یا غیرایرانی
فضاسازیها، دکورها و صحنهپردازیهای باکیفیت سریال از نقاط قوت آن به شمار میروند و این حس را در مخاطب ایجاد میکنند که با اثری باشکوه و حرفهای مواجه است؛ هرچند همانطور که در ابتدای یادداشت اشاره شد، همهی این دکورها و لوکیشنها در خدمت ساخت فضایی است که کمترین شباهت را به ایران امروز داشته باشد. نه آسایشگاهی که ایرج در آن بستری است، نه مجتمع مسکونی محل اقامتش و نه حتی ادارهی پلیس شباهتی به فضاهای آشنای ایرانی ندارند. تنها صحنههایی که ایرانی بودن سریال را یادآوری میکنند هم کارکرد تحقیر و تمسخر دارند؛ مثل سکانسی که ایرج و حمید سوار اتوبوس شدهاند یا صحنهای که ایرج برای زنی که به او علاقه دارد کلهپاچه میبرد.
«حسن معجونی» در سریال «دفتر یادداشت»
چیزی که این بیگانگی را تشدید میکند روابط بین شخصیتهاست. آنها با هر سن و جنسیتی و با هر نوع رابطهای که بینشان جریان دارد، بیوقفه در حال نثار فحش و بد و بیراه به یکدیگرند؛ فرقی نمیکند کوچکی با بزرگترش حرف بزند یا مردی با زنی غریبه یا کارفرمایی با کارمندش. صمیمیتهای بیمعنی و رفتارهای خشن غیرقابل انتظار، اشارات و کنایههای مکرر جنسی که از هیچ قاعدهای پیروی نمیکنند و حتی در رفتار ایرج با زن جوانی دیده میشوند که بعداً معلوم میشود دختر خودش است، نمایش بیدلیل بدنهای برهنهی مردان یا تکرار نمایش شخصیتها در حولهی حمام یا در تختخواب و تأکید زیاد روی مردان زننما و دادن سرنخهای همجنسگرایانه دربارهی آنها از موضوعات پرتکراری هستند که بیاغراق میتوان گفت صحنهای خالی از آنها نیست.
پررنگتر از همهی اینها بازنمایی رقتانگیز زن بهعنوان موجودی است که یا با چهرهای مدفون زیر آرایشی غلیظ، در حال اغواگری و ادا و اطوارهای معنادار برای جلب نظر مردان و البته با قصد سوءاستفاده از آنهاست یا موجودی چاق و زشت (و در واقع زنی عادی) و به همین دلیل تحقیرآمیز است که تلاشهای مذبوحانهاش برای نخ دادن، حتی به مردی که به همهی زنها نظر دارد، بیپاسخ باقی میماند.
«مینا ساداتی» در سریال «دفتر یادداشت»
جلب مخاطب با فریب آزادی
بسیاری از مخاطبانِ سریالهای شبکهی نمایش خانگی کسانی هستند که به تلویزیون پشت کردهاند و حتی خیلی از آنها این سریالها را از کانالهای ماهواره دنبال میکنند. پس چه بهتر که برای جذبشان سریالها هرچه بیشتر از حال و هوای ایران فاصله بگیرند و به فضای سریالهای ماهوارهای نزدیک شوند. به نظر میرسد «دفتر یادداشت» دقیقاً با همین نگاه ساخته شده است. گویی نویسنده و کارگردان کلکسیونی از هر آنچه را که در تلویزیون ممنوع است جمع کردهاند و تمام سکانسها را با پشت هم قرار دادن این ممنوعیات و تکرار آنها ساختهاند و در نهایت، داستان بیرمق و پراشکال سریال را لابهلای این ناهنجاریها گنجاندهاند. جانمایی این همه موضوع ممنوع، به مخاطب احساس آزادی میدهد. بیننده احساس میکند از قفس تنگ سریالهای تلویزیون رها شده و به جریان آزاد سریالهای خارجی پیوسته است.
اثری با کپیهای قابل توجه
گفته میشود «دفتر یادداشت» از سریالی آمریکایی به نام «فقط قتلهای داخل ساختمان» کپیبرداری شده است. حتی بدون تماشای نمونهی آمریکایی و تنها با مراجعه به خلاصهی داستان و تصاویری که از این سریال در اینترنت قابل دسترسی است، میتوان این ادعا را تا حدودی پذیرفت. در آن سریال هم که در ژانر کمدیجنایی است دو مرد مسن که رفتارهای طنز و ناپختهای دارند، همراه با زنی جوان، درگیر پروندهی قتلی در یک مجتمع مسکونی با حال و هوایی مشابه «دفتر یادداشت» میشوند. همچنین ایدهی مرکزی «دفتر یادداشت» که استفاده از دفترچه برای ثبت اتفاقات توسط فردی است که فراموشی دارد، ایدهی اصلی فیلم «ممنتو» است. جنجالیتر از همهی اینها به پوستر اولیهی سریال مربوط میشود. این پوستر که بعد از انتشارْ حواشی زیادی ایجاد کرد، ایرج را نشان میدهد که با سیگاری خاموش بر لب، وسط تصویر نشسته و تعدادی از زنان کارمند آسایشگاه در رقابتاند تا سیگار را برایش روشن کنند. ایدهی این پوستر به سکانسی از فیلم «مالنا» برمیگردد؛ روزی که مالنا در میدان شهر خودش را بهعنوان روسپی معرفی میکند و مردان برای روشن کردن سیگارش دست از پا نمیشناسند. البته این پوستر ارتباط خاصی با محتوای سریال ندارد، جز اینکه نوید میدهد با سریالی پر از ناهنجاری طرفیم که میخواهد با حاشیهسازی، بفروشد.
تصویر سکانسی از فیلم سینمایی «مالنا» که در پوستر سریال «دفتر یادداشت» مورد اقتباس قرار گرفته است
محدودهی سنی مخاطبان
نکتهی پایانی دربارهی گروه سنی مخاطب است. در صفحهی سریال در فیلمنت نوشته شده که گروه سنی آن بالای دوازده سال است. اما با توجه به موضوع قتلهای زنجیرهای و نمایش افرادی که به قتل رسیدهاند و نیز بهخاطر انبوه اشارات جنسی در کلام و رفتار شخصیتها، تماشای این سریال برای افراد زیر پانزده سال مناسب نیست؛ اگرچه حتی برای بزرگسالان هم دستاوردی جز چند صحنهی کمدی بامزه ندارد.
«دفتر یادداشت» سریالی ضدفرهنگ و ضدخانواده است که به سیاق الگوهای خارجیاش، در حالیکه در طول سریال تیشه به ریشهی همهی ارزشهایی میزند که بنیانهای خانواده و فرهنگ را شکل میدهند، در یکی از سکانسهای پایانی دربارهی اهمیت خانواده شعار میدهد. البته حتی در حد همان یک سکانس هم به این شعار پایبند نمیماند.