مجله میدان آزادی: دهمین نقد از نقدهای مکتوبِ فصل دوم پرونده «پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ» به فیلم «تابستان همان سال» با کارگردانی «محمود کلاری» و تهیهکنندگی «علی اوجی» اختصاص دارد. «مهران مدیری»، «فریبا نادری»، «سمیرا حسنپور»، «پژمان بازغی»، «رؤیا جاویدنیا»، «علی شادمان»، «مهرو نونهالی»، «صابر ابر»، « نسیم ادبی»، «رایان سرلک» و «رونیکا بهرامزاده» از جمله بازیگران این فیلماند. در ادامه ریویوی نقد و بررسی فیلم تابستان همان سال را به قلم آقای «سید وحید نبویزاده نمازی» در ستون «نقد و بررسی فیلمهای جشنواره 42» پرونده جشنواره فجر بخوانید:
از آب به آبی آسمان، از نور به مستی، از رقص به آرمیدن و از بلندای کودکی به قعر بزرگی؛ همه و همه، «تابستان همان سال» را در خود غرق میکند.
اولین و آخرین حرفی که میتوان راجعبه این فیلم زد، آرامش است. قصه، آرام گفته میشود. آدمها، آرام معرفی میشوند. گرهها، آرام زده میشوند و آرام هم گشوده میشوند. اینها به معنی نبود هیجان و نقطهعطف نیست، حتی هیجانها هم آرام هستند. فیلم راوی دارد و داستانش بهصورت voice over شنیده میشود ولی آنچنان درست و بجا شنیده میشود که خلطی در تصاویر نمیبینیم.
محمود کلاری را یک بار در نشستی ملاقات کرده بودم و همین آرامشی را که در فیلمش موج میزند از او دریافت کرده بودم. انتظار داشتم که بازتاب شخصیتش را در این فیلم که نوشته و کارگردانی کرده ببینم، اما نه تا این حد. صدایش را میشناختم و وقتی در فیلم بهصورت voice over شروع به گفتن داستان کرد، مایل نبودم به این فکر کنم که آیا خواسته خاطرهی یکی از تابستانهای زندگی واقعی خودش را روایت کند یا نه. اصلاً خود نام فیلم میخواهد بگوید که «یک» داستانی در «یک» سالی و در «یک» تابستانی اتفاق افتاده، همین؛ لازم نیست مخاطب اطلاع بیشتری داشته باشد. البته با دادههای سیاسی از وقایع موازی فیلم میتوان مختصات تاریخی فیلم را فهمید ولی انتقادات سیاسیِ بدون تاریخانقضای فیلم از وقایع زشت و زمخت زمانه هم آنقدر نجیب روایت میشود که به آرامش فیلم لطمهای نمیزند.
با اینکه این فیلم در فصل زمستان به نمایش درآمد ولی بیننده حس گرمای تابستان در زلالی کودکی را کاملاً لمس میکند. تناسب رنگ کلی فیلم با عنوان فیلم هیچگاه از بین نرفته و داغی تابستان در فریم به فریم فیلم به مدد نورپردازی، طراحی صحنه و طراحی لباس دقیق، آنچنان حفظ میشود که گویی کلاری در هر صحنه از فیلم بهجای فیلمبرداری، اصلاً نقاشی کرده است. او به نگاه بینندهاش احترام میگذارد و سعی میکند از هر نما، برای تماشاگرش خاطرهای ازیادنرفتنی به جا بگذارد.
البته این نوربازیهای مستکننده و قاببندیهای درجه یک از فیلم کلاری دور از انتظار نبود؛ کلاری در آثار برجستهای همچون «مادر»، «سارا»، «بوی کافور، عطر یاس»، «از کرخه تا راین»، «ای ایران»، «درخت گلابی»، «گبه»، «برف روی کاجها»، «دلشدگان» و «جدایی نادر از سیمین» هنرنمایی کرده و دههها کارهای فیلمبرداریاش نهتنها بینقص بوده بلکه بهنظرم او در طی این سالها به یک مدیر فیلمبرداری صاحب مکتب تبدیل شده است. ولی با این حال، گمانم این بود که در فیلمی که او به جشنواره میآورد، جز فیلمبرداری درجه یک، باقی موارد ناپختگیهایی داشته باشد و حداقل محتوا را فدای تصاویر کند. اما اشتباه میکردم؛ همه چیز فیلمنامه آنقدر سر جای خودش است و بازیها آنقدر بیاغراق و از خط خارجنشده هستند که اصلاً معلوم نیست این فیلم ساختهی یک مدیر فیلمبرداری قَدَری است که دارد سومین فیلمش را کارگردانی میکند.
به نشانهها و استعارههای مفهومیای که به زیبایی و تبحر هرچه تمامتر در فیلم گنجانده شده میبایست در یادداشتی مجزا بپردازم ولی در همین حد بسنده کنم که کلاری با تمام کولهبار تجارب ملی و بینالمللی خود، نهتنها برای فیلمسازی، که برای ساحت خلوص و انسانیت سراغ ساخت «تابستان همان سال» رفته. امیدوارم او باز هم بسازد. باز هم بسازد و از تجربههای زیستهاش، از آبی آسمان و رقص و مستی و شرافت برایمان بگوید.
مطلب مرتبط:
ویدئو: نقد و بررسی فیلم «تابستان همان سال» ساخته «محمود کلاری»