مجله میدان آزادی: این که بعد از سیوهفتمین صفحه از پروندهی «روزی روزگاری تلویزیون» چند صفحهی دیگر از این پرونده را در آینده خواهیمدید، خدا میداند! در سیوشش برگ پیشین، از خوب و بد سریالهای ایرانی گفتیم و حالا در این مطلب، خانم «مینو رضایی» جمعبندیای خواهندداشت بر آنچه گذشت و آنچه در هدف این پرونده میگنجیده. این مطلب را بخوانید:
به پایان نآمد این دفتر
آغاز فصل تابستان و نیاز فراوان خانوادهها به پدیدههای سرگرمساز مثل سریال از یک طرف، به صدا درآمدن افت تولیدات سریال تلویزیون و افت مخاطبان از طرف دیگر و البته تمام آنچه در سرمقالهی پروندهی سریال دربارهی اهمیت رسانهای به نام «سریال» ذکر کردیم، باعث شد پروندهی «روزی روزگاری تلویزیون» را در مجلهی میدان آزادی کلید بزنیم. در این پرونده با دو ستونِ «بهترین سریالهای تلویزیون» و «بدترین سریالهای تلویزیون»، سریالهای مختلف جعبهی جادو در این چهار دهه را نقد و بررسی کردیم. اما روند انتخاب سریالهای پرونده چگونه بود؟ خیلی سخت!
با توجه به تاریخچهی درخشان سریالسازی ایرانی و وفور سریالهای باکیفیت در همهی ژانرها ما فرصت نقد همهی آنها را نداشتیم. بنابراین بعد از بررسیهای گروهی، فهرست پنجاه سریال از بین بهترینها و بیست و پنج سریال از بین بدترینهای تلویزیون را انتخاب کردیم و آنها را در تحریریهی مجله به نظرسنجی گذاشتیم. در این بین حدود سی و دو سریال، بیشترین امتیاز مثبت و بیست سریال بیشترین امتیاز منفی را کسب کردند. سریالهایی هم بودند که تعداد موافقان سرسخت و مخالفان سرسختشان به یک اندازه بود که این سریالها روی نیمکت ذخیرهی نقد نشستند!
برنامهی ما برای انتشار ریویوها این بود: در ازای انتشار هر نقد مثبت در ستون بهترینها، یک نقد منفی نیز در ستون بدترینها منتشر شود تا تعادل و انصاف در انتشار نقد محفوظ بماند. این رویه تا انتشار حدود پانزده نقد برای هر ستون رعایت شد و سی نقد در قالب یادداشت و ریویو و جستار در سایت و پلتفرم میدان آزادی منتشر شد. در روزهای انتهایی پرونده اما با سه ریویوی مثبت، کار انتشار را به پایان بردیم تا به هدفمان که در پیش گرفتن سیاست تشویقی دربارهی تولید سریالهای باکیفیت ایرانی بود پایبند بمانیم. فعلاً با انتشار سی و سه نقد، سه تیزر، یک یادداشت، یک سرمقاله و یک حسن ختام پروندهی «روزی روزگاری تلویزیون» را به پایان میبریم و باقی نقدهای سریالهای تلویزیونی را به آینده موکول میکنیم. البته موکول کردن این موضوع به آینده دلایل زیادی دارد که اصلیترینش فراوانی سریالهای فاخر و تنگی وقت! است.
واقعیت این است که ما در فهرست سریالسازهای موفقمان از اسامی افرادی چون مرضیه برومند (خالق «هتل»، «کارآگاه شمسی و دستیارش مادام»، «قصههای تابهتا»، «کتابفروشی هدهد»، «مدرسهی موشها» و «آب پریا»)، قاسم جعفری (خالق «خط قرمز»، «مسافری از هند»، «کمکم کن»، «راه سوم»، «شب آفتابی» و...)، ایرج طهماسب (خالق «کلاه قرمزی»)، فریدون حسنپور (خالق «گذر از رنجها» و «از یاد رفته»)، پریسا بختآور (خالق «من یک مستاجرم»، «پشت کنکوریها» و «یادداشتهای کودکی»)، مهدی فخیمزاده (خالق «ولایت عشق»، «تنهاترین سردار»، «خواب و بیدار»، «حس سوم» و...)، محمدعلی نجفی (خالق «سربداران»)، داریوش فرهنگ (خالق «سلطان و شبان»)، حسن هدایت (خالق «کارآگاه علوی» و «محاکمه»)، غلامرضا رمضانی (خالق «مدرسهی مادربزرگها») و بسیاری دیگر از اسامی گذر نکردیم اما اگر قرار بود به سریالهای ایرانی بهطور کامل بپردازیم نهتنها تابستان که پاییز را هم باید به آن اختصاص میدادیم! ضمن اینکه جداً تلاش کردیم در بستهی سی و سه تایی نقدمان از تمام ژانرهای طنز و خانوادگی و تاریخی و دفاع مقدس و کودک و نوجوان و مذهبی و... بگنجانیم که پاسخگوی سلیقههای متنوع باشد.
در هر حال هر اوجی فرودی را نیز بهدنبال دارد. بعد از انتشار حدود چهل مطلب پرونده، به وسیلهی این یادداشت حسن ختام تأکید میکنیم غرض ما از انتشار «روزی روزگاری تلویزیون»، باز شدن باب نقد سریالهای تلویزیون برای تشویق تکرار ساخت خوبها و جلوگیری از تکرار ساخت بدها بود که فکر میکنیم تا حدی به آن دست یافتیم و بیش از این ادامه دادن پرونده در این برههی زمانی لازم نیست.
البته درست است که این پرونده به خانهی آخر رسیده اما ما همچنان باب نقد سریالهای روز را برای خودمان باز میگذاریم و مشتاقانه شنوای نقد و نظر و پیشنهاد شما عزیزان هم هستیم.