مجله میدان آزادی: سریال «نونخ» که تا امروز، چهارفصل آن از شبکه یک سیما پخش شده، دیگر نامی است که در ستون «بهترین سریالهای تلویزیون» ماندگار میشود. در صفحهی بیستودوم از پروندهی «روزی روزگاری تلویزیون»، خانم «هانیه معینیان» دربارهی این سریال نوشته است. در ادامه، این یادداشت را بخوانید:
شورش باباگیان علیه پدرهای مصنوعی
اولین سکانسی که از «نون خ» دیدم اواسط قسمت اولش بود؛ پسربچهای جلوی دکان خلیل خانزاده ایستاده بود و داشت تخمه میخرید. لهجه، گریم، فضا و دیالوگ آن سکانس آنقدر برایم شیرین بود که دوست داشتم سریال را دنبال کنم. آن موقع حتی نمیدانستم کارگردانش سعید آقاخانی است. وقتی جستوجو کردم و فهمیدم، دیگر کاملاً به دیدنش راغب شدم.
درباره کارگردان سریال نون خ
اولین حضور آقاخانی در عرصهی بازیگری در مجموعهی «پرواز 57» ساختهی مهران مدیری بود. ولی آنچه موجب شناخته شدن او در بین مردم شد نقش سعید در آیتم «خاندایی و سعید» در مجموعهی «ساعت خوش» مدیری بود. بعد از آن آقاخانی در سینما و تلویزیون با عناوین مختلفی چون بازیگر، بازیگردان، نویسنده و کارگردان حضور داشت ولی آنچه بیش از همه باعث شهرت او شد کارهایش در تلویزیون بود. ناصرِ سریال «من مستاجرم» و خیری در «چاردیواری» جزو بهترین بازیهای سعید آقاخانی هستند. در کارگردانی هم «دزد و پلیس» و «شب عید» از کارهای دلنشینش محسوب میشوند. همهی اینها قبل از ساخت «نون خ» بود. «نون خ» نهتنها بهترین کارگردانی و بازیگری سعید آقاخانی شد، بلکه یکی از بهترین سریالهای ایرانی است.
«نون خ» که در سال 1398 در زمان ریاست علیعسکری بر صداوسیما روی آنتن رفت، خیلی خوب جایش را بین مردم باز کرد ولی احتمالاً کسی گمان نمیکرد ادامهدار شود؛ آنقدر که حتی بعد از تغییر ریاست صداوسیما و در حالی که بعضی کارگردانهای خوب از میدان به در رفتند، همچنان پیشتازی کند و باید از این بابت از مدیریت سازمان تشکر کرد.
نون خ و پایتخت
یکی از محبوبترین سریالهای دنبالهدار سیما که از نظر زمانی همنسل «نون خ» به حساب میآید «پایتخت» است. هر دو سریال با لهجهی غیرمعیار ساخته شدهاند ولی «پایتخت» برگ برندهی بیشتری نسبت به «نون خ» برای پذیرش عمومی داشت. سیر اصلی داستان پایتخت بر دوش بازیگران نامآشنایی بود که جزو شخصیتهای اصلی بودند؛ «خانوادهی نقی معمولی». در هر فصل ممکن بود یک بازیگر به آن اضافه شود که او هم شناختهشده بود؛ مثل مهران احمدی یا لیندا کیانی. نکتهی مهم بعدی این است که با اینکه «پایتخت» با لهجهی مازندرانی ساخته شده بود ولی میخواست بگوید به پایتخت مهاجرت نکنید! در واقع دنبال طرح مسئلهای مربوط به تهران یا حداقل مسئلهای ملی بود. غیر از این، هما سعادت تنها تهرانی خانوادهی نقی و اتفاقاً عقل کل گروه او بود.
در حالی که «نون خ» از همهی اینها فاصله گرفته و کار را برای پذیرش عمومی سخت کرده بود، ولی مؤلفههای مثبت زیادی داشت که سریال را دیدنی کرده و تا اینجا به فصل چهارم کشانده است.
چرا «نون خ» آنقدر خوب است؟
شخصیتپردازیها در «نون خ» دقیق و ریزبینانه است. معلوم است امیر وفایی فیلمنامهی پر و پیمانی ارائه داده و دنبال خلق شخصیتهای جدید و در عین حال دوستداشتنی بوده است. از هنرمند و عاشق دلخسته و نانوا و معلم و بنا و هوادارِ محیط زیست گرفته تا معتاد و دزد و... در «نون خ» پیدا میشود. تنها کاراکتری که در «نون خ» وجود ندارد شخصیت منفی و سیاه است. حتی سلطانی یا خلیل خانزاده با آن همه خودخواهیها و نقشههایشان برای کلاه گذاشتن سر مردم شخصیت منفوری نیستند و چه بسا در سکانسهایی مخاطب با آنها همراه هم میشود. از طرفی «نون خ» یک تابلوی مصنوعی از زندگی ارائه نمیدهد، بلکه سعی دارد در عین طرح مسائل و مشکلات و بدبختیها -که مانند زندگی عادی و معمولی کم هم نیستند- در آنها غرق نشود و دست و پای بیهوده نزند، بلکه آنها را بپذیرد و برای حل آنها قدمی بردارد. حتی گاهی از این هم فراتر میرود و موضوعاتی را که میتوان برای آنها نوحه سر داد و عزاداریها کرد بهنحو متفاوت و حتی مطلوبی به نمایش میگذارد. مثلاً اعتیاد عمو کیوان یا لودگیهای مهیار (با بازی پاشا جمالی) یا عیالوار بودن ادریس.
«نون خ» از بازیگران مشهور بهندرت استفاده کرده است. بازیگرانی که بار اصلی سریال را به دوش میکشند جز سعید آقاخانی، یا بومی هستند که تئاتر بازی میکردند، یا کردزبانهایی هستند که همیشه جزو «سایر بازیگران» به حساب میآمدند! مثلاً ادریس (سیروس سپهری)، روناک (با بازی صهبا شرافتی)، عمو کاووس (با بازی ماشاالله وروایی)، سلمان (با ایفای نقش کاظم نوربخش) و روژان (با بازی هدیه بازوند) جزو دستهی اول هستند. عمو کیوان (با بازی سیروس میمنت) هم جزو دستهی دوم است. با وجود این، بازیها بهنحو حیرتآوری خوب است و با ذهنیت رسانهای اشتباهمان گاهی باورت نمیشود این نمایش درخشان از بازیگری غیرسلبریتی و گمنام باشد. در کنار اینها افرادی هم هستند که در بعضی فصلها بیش و کم حضور دارند: مثلاً شقایق دهقان، حمید لولایی، حمیدرضا آذرنگ و بیژن بنفشهخواه؛ ولی همیشه نقششان از بازیگران اصلی گمنام کمتر است.
یکی از مهمترین نقاط مثبت «نون خ» این است که سراغ قومی رفته که کمتر کسی راجع به آن گفته است. آشنایی اکثر ما نسبت به قوم کرد خیلی کم و گاهی نادرست بود. کاظم نوربخش در یکی از مصاحبههایش به این موضوع اشاره میکند: «واقعاً قبلاً اینطوری نبود... دید خوبی نسبت به کردستان نبود. اصلاً میگفتیم از کردستان هستیم، از ما میترسیدند که اینها کُردند.» «نون خ» فقط به لهجه قناعت نکرده، پوشش و گریم بازیگران و موسیقی هم، کردی است. فضای فیلم هم در همین راستا است. شهرهای کردنشین ایران شهرهای کوهستانی هستند و دقیقاً فضای سریال حتی در فصلهایی که در روستاهای کردنشین فیلمبرداری نشده یادآور همان مناطق است. نکتهی قابل توجه بعدی پرداختن به دغدغههای اقوام کرد و شهرهای کردنشین در ایران است؛ فصل اول «نون خ» یادآور سنقر کرمانشاه است. جایی با مزرعههایی پر از آفتابگردان و کشاورزانی که درآمد اصلیشان از همین مزرعههاست. داستان حول مشکلات اقتصادی این مردم در فروش تخمه میگردد. یا در فصل دوم به زلزله میپردازد، آن هم دقیقاً دو سال بعد از زلزلهی سال 97 استان کرمانشاه.
علاوه بر این، سریال در فصلهای مختلف سعی کرده از «ایران امروز» بگوید. برعکس خیلیها فقط به طرح مسائل و مشکلات نمیپردازد بلکه راهکار هم دارد؛ درحالی که از مسائل ناخوشایندی مثل کرونا، بورس، مسائل اقتصادی و... میگوید و مسئولان فرهنگی و سیاسی را مینوازد! نگاهی به فرهنگسازی در امور مختلف هم دارد؛ خانوادهی نورالدین –مهمترین شخصیت سریال- و رابطهی خیلی خوب پدر و چهار دخترش نمونهی عالی از نمایش زیباییهای خانوادههای پرجمعیت است. ولی سریال فقط به این اکتفا نکرده؛ در فصل چهار بهخصوص در تقابل با ده بالا پرداختن به موضوع فرزندآوری بیشتر هم به چشم میخورد. بحث ازدواج یکی از موضوعات دامنهدار در همهی فصلهای «نون خ» است. عشق مرد به همسرش که خیلی وقت است یا ندیدهایم یا نمونههای تصنعی و نچسبش را دیدهایم، هم در نورالدین در حد اعلای آن وجود دارد و هم در نوع ارتباط عمو کیوان با فریده. گفتوگوهای نورالدین با خدا در تنهایی و زمان سختیها هم یکی از سکانسهای شیرین و دیدنی این سریال است. ولی با توجه به جامعهی امروز ایران چیزی که از همهی اینها مهمتر است نمایش همدلی است. تقریباً در هر فصل «نون خ» اهالی بعد از کش و قوسهای فراوان و قهر و آشتیها، برای حل مشکلشان دست به دست هم میدهند و با همدلی و مشارکت مشکل را حل میکنند و این شاید مهمترین دلیل برای اثبات بهروز بودن «نون خ» است.
موسیقی سریال نون خ
موسیقی در سریال «نون خ» نشان میدهد که برعکس خیلی از سریالهای سیما طفیلی و ازسربازکنی نبوده، بلکه مورد توجه دستاندرکاران بوده است. تیتراژ پایانی هر فصل «نون خ» متفاوت از فصلهای دیگر است. آن هم تیتراژی که بهدرستی «شناسنامهی کار» است؛ چون هم از موسیقی کردی استفاده کرده و هم به زبان کردی-فارسی است. علاوه بر این موسیقیهای میانی سریال بهخصوص در فصل دو و سه از خوانندگان و آهنگسازان قدیمی و جدید بومی استفاده کرده است. با این همه و با وجود شمار زیاد موسیقیها همهی آنها دلنشیناند و مخاطب غیرکرد زبان هم با آن همراه میشود.
تیتراژ سریال نونخ 4 با آهنگسازی صادق آزمند - آواز صادق آزمند و حامد تاریپور
همین؟!
ولی اگر از من بپرسید میگویم دلیل خوب بودن «نون خ» اینها نیست. دلیل اصلی نورالدین خانزاده است بهعنوان یک پدر. گرچه در فصل چهار نقش پدری نورالدین خیلی کمرنگتر از فصلهای قبل میشود و فضای کلی سریال از مباحث خانوادگی به مسائل سیاسی میچرخد، ولی همان سه فصل قبل برای اثبات این خوب بودن کافی است. نورالدین خانزاده برعکس پدرهای بیشتر فیلم و سریالهای ایرانی این دو دهه زورگو و مستبد نیست، معتاد و مفتخور هم نیست، حتی یک پدر متوسط هم نیست، یک پدر عالی است؛ یک پدر واقعی ایرانی. نورالدین خانزاده با اینکه شأن پدری دارد ولی پدری است بسیار دوستداشتنی و بهیادماندنی؛ بسیار مهربان است، هوای دخترانش را دارد، تکیهگاهشان است، دلسوزشان است، با همهشان صمیمی است، هوای دلشان را دارد و قربانصدقهشان میرود. همین یک ویژگی برای خوب بودن «نون خ» و دوست داشتنش کافی است. همین یک شخصیت جذاب، همین «بابا گیان».
مطلب مرتبط:
نقد و بررسی فصل پنجم سریال «نونخ»، ساخته «سعید آقاخانی»