مجله میدان آزادی: به بهانه سیزدهم آبان تصمیم گرفتیم تماشای یک انیمیشن خاص و تاریخی را به شما پیشنهاد کنیم. ریویوی انیمیشن «مدفن کرمهای شبتاب» (Grave of the Fireflies) ساختۀ «ایسائو تاکاهاتا» را به قلم حسن صنوبری در ادامه بخوانید
ضدجنگترین انیمیشن جهان
امروز روز سیزدهم آبان روز دانشآموز و یکی از چندروز مهم ضدآمریکایی در کشور ماست. از طرفی مهمترین واقعه روزگار ما جهان بمباران و نسلکشی در غزه است که با حمایت و هدایتِ کامل آمریکا انجام میشود. این است که فکرکردم بهترین فیلمی که در این شرایط میشود پیشنهاد کرد و تماشا کرد انیمیشن مدفن کرمهای شبتاب (火垂るの墓) است. انیمیشنی که توسط یک دانشآموز ژاپنی روایت میشود.
پوستر اصلی انیمه مدفن کرمهای شبتاب
به جای مقدمه
جنگ واقعیت جهان امروز ماست. انکار آن، آن را از بین نمیبرد. تنها راه مبارزه با جنگ این است که آن را به رسمیت بشناسی و با آن بجنگی. جنگ با جنگ! یعنی تنها راهی که ما را به صلح با صلح میتواند برساند. در جهانِ جنگزده ما مردم دو دستهاند، گروهی که مستقیما با جنگ درگیرند، مثل مردم فلسطین و لبنان در عصر ما و گروهی که مستقیما با آن درگیر نیستند؛ همین. یعنی گروه سومی نیستند که اصلا درگیر جنگ نباشند، جنگ -آنهم جنگی از جنس جنگهای عظیم این روزگار- بزرگتر از آن است که کسی بتواند خودش را از زیر چترش بیرون بکشد. در جنگهای بزرگ و نسلکشیهایی مثل نسلکشی امروز غزه همه کشورها و ملتها نقشی انسانی یا غیرانسانی ایفا میکنند، چه اندک کشورهایی که حامی مظلومانند، چه انبوه کشورهایی که حامی جنایتکارانند، و چه دیگر کشورهایی که ظاهرا بیطرفند اما با سکوت و بیکنشی خود بر اقتدار و وقاحت جنایتکاران میافزایند. پس همه کشورها درگیر این جنگاند. از طرفی در تاریخ و سرنوشت یک کشور نمیشود به طور کامل حساب مردم و دولت را در همه موارد از هم جدا کرد. همه مردمان در قبال کردار دولت خود مسئولاند، چون دولت اقتدار گرفته از مردم است. مردمی که میتوانند با اتحاد و کنشگری دستکم تاحدی بر دولت خود تاثیرگذار باشند. پس دستهی دوم مردمان نیز کاملا درگیر جنگاند و اگر بخواهند میتوانند در برابر جنگ و تبعات تلخ انسانیاش بایستند، اما گرفتاریها و مصائب فردی و اجتماعی، درگیرشدن به روزمرگی، درگیر منافع شخصی بودن، درگیرشدن توسط دولتها به هر امر حواسپرتکننده و مهمتر از همه تلخی و ترسِ فکرکردن به هولناکی جنگ و عدم کشش روانی فرد در برابر این شرایط، باعث میشود این دستهی دوم که جمعیت و قدرت بسیار بیشتری دارد، هنگام گرفتاری دستهی اول به دادش نرسد و در غفلت عظیمی فرو برود از اینکه پس از اینکه کار دستهی اول تمام شد و نسلکشها نسلی را از بین بردند و سرزمینی را به تمام ویران کردند، به همان نسل و همان سرزمین بسنده نمیکنند و سراغ دیگر نسلها و سرزمینهایی میآیند که امروز جزو دستهی دوماند و غافلانه و سادهدلانه درگیر منافع و مسائل شخصی یا ملی خود.
ژانر هنر ضدجنگ و دو تعبیر متفاوتش
اینجاست که اهمیت هنر ضدجنگ و هنرِ ضدِ جنگطلبانی مثل دولتهای اسرائیل و آمریکا مشخص میشود. هنر ضد جنگ گاهی لطیفتر از گزارش جنگ است، گاهی موثرتر از شعار ضدجنگ است و گاهی صریحتر از اخبار جنگ. هنر ضدجنگ برای آنکه تحمل دیدن تصاویر هولناک جنگی را ندارد، میتواند با نمادگرایی حقیقت را بدون زهرها و زجرهای روانی انتقال بدهد، برای آنکه گوش و چشمش به دیدن اخبار جنگ عادت کرده و دلش دچار قساوت شده میتواند با هنرنمایی سیلی آگاهی باشد، و برای آنکه از تبلیغات شعاری و تصنعی و سفارشی دلزده شده، میتواند با لطافت خود ندای بازگشت به وجدان و انسانیت ناب باشد.
یکی از شاهکارهای تاریخ هنر ضدجنگ انیمیشن (یا انیمه) مشهور و محبوب زندهیاد استاد ایسائو تاکاهاتاست. هنر ضدجنگ البته معانی و برداشتهای متفاوتی دارد. در ژاپن هنر ضد جنگ یعنی هنر تسلیم در برابر متجاوز. ژانری که پس از شکست ژاپن در جنگ و پس از بمبارانهای هستهای آمریکا، با هدایت و برنامهریزی آمریکا در ژاپن قوت گرفت؛ از این منظر است که وقتی به تاکاهاتا میگویند انیمیشن تو هم ضدجنگ است او با قدرت این موضوع را نفی میکند و میگوید مدفن کرمهای شبتاب هرگز ضدجنگ نیست. اما منظور ما از هنر ضدجنگ در این متن، هنری است که واقعا ضد جنگ باشد و در برابر جنگ و جنایت و ستمگریِ جنگطلبان بایستد.
ستسوکو در انیمه مدفن کرمهای شبتاب
کارگردان مدفن کرمهای شبتاب کیست؟
در تاریخ سینمای ژاپن نام دو پیرمرد نابغه در عالم انیمیشن و انیمه میدرخشد. یکی استاد هایائو میازاکی عزیز است و دیگری دوست صمیمیاش استاد ایسائو تاکاهاتا موسس جیبیلی که چهار سال پیش درگذشت. نام تاکاهاتا شهرت نام میازاکی را ندارد شاید به این دلیل که او هیچوقت جایزه اسکار نگرفته است؛ اما بعضی از آثار تاکاهاتا شاید از آثار میازاکی شهرت بیشتری دارد، که از آن میان میتوان به سه انیمیشن سریالی «هایدی»، «آنشرلی» و تا حدی «مارکو» اشاره کرد که برای مخاطب ایرانی هم شناختهشده و محبوب است. اما تاکاهاتا به جز سریالهایش چندین انیمیشن سینمایی درخشان نیز دارد. انیمیشنهایی که هرکدام (برخلاف آثار رفیق و قل دیگرش جناب میازاکی) تکنیک، موضوع، زیباییشناسی و در یک کلام عالمی دیگرگون دارد. انیمیشنهای شاهکاری چون «شاهزاده خانم کاگویا»، «مدفن کرمهای شبتاب» و «همین دیروز» و آثار موفقی مثل «همسایگان من "یامادا"ها» و «پوم پوکو».
تاکاهاتا و میازاکی در یک قاب
اهمیت و محبوبیت مدفن کرمهای شبتاب
اما «مدفن کرمهای شبتاب» محصول سال 1988 ژاپن، معروفترین، محبوبترین، تاثیرگذارترین و مهمترین انیمیشن سینماییِ تاکاهاتا است. این اثر در حالت عادی برخلاف آثار دیگرش قابل توصیه به همه روحیهها نیست، چون آن را در شمار غمگینترین آثار کل تاریخ سینما برشمردهاند و دستکم میتوانیم غمگینترین اثر تاریخ انیمیشن بدانیمش؛ اما در شرایط جنگی این روزگار، در شرایطی که قصابان غاصب اسرائیل حدود 50هزارنفر را در فلسطین کشتهاند و بیش از دو هزار نفر را در لبنان و ماشین آدمکشیشان همچنان هم قصد توقف ندارد، تماشای این انیمیشن برای همۀ انسانها مخصوصا آنانکه تا الآن سعی کردهاند خود را از فکرکردن به موضوع جنگ دور نگاه دارند قابل توصیه است. مگر کسانی که تحمل آثار غمگین را ندارند. همچنین این اثر در بعضی از سکانسهایش و همچنین پیرنگ اصلی داستان مناسب کودکان نیست.
البته برای کسانی که سینما را حرفهای پیگیری میکنند این مسائل ثانوی است. بسیاری از منتقدان سینمایی جهان و حتی «راجر ایبرت» آمریکایی هم این اثر را جزو برترین آثار تاریخ سینمای جنگ معرفی کردهاند. در سایتِ آمریکاییِ «آیامدیبی» نیز این فیلم با امتیاز هشتونیم از ده، چهلمین فیلم محبوب جهان است* ؛ رتبهای که مخصوصا با توجه به انیمیشنبودن و غیرغربیبودنش آنهم در چنین سایتی واقعا تحسینبرانگیز است. همچنین باید بگوییم مدفن کرمهای شبتاب، جزو موفقترین انیمیشنهای ضدآمریکایی جهان است و از این جهت نظر ایبرتِ آمریکایی و محافظهکار هم بیشتر قابل توجه است. همین ضدآمریکاییبودن اثر است که آن را از قرارداد دیزنی-توکوما حذف کرده است؛ قراردادی که برای توزیع جهانی انیمیشنهای سینمایی و بلند استدیو جیبلی و شرکتهای مشابهش با شرکت آمریکایی دیزنی بسته شده و تنها غایبش مدفن کرمهای شبتاب است. نکته دیگر این است که چهبسا همین ضدآمریکاییبودن قدرتمند و آشکار از جمله دلایلی بود که دیگر آثار بینظیر تاکاهاتا -حتی شاهزاده خانم کاگویا- نیز هیچگاه جایزه اسکار نگرفت.
داستان و واقعیت پشت داستان مدفن کرمهای شبتاب
«21 سپتامبر 1945... همان شبی بود که من مردم». فیلمنامه انیمیشن با جملۀ تاثیرگذار قبل شروع میشود. متن فیلمنامه نیز توسط خود تاکاهاتا نوشته شده است، اما این فیلمنامه یک فیلمنامۀ اقتباسی است و بر اساس داستان کوتاهی از آکیوکی نوساکا نوشته شده که در سال 1967 منتشر شده است. تلخی ماجرا وقتی بیشتر میشود که بدانیم نوساکا این داستان را بر اساس واقعیت نوشته است. مدفن کرمهای شبتابِ نوساکا در حقیقت یک خودزندگینامۀ داستانی است برای ادای دین وعذرخواهی نویسنده از خواهر کوچکش که او را در جریان بمباران کوبه توسط آمریکا در سال 1945 از دست میدهد. از طرفی جالب است بدانیم خود کارگردان یعنی تاکاهاتا نیز تجربۀ حضور در بمباران استان اوکایاما توسط آمریکا را داشته است و همین باعث شده او تصور دقیقی از «بمبهای آتشزا داشته باشد. این است که انیمیشن مدفن کرمهای شبتاب یکی از واقعیترین انیمیشنهایی است که در تاریخ سینما با موضوع جنگ ساخته شده است.
ایسائو تاکاهاتا در جوانی
یک نکتۀ ناگفته در معناشناسی و زیباییشناسی مدفن کرمهای شبتاب
اینجا چند نکته وجود دارد. چنانکه میدانیم ژاپن پس از ویرانی کاملش توسط آمریکا تا همین الآن تحت اشغال غیرمستقیم آمریکاست. حق ندارد ارتشی مستقل از آمریکا داشته باشد و حق ندارد جنایات جنگی آمریکا _مثل حمله اتمی_ را حتی در گوش کودکان خود زمزمه کند. توریستهایی که از ایران به ژاپن میروند مردمش را متواضعترین و مهربانترین مردم جهان معرفی میکنند. درحالیکه تواضع وقتی فضیلت اخلاقی است که اکتسابی باشد، تواضعی که با زور تفنگ و تحقیر و تحمیل باشد، اسمش تواضع نیست.
حال تاکاهاتا در این انیمیشن به یکی از بمبارانهای شیمیایی آمریکا (به شهر کوبه) و مظلومیت کودکان ژاپنی میپردازد بدون اینکه یکبار هم اسمی از آمریکا بیاورد. هنرش هم این است که به خاطر وجود همین فضای خفقان بدون تصریح به آمریکا، تاریخ انکارشده و نفرتش را آشکار میکند. (حال کاری نداریم که در نسخۀ دوبلهای که عرضه شده چندینبار اسم آمریکا بهزور در دیالوگها گنجاندهشده و این ظرافت را از بین برده.)
و اما نکتهی جالبی که در این یادداشت میخواهم بگویم و تا پیش از این در منابع فارسیزبان ندیدهام موضوع جدید پوستر این انیمیشن است: ششسال پیش، سیسال پس از ساخت «مدفن کرمهای شبتاب» و در سال درگذشت کارگردانش، در توئیتها و رسانهها خبری پیچید: دو پوستر اصلی فیلم در زمان اکران، شامل تصویر دو شخصیت اصلی انیمشن در پایین صفحه و در بالای صفحه نیز آسمان شب و ستارگان یا کرمهای شبتاب هستند. حال پس از سیسال با زیادکردن نورصفحه مشخصشده کارگردان فیلم رندانه یا دردمندانه، در آن بخش سیاه بالای پوستر، تصویر هواپیمای آمریکایی را هم قرارداده، اما آن بخش را آنقدر تیره و تاریک کرده تا هواپیما پنهانشود. همچنین با پرنور شدن صفحه و مشخصشدن هواپیما، کرمهای شبتاب حالتی استعاری پیدا میکنند و میتوانند در نظر بیننده به عنوان شعلههای بمب آتشزا تفسیر شوند. تاکاهاتا با این کار، پیامی را برای نسلهای آینده کشور و اثرش فرستاده که حتی اگر هواپیما به صورت واضح هم در پوستر میآمد مخابره نمیشد: پیام رنج، نفرت و مظلومیت؛ در عین ترس، خفقان و اسارت.
* این ریویو یک نسخۀ اولیه و مختصرتر هم در وبلاگ شخصیام دارد -مربوط به پنج سال پیش- که در آن رتبهی انیمیشن پنجاه و سوم و امتیازش اندکی کمتر است. این نشان میدهد انیمیشن مدفن کرمهای شبتاب به مرور زمان محبوبتر میشود و چهبسا اوضاع جنگی امروز جهان اهمیت آن را برای مخاطبان امروزین بیشتر آشکار کرده است.