مجله میدان آزادی: با اتمام پخش سریال «آکتور» در دو پلتفرم شبکهی نمایش خانگیِ «فیلیمو» و «نماوا»، خانم «هانیه معینیان» به نقد و بررسی این سریال پرداختهاست. در ادامه بخوانید:
نقد سریال آکتور
نیما جاویدی که قبلاً دو فیلم سینمایی «ملبورن» و «سرخپوست» را ساخته بود، این بار با یک سریال سراغ شبکهی خانگی رفته است. فیلم اولش، ملبورن به مذاق خیلیها در آن سوی ایران خوش آمد و سیزده جایزهی بینالمللی گرفت ولی آنچه باعث شهرت نیما جاویدی در ایران شد، فیلم دومش بود. «سرخپوست» با سبک معمایی و تعلیقهای بجایش علاوه بر مخاطبان توانست نظر داوران جشنوارهی سی و هفتم فجر را هم به خود جلب کند و جایزهی ویژهی هیئت داوران را به دست آورد. جاویدی که خودش نویسندگی کارهایش را هم بر عهده دارد به نظر میرسد در «آکتور» خواسته همان راه «ملبورن» را پیش گیرد و بیش از نگاه به ایران حواسش به آن سوی مرز بوده که اتفاقاً جواب هم گرفته و موفق به دریافت جایزهی بزرگ جشنوارهی «سریز مانیا» شده است. احتمالاً خیلیها مثل من بهخاطر «سرخپوست» سراغ دیدن سریالش رفتند و احتمالاً آنها هم دست خالی برگشتهاند. «آکتورِ» جاویدی در سبک معماگونهاش مثل «سرخپوست» موفق نیست بلکه ناقص و سرهمبندیشده است و در بخش درام هم همان پیرنگ و شخصیتپردازی و حرفهای تکراری سریالها و فیلمهای امروز ایرانی را میزند.
قسمت اول و دوم سریال «آکتور» شگفتانگیز بود و پس از دیدنشان به نظرم آمد یک سروگردن از سریالهای همعصرش جلوتر است؛ نه غرق در عشقوعاشقیهای بیهوده است و نه نخ اصلی قصه به یک مرد هیولاصفت- که بعد از «شهرزاد» واگیردار شد- میرسد ولی زود قضاوت کرده بودم. باتلاق سریال دقیقاً همین دو نکته بود.
«آکتور» که با سکانسی هیجانانگیز شروع شد و داستان جذاب و نویی را آغاز کرد، ناگهان در همان قسمتهای ابتدایی زمینگیر شد. ذرهذره داستانهای خرد که به نظر روایت اصلی نمیآمدند جای داستان اصلی را گرفتند و «آکتور» از یک جوان رعنای زیبا با حرفهایی نو به یک پیرمرد غرغرو با حرفهای تکراری تبدیل شد. سریال بهجای توجه به وجه تئاتری علی (نوید محمدزاده) و مرتضی (احمد مهرانفر) رفتهرفته در زندگی شخصی آن دو غرق شد.
نکتهی مهم دیگر فضای غیرایرانی حاکم بر فیلم بود. بخشی از آن طبیعی بود چون «آکتور» میخواست از سینما و تئاتری حرف بزند که نشئتگرفته از غرب است ولی در بیشتر سکانسهای فیلم این غیرایرانی بودن ربطی به داستان نداشت و توی ذوق میزد؛ مثلاً ساختمان آسایشگاه سالمندان که اتفاقاً چندین قسمت سریال را به خود اختصاص داده بود یک معماری بهشدت غیرایرانی داشت، یا خیلی از جزئیات دیگر در گریم و صحنهآرایی و از همه بدتر نوع ارتباط شخصیتهای فیلم با هم بود. تا به حال در هیچ سریالی این میزان ارتباطات بیاخلاق و بیبندوبار ندیده بودم. سارا که هنوز فکرش با آقای صمدیان است ارتباطش را با مرتضی از سر میگیرد، علی که از علاقهی نازی به شوهر سابقش اطلاع دارد به ارتباطش با نازی ادامه میدهد و آلما که هنوز یک روز از قطع ارتباطش با نامزدش نمیگذرد وارد رابطهی جدید میشود! این رابطههای بیتعهد که انسان را شبیه دستمال کاغذی به دور میاندازد و دستمال جدیدی از جیب در میآورد، بهشکل بیمنطق و سرگیجهآوری در این سریال تکرار میشد. نوع خواستگاری کردن مردان از زنان فیلم هم هیچ نشانی از فرهنگ ایرانی نداشت. تمام مردان فیلم درخواست ازدواجشان را با اهدای یک حلقهی ازدواج مطرح میکردند! حتی قهرمان داستان (علی همتی) هم که همیشه ایدههای ناب فیلمنامه مربوط به او بود و داستان را از مهلکه نجات میداد، در فرانسه به دنیا آمده و بزرگ شده بود و به زور پدرش به ایران بازگشته بود! نوهی خانوادهی علی هم که فرانسه زندگی میکرد و چند وقتی برای سفر به ایران آمده بود اصلاً نمیتوانست فارسی صحبت کند و فرانسوی حرف میزد. با این اوصاف دیگر برای کسی جای تعجب دارد که «آکتور» چرا باید جایزهی بزرگ جشنوارهی فرانسوی را از آن خود کند؟!
نکات دیگری هم هست؛ از جمله اینکه تقابل فقر و غنا در «آکتور» در ظاهر ماجرا، بهنفع فقیران است چون خانوادهی ثروتمند و ازهمگسیختهی علی همتی بدبختان عالماند (گرچه یک خانوادهی سالم و درستدرمان در این سریال وجود نداشت!) ولی این تقابل در لایههای زیرینو اصلیتر قصه بهنفع ثروتمندان است! علی همتی، بزرگشده در فرانسه عاقل جمع است، اوست که بقیه را نجات میدهد و همیشه مرتضای پایینشهری فقیر را سر عقل میآورد تا حدی که اگر نباشد، مرتضی از راه به در میشود که با جدایی افتادن بین علی و مرتضی هم در پایان سریال بالاخره این اتفاق میافتد! وحید پایینشهری است که چشمچران است، مریم فقیر یک چادری است که خرافاتی است و فقط به شوهر پیدا کردن فکر میکند و... .
کاش «آکتور» همان داستان اصلی خود را که سر انداخته بود ادامه میداد؛ آن وقت بازی خیلی خوب نوید محمدزاده، هومن برقنورد، آرش فلاحتپیشه، گلاره عباسی و مفاهیم ارزشمند مطرحشده در آن مثل ارائهی تصویری مثبت از افغانستانیها یا توجه به سالمندان یا تأکید بر استقلال مالی زنان مطلّقه بیشتر به چشم میآمد و دیدنیاش میکرد.