دوشنبه 19 شهریور 1403 / خواندن: 20 دقیقه
پرونده هزار و یک سریال | صفحه بیست و هفتم

ریویو: نقد و بررسی مینی سریال «چرنوبیل» ساخته «یوهان رنک»

این سریال فاجعه‌ی هسته‌ای چرنوبیل که در آوریل ۱۹۸۶ در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و تلاش‌های پاک‌سازی بی‌سابقه‌ای که به دنبال آن رخ داد را به تصویر می‌کشد. سوانح بزرگ، جنگ‌ها و فجایع طبیعی سوژه‌های خوبی برای ساختن فیلم یا سریال هستند. چون پیشاپیش زنگ‌ها را برای مخاطب به صدا درآورده‌اند و بخش زیادی از مخاطبان، اطلاعات اولیه را درباره‌ی آن‌ها کسب کرده‌اند. مینی‌سریال «چرنوبیل» هم، از این بابت یک سوژه‌ی خیلی جذاب دارد که می‌تواند برای هر شرکت سرمایه‌گذاری یک سود حسابی را تضمین کند.

5
ریویو: نقد و بررسی مینی سریال «چرنوبیل» ساخته «یوهان رنک»

مجله میدان آزادی:  برگ بعدی پرونده «هزار و یک سریال»،  سریالی است در ژانر درام تاریخی به کارگردانی یوهان رنک که در سال ۲۰۱۹ طی 5 قسمت به  نمایش در آمد. چرنوبیل روایتگر فاجعه‌ای هسته‌ای در آوریل 1986 در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است که شخصیت‌های سریال در تکاپوی  پاک‌سازی این مواد هسته‌ای خطرناک  هستند. ریویوی نقد و بررسی این سریال را به قلم آقای مجید اسطیری بخوانید: 


دروغگوها دیگران را متهم به درغگویی می‌کنند!

این سریال فاجعه‌ی هسته‌ای چرنوبیل که در آوریل ۱۹۸۶ در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و تلاش‌های پاک‌سازی بی‌سابقه‌ای که به دنبال آن رخ داد را به تصویر می‌کشد. سوانح بزرگ، جنگ‌ها و فجایع طبیعی سوژه‌های خوبی برای ساختن فیلم یا سریال هستند. چون پیشاپیش زنگ‌ها را برای مخاطب به صدا درآورده‌اند و بخش زیادی از مخاطبان، اطلاعات اولیه را درباره‌ی آن‌ها کسب کرده‌اند.

مینی‌سریال «چرنوبیل» هم، از این بابت یک سوژه‌ی خیلی جذاب دارد که می‌تواند برای هر شرکت سرمایه‌گذاری یک سود حسابی را تضمین کند. بر این اساس شبکه‌های HBO و Sky به‌طور مشترک در سال 2018، یعنی 22 سال پس از رخ دادن فاجعه، تصمیم به تولید این پروژه گرفتند. مینی‌سریال پنج قسمتی چرنوبیل، در سال 2019 منتشر شد و به سرعت مورد استقبال سریال بین‌ها قرار گرفت و توانست نمرات بالایی از آنان بگیرد.


«مینی سریال چرنوبیل»

اگرچه 22 سال دندان روی جگر گذاشتن رسانه‌های غربی برای ساختن اثری درباره‌ی چرنوبیل زمان زیادی است اما شاید یکی از دلایلی که ساخت این پروژه را تسریع کرد کسب جایزه‎‌ی نوبل ادبیات توسط خانم سوتلانا الکسیویچ، روایت‌نویس اهل بلاروس بود. با اهدای نوبل به الکسیویچ، همه کارهای او از جمله کتاب «زمزمه‌های چرنوبیل» مورد توجه دوباره قرار گرفتند.

کریگ مازین نویسنده و یوهان رنک، کارگردان این مینی‌سریال در ژانر درام تاریخی هستند. دو چهره‌ی تقریبا گمنام که از آن‌ها انتظار نمی‌رفت موفق به جلب توجه مخاطبان در این ابعاد شوند. ماجرا با وقوع انفجار در رآکتور شماره چهار نیروگاه اتمی چرنوبیل، یعنی آوریل 1986 آغاز می‌شود و با برگزاری دادگاه محاکمه مقصران فاجعه در سال پس از آن یعنی مارس 1987 به پایان می‌رسد. 


خلاصه داستان و تحریف‌های لابه‌لای داستان!

قسمت اول با اعتراف و خودکشی لگاسوف (یک شخصیت واقعی با همین نام) با بازی خوب جَرد هریس آغاز می‌شود و با ورود او به پرونده پایان می‌یابد. اوست که گروباچف را در جریان عمق فاجعه می‌گذارد وگرنه دروغگویی برای آبروداری، ممکن بود جلوی یک گزارش واقع‌گرایانه را بگیرد.

قسمت اول، پنهان کردن اطلاعات از مردم و ناباوری عمق فاجعه از طرف دانشمندان مسئول نیروگاه است. یکی از شعاری‌ترین سکانس‌های این قسمت تجمع اعزای شورای منطقه‌ای است که در آن یک پیرمرد کمونیست از نام ولادیمیر لنین سوء استفاده می‌کند تا گروه را وادارد یک تصمیم غلط برای حفظ آبرو بردارند، یعنی به جای تخلیه مردم شهر پریپیات در نزدیکی نیروگاه، آن‌ها را قرنطینه کنند. این در حالی است که ساکنان پریپیات همگی گفته‌اند فردای روز حادثه با اتوبوس از شهر تخلیه شده‌اند.

ماجرای دزیمتر سالم تقریبا درست نیست و ماجرا محدودیت دزیمترهاست که البته خیلی اشتباه بزرگی از سمت مسئولان نیروگاه است. در واقع دزیمترهای در دسترس کارکنان رآکتور برای سنجش دوزهای پایین نشت رادیواکتیویته طراحی شده بوده‌اند نه برای سنجش دوزهای بالا. دزیمترهای مخصوص سنجش دوزهای بالا در دسترس کارکنان عادی نبوده و این به معنای خراب بودن دزیمترهای دیگر نیست. در واقع چیزی که چند بار در طول قسمت اول تکرار می‌شود یک دروغ ظریف است که اگر راستش گفته می‌شد از چیزی که ساخته شده مضحک‌تر می‌شد.

دوگانه دانشمندان-سیاستمداران تقریبا در تمام طول این سریال وجود دارد و برای پررنگ کردن آن کارگردان یک شخصیت خیالی خلق کرده است که از بلاروس به چرنوبیل می‌آید تا واقعیت‌ها را به مدیران حالی کند. شخصیت این دانشمند زن به نام «اولانا خومیوک» در واقع وجود نداشته است و تنها کارکرد او این است که یک‌بار به عنوان یک دانشمند، توسط نیروهای «کا گ ب» دستگیر بشود و جز این فایده‌ای ندارد زیرا هر واقعیت علمی که قرار است به گوش سیاستمداران کمونیست برسد را لگاسوف که یک شخصیت واقعی بوده به آن‌ها می‌فهماند. لگاسوف از همان ابتدا مجبور است با بوریس شربینا با بازی استلان اسکاشگورد، نماینده‌ی سیاستمداران، همراه باشد. این دو نفر در ابتدای کار اصلا زبان هم را نمی‌فهمند اما در قسمت پنجم کاملا همدل می‌شوند. 

اگرچه حالا اطلاعات زیادی درباره‌ی جنبه‌های مخرب سانحه‌ی چرنوبیل داریم و می‌دانیم که این سانحه‌ی غیرعمدی خیلی کمتر از آنچه که بیم آن می‌رفت تلفات انسانی داشت، اما در این سریال و در کتاب «زمزمه‌هایی از چرنوبیل» تلاش می‌شود این سانحه با بمب اتمی هیروشیما مقایسه شود. جدا از جنبه‌ی واقعی که آزاد شدن مواد رادیو اکتیو با آزاد شدن انرژی مواد رادیو اکتیو چه اندازه متفاوت است و واضح است که این قیاس مع‌الفارق و اشتباه است، جنبه‌ی بی‌شرمانه‌ی این مقایسه، غیرعمدی بودن فاجعه‌ی چرنوبیل و عمدی بودن آدم کشی آمریکایی‌ها در هیروشیما است. 

از همان قسمت اول می‌توان مخلوطی از واقعیت و دروغ را در کار مشاهده کرد. مثلا اگرچه سقوط بالگرد در جریان اطفای حریق درست است اما سقوط بالگرد به علت برخورد به کابل جرثقیل بوده نه آنچنان که نشان داده می‌شود، رد شدن از روی هسته رآکتور. عملیات محیرالعقول باز کردن دریچه‌ی تخلیه آب زیر رآکتور که در سریال این قدر ساده و بی‌افتخار و مختصر نشان داده شده در واقع مهم‌ترین کاری است که این سه جان برکف برای نجات جان تمام مردم اروپا انجام داده‌اند و در فیلم سینمایی روسی «چرنوبیل: یک پرتگاه» مفصلا تصویر شده است. دو شخصیت اصلی سریال که داستان با آن‌ها آغاز می‌شود و عاشقانه‌ترین رابطه را با هم دارند، آتش‌نشان و همسر باردار او هستند که تقریبا هرچه از آن‌ها می‌بینیم برگرفته از روایت کتاب «صداهایی از چرنوبیلِ» سوتلانا الکسیویچ است، از جمله دروغگویی همسر آتش‌نشان وقتی پرستاران از او می‌پرسند: «حامله که نیستی؟»

در قسمت سوم جریان مرگ بر اثر تشعشعات با جزئیات توضیح داده می‌شود. این صحنه‌ها، همان هولناک‌ترین جنبه‌های فاجعه هستند که سریال هم مثل کتاب خانم الکسیویچ به اگزجره‌ترین شکل ممکن آن‌ها را روایت می‌کند. اما چرا؟ چه اصراری هست که انفجار چرنوبیل مخرب‌ترین فاجعه‌ی اتمی تاریخ نشان داده شود؟ تا پایان این یادداشت همراه من باشید.


«چرنوبیل؛ فاجعه‌ای اتمی»

از صحنه‌های شعارزده‌ی دیگر دعوت کردن کارگران زغال‌سنگ از طرف یک مقام شیک‌پوش است. قرار است فداکاری عجیب کارگران معدن برای حفر یک تونل خنک کننده زیر رآکتور، در سایه‌ی بی‌احترامی آنان به یک مقام حزبی کت و شلواری، نادیده گرفته شود. همه چیزِ این سکانس، مثل سکانس‌های دیگر سریال می‌خواهد بگوید مسئولان حزب برای مردم احترامی قائل نیستند و فقط به آنان دستور می‌دهند.
برخورد مقامات با معدنچیان نشان از این می‌دهد که قرار نیست حمایت خاصی از آنان انجام شود نه در حد نصب پنکه، نه حتی درمان پس از دریافت تشعشعات و گزارش الکسیویچ نیز نشان می‌دهد چنان‌که باید از آسیب‌دیدگان تقدیر و حمایت نشده است.

ولی انبوه طعنه‌های کلیشه‌ای کریگ مازین به نظام شوروی، تمامی ندارد؛ در قسمت چهارم وقتی صحبت از روشی برای پوشاندن روی رآکتور است و بحث به استفاده از ماه‌نوردهای ساخت شوروی می‌رسد باز یک متلک گل درشت دیگر: مقام سیاسی می‌گوید ما که نتوانستیم بشر را به ماه بفرستیم لااقل از ماه‌نورد اینجا استفاده کنیم! این در حالی است که به گواهی خانم الکسیویچ، می‌دانیم مردم شوروی به اینکه یوری گاگارین، اولین فضانورد جهان بوده چقدر افتخار می‌کرده‌اند.

این قسمت با نمایش دردناک کشتن حیوانات اهلی و وحشی ادامه پیدا می‌کند و متلک‌پرانی به اتحاد جماهیر شوروی به خاطر جنایت در افغانستان؛ عجب بساطی! متلک یک جنایتکار به جنایتکاری دیگر و باز هم مقایسه‌ی بی‌شرمانه‌ی  تشعشعات چرنوبیل با تشعشعات هیروشیما!

و بالاخره در قسمت پنجم علت انفجار به گردن مسئولانی می‌افتد که می‌خواهند بیش از اندازه از نیروگاه کار بکشند و این در حالی است که آن‌ها متهم به پنهان‌کاری و دروغ و ارزان‌کاری هم هستند. یعنی فنآوری رآکتورهای ساخت شوروی که در دادگاه محاکمه‌ی متهمان معرفی می‌شود از نظر سازندگان اساسا غیرقابل اعتماد است به خاطر استفاده از مواد ارزان!


حواشی 

طبیعتا امکان نداشت که حکومت، سیاستمداران و مردم روسیه نسبت به این سریال واکنشی نشان ندهند. دستگاه فرهنگی رسمی روسیه، فورا واکنش نشان داد و انتقادات تندی نسبت به جنبه‌های غلط یا اغراق‌شده این مینی‌سریال مطرح کرد و وعده‌ی ساختن یک سریال یا فیلم سینمایی واقعی‌تر را داد. در کمال تعجب فیلم سینمایی روسی «چرنوبیل: یک پرتگاه» که سال 2021 منتشر شد و قرار بود پاسخ روس‌ها به دروغ‌ها یا اغراق‌های آمریکایی2ها باشد خیلی کمتر از سریال آمریکایی، فرآیند علمی مقابله با تشعشعات را نشان می‌دهد و فقط متمرکز بر فداکاری‌ها و پاکسازی‌های شهر پریپیات است. انگار روایت روسی ماجرا هم می‌خواهد نقش دانشمندان را کوچک کند و آن‌ها را موجودات باعث خرابکاری، و در عوض نقش آتش‌نشانان را پررنگ کند. بدبینی به دانشمندان در سینمای روسیه با ستاره درخشانی مثل آندری تارکوفسکی سابقه دارد. اما تارکوفسکی دانشمندان را غیرقابل اعتماد نشان می‌داد تا شاعران و فیلسوفان را برکشد. در فیلم سینمایی «چرنوبیل: یک پرتگاه»، دانشمندان غایب هستند تا به جای آنان آتش‌نشان‌ها و مردمی که برای پاکسازی مناطق آلوده تلاش کردند قهرمان باشند.


«چرنوبیل: یک پرتگاه»

نهایتا تعداد کشته‌شدگان روسی مشخص نیست و اولین تخمین چیزی حدود 4 هزار نفر است اما برخی سازمان‌های دیگر از جمله سازمان‌های محیط زیستی این عدد را تا ده‌ها هزار نفر نیز تخمین می‌زنند.


دلیل استقبال از مینی سریال چرنوبیل چیست؟

چرنوبیل بلافاصله پس از انتشار مورد استقبال فراوانی واقع شد و نمره 3/9 را در سایت IMDB کسب کرد. اما دلیل این استقبال بالا چیست؟ 

شاید مهم‌ترین دلیل، واقعی بودن زمینه‌ی داستان است. چه چیزی برای مخاطب جذاب‌تر از اینکه گمان کند هر چیزی که می‌بیند، تمام صحنه‌های وحشتناکی که از پیش چشمش می‌گذرند، واقعا اتفاق افتاده‌اند. در چنین شرایطی اکثریت قاطع بینندگان اصلا درباره‌ی صحت و سقم ماجرا چون و چرا نمی‌کنند و روایت را دربست می‌پذیرند.


در آزمون اجباری زیر شرکت کنید!

حالا که این یادداشت را خواندید در آزمون زیر شرکت کنید:

سوال یک- این جملات از کیست؟

دستیار مسئول امور بهداشتی شهر در بازدید از بیمارستان توضیح داد که «افرادی که بعد از فاجعه مبتلا شدند در اغلب موارد، کسانی بودند که به دنبال اجسادِ بستگان یا اسباب و اثاثیه، خود خرابه‌ها را می‌کاویدند. فکر کردیم که نوعی اشعه به خاک تزریق شده است لذا کاویدن در زیر آوارها الآن ممنوع است.» او می‌گفت: «برآورد می‌کنیم هنوز 30 هزار جسد زیرآ آوار باشد که باید به همان شکل دفن نشده باقی بماند تا وقتی که بفهمیم چگونه می‌توانیم از پس بیماری اصلی برآییم. این امر ممکن است به بروز امراض واگیر دیگری منجر شود، ولی حداقل نحوه‌ی مقابله با این بیماری‌های واگیر را می‌دانیم.»

-    مسئول فنی نیروگاه اتمی چرنوبیل
-    رئیس بیمارستان چرنوبیل
-    دبیر بهداشت و درمان حزب کمونیست شوروی


سوال دو- این جملات از کیست؟

«دیگر نمی‌توانم سلامتی شما را تضمین کنم. این‌ها همه می‌میرند؛ من هم همین‌طور. واقعاً نمی‌فهمم. من در ایالات متحده آموزش دیده‌ام. به تمدن غربی ایمان داشتم. خود مسیحی‌ام؛ اما مسیحی‌ها چگونه می‌توانند چنین بلایی را بیافرینند؟ حداقل چند نفر از دانشمندانتان را که می‌دانند جریان چیست بفرستید تا بتوانیم این بیماری و حشتناک را متوقف کنیم.»

-    سرپرستار بیمارستان در مسکو
-    رئیس ایستگاه آتش‌نشانی چرنوبیل
-    مسئول بهداشت و درمان اتحاد جماهیر شوروی


سوال سه- این جملات چه وضعیتی را توصیف می‌کنند؟

دولت به قدری از صحنه دور و غایب بود که نیروی امدادی ظاهراً نمی‌توانست تالار اجتماعات «گنبد اعظم» شهر را مکان‌یابی کند که در آن بیست وسه هزار پناهجو بدون آب و غذا سرگردان بودند و چند روز هم از حضور رسانه‌های جهانی در آن می‌گذشت.

-    وضعیت مردم شهر پریپیات در نزدیکی چرنوبیل
-    وضعیت مردم شهر کیِف اوکراین
-    وضعیت مردم شهر مینسک بلاروس

حالا که صبر و حوصله به خرج دادید و این یادداشت را تا انتها خواندید بگذارید جواب سه سوال بالا را به شما بدهم.

جملات سوال اول و دوم از زبان یک مدیر بیمارستان در هیروشیما است. جملات سوال سوم هم توصیف وضعیت امدادرسانی به مردم فقیر نیواورلئان است که در ایالات متحد‌ه‌ی آمریکا گرفتار طوفان کاترینا شدند.
شرکت کردن در این آزمون از این بابت واجب است تا یادآوری کنیم کشوری که بزرگترین جنایت بشری یعنی پرتاب بمب اتمی بر سر غیرنظامیان را دو بار مرتکب شده است تا چه اندازه می‌تواند درمورد کشوری که روزگاری دشمن شماره یکش بوده منصف باشد.




تصاویر پیوست

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
در کمال تعجب فیلم سینمایی روسی «چرنوبیل: یک پرتگاه» که سال 2021 منتشر شد و قرار بود پاسخ روس‌ها به دروغ‌ها یا اغراق‌های آمریکایی2ها باشد خیلی کمتر از سریال آمریکایی، فرآیند علمی مقابله با تشعشعات را نشان می‌دهد و فقط متمرکز بر فداکاری‌ها و پاکسازی‌های شهر پریپیات است.

شاید مهم‌ترین دلیل، واقعی بودن زمینه‌ی داستان است. چه چیزی برای مخاطب جذاب‌تر از اینکه گمان کند هر چیزی که می‌بیند، تمام صحنه‌های وحشتناکی که از پیش چشمش می‌گذرند، واقعا اتفاق افتاده‌اند. در چنین شرایطی اکثریت قاطع بینندگان اصلا درباره‌ی صحت و سقم ماجرا چون و چرا نمی‌کنند و روایت را دربست می‌پذیرند.

مطالب مرتبط