مجله میدان آزادی: فیلم «معجزه پروین» که با نام «پروین» هم شناخته میشود، اولین بار در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. محمدرضا ورزی، کارگردانی که پیشتر او را با سریالهای «معمای شاه»، «تبریز در مه» و «سالهای مشروطه» میشناختیم، کارگردانی این اثر را به عهده داشته است. سابق بر این در یک ریویو این فیلم را از نظر سینمایی بررسی کرده بودیم. این بار اما به سراغ بررسی این فیلم از نگاه اهالی ادبیات رفتهایم و پروین اعتصامی در آینهی ادبیات را، با پروینی که به روی پرده سینما به تصویر کشیده شده مقایسه کردهایم. این ریویو را به قلم خانم پریسا نوریپور - کارشناسارشد زبان و ادبیات فارسی - در ادامه خواهید خواند:
جشنوارهی فیلم فجر در چهل و دومین طلوع خود، از «معجزهی پروین» رونمایی کرد. فیلمی سینمایی در ژانر بیوگرافی که به بخشی از زندگی شاعر زن بلندآوازهی ایران «پروین اعتصامی» میپردازد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا ورزی تولید سال ۱۴۰۲، بیست و یکمین اثر این کارگردان تاریخپژوه ایرانی است که بیشتر با تلهفیلمها و سریالهای تاریخیاش از قاب تلویزیون شناخته میشود. مارال بنیآدم در نقش پروین، جایزهی بهترین بازیگر نقش اول زن و رامین ناصرنصیر در نقش ملکالشعرای بهار جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در این جشنواره به دست آوردند. طراحی صحنه و لباس و همچنین فضاسازی خوب دههی بیست از دیگر موفقیتهای این فیلم سینمایی بود که نگاه مثبت منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد. اما آیا «معجزهی پروین» توانست ادای دین سینما را به مفاخر ادبی ایران به نیکی به جا آورد؟
محمدرضا ورزی، کارگردان فیلم سینمایی «معجزه پروین»
پروین اعتصامی یا پروین محمدرضا ورزی؟
هر کس که با قواعد فیلمنامهنویسی آشنا باشد، میداند که «درام» نقطهعطف قصه است. بنابراین، نویسنده سعی میکند درام داستان را به ظریفترین شکل ممکن رقم بزند تا مخاطب را پای گیرنده نگه دارد. اما، در اینجا ما با یک سوژهی معمولی مواجه نیستیم که دستمان برای درامنویسی چندان باز باشد، چراکه ژانرمان بیوگرافی است و اطلاعات موثقی دربارهی زندگی شخصی کاراکتر اصلی فیلم وجود دارد.
شخصیت اصلی فیلم زنی است که در عرصهی شعر و تفکر صاحب سبک و نظر است و در روزگار خود نهتنها از اغلب زنان جامعه و حتی زنان تحصیلکرده بالاتر بود، بلکه از مردان اهل شعر و ادب نیز چیزی در فضل و شاعری کم نداشت. پدرش «یوسف اعتصامالملک» نویسنده، مترجم، روزنامهنگار، ادیب، خوشنویس و مادرش «اخترالملوک اعتصامی» زنی عفیف و بزرگزاده دختر «عبدالحسین مقدم العدله» از شاعران دورهی قاجار است. برادرش ابوالفتح اعتصامی دربارهی خواهر چنین میگوید: «از همان اوان کودکی بزرگمنش بود. کمتر در جرگهی اطفال دیده میشد. از ابتدا کمحرف، ساعی و متفکر بود. ادبیات فارسی و عربی را نزد پدر فراگرفته. در یازدهسالگی فردوسی، نظامی، مولانا، ناصرخسرو، منوچهری، انوری و فرخی را میشناخت و دربارهی اشعار آنان نظرات صائب میداده است. از کودکی شعر میگفت و در خانهی پدر با بزرگان شعر و ادب همنشین و همسخن بوده است. در مدرسهی دخترانهی آمریکایی تهران زبان و ادبیات انگلیسی را آموخته و در پایان دورهی متوسطه در همان مدرسه شروع به تدریس کرده است. همچنین پس از متارکه از همسر، این پیشامد را با متانت و خونسردی شگفتآوری تحمل کرده و تا پایان عمر از این ماجرا با کسی سخنی نگفت و شکایت و ابراز تأسفی ننمود.»
«مارال بنیآدم» در نقش پروین
گواه این سخن برادر همین سه بیتی است که او در بیان زندگی کوتاه زناشوییاش در دیوان خود آورده و دیگر سخنی از او در این باب دیده نشده است:
ای گل، تو ز جمعیت گلزار چه دیدی/ جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی/ ای لعل دلافروز، تو با این همه پرتو/ جز مشتری سفله به بازار چه دیدی/ رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت/ غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی
حال سؤال این است که زنی با چنین پایه از فضل و اعتبار، آیا رواست که نیمی از فیلم زندگیاش، تنها به دو ماه و نیم زندگی مشترک او از سی و پنج سال عمر زیستهاش تقلیل یابد و درامی طولانی و نه در خور شأن آن شاعر گرانقدر بسازد که با حقیقت نیز فاصله دارد؟!
فیلم با نمایی از پایان عمر پروین آغاز میشود. او در بستر بیماری است و با فلشبکهایی به دوران جوانی پروین برمیگردیم. زمانی که با پسرعموی پدرش (فضلالله آرتا، رئیس نظمیهی کرمانشاه) وصلت کرده و بناست که به کرمانشاه عزیمت کند. اما چنانکه میدانیم این ازدواج دوامی ندارد. پروین زنی متفکر، شاعر و لطیف و شوهر، مردی با روحیهی خشک نظامی و اهل دود و دم بود. او پس از دو ماه و نیم زندگی مشترک به تهران و منزل پدر بازمیگردد و از همسرش جدا میشود. در فیلم، زندگی زناشویی او درامی سرشار از خشونت و نمایشی از ضعف و استیصال پروین است. اما به گفتهی ابوالفتح اعتصامی «شوهر او مردی عامی و بیسواد نبود و هرگز خشونتی که مخالف شئون پروین باشد از او سر نزد. دعوی اینکه پروین در خانهی او حق نداشت شعر بخواند یا تنها میبایست در مطبخ به سر ببرد ادعایی است باطل. پروین از خانهای که شراب و تریاک بدان راه نیافته بود، پس از ازدواج به خانهای وارد شد که یک دم از شراب و دود و دم تریاک خالی نبود و علت غایی جدایی تنها همین سبک زندگی متفاوت و مغایرت روحی و اخلاقی طرفین بود.»
نشست خبری فیلم سینمایی «پروین» در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر
جای خالی منش و مضامین شعر پروین
از سوی دیگر، فیلم جریانات پس از انتشار دیوان پروین را نمایش میدهد که گروهی غیرفاضل زبان شعر او را مردانه و فاقد زبان و روح زنانه دانستهاند. به همین دلیل، جایگاه بالای پروین بهعنوان یک شاعر زن و حمایتهای او را در بالا بردن ارزش زنان تحمل نکردند. پروین نیز بهصورت مضحکی توأم با بغض (که دور باد از ایشان) در جایگاه دفاع با خوانش اشعارش حاضر میشود. باز هم درامی بیحاصل و ضعیف که به هیچ روی نمیتوان آن را پیرامون ساحت بلند پروین انگاشت و منبع موثقی برای آن پیدا کرد. در واقعیت تنها پاسخ پروین به اینکه گفتهاند یک مرد میتواند صاحب چنین اشعاری باشد، بدون هیچ گونه هیاهویی دو بیت شعر بود:
از غبار فکر باطل، پاک باید داشت دل/ تا بداند دیو، کاین آئینه جای گرد نیست/ مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل/ این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست
ای کاش اگر بنا بود درامی از زندگی شاعر عزیزمان ساخته شود، بهجای پرداخت تخیلیوار از زندگی زناشویی او و نمایش حضورش در محافل بیسند و اعتبار، بهسراغ وجوه اصلی زندگی ایشان میرفتند که در اشعارش نیز پیداست. آن چیزی که پروین را به شخصیتی منحصربهفرد در ادبیات و زندگیاش تبدیل کرد، نه شکست عاطفی و نه چاپ دیوانش و حواشی آن، بلکه تفکرات و شخصیت اجتماعی او بهعنوان یک زن شاعر و مصلح اجتماعی بود.
نمایش روزگار پرآشوب او شاید میتوانست بهترین درامی باشد که چهرهی واقعی و اثرگذار پروین را نشان دهد. وضع پریشان طبقات ستمکشیده، ظلم زورمندان و تیرهبختی زیردستان، کامرانی نابخردان و ناکامی خردمندان، بیتوجهی به وضعیت زنان در طبقات متوسط و پایین جامعه، نفسپرستی و مذمت رذائل اخلاقی انسان همگی مسائل مهم پروین در عمر کوتاهش بود که تبلور آنها در اشعارش پیداست، اما حیف و صد حیف که شجاعت و درایت پروین در بیان انتقادات عمیق و ریشهای به روزگار خود، جای خود را در این فیلم تنها به حضور استعاری یک زن فقیر و حمایت پروین از او داده است.
«ملیکا شریفینیا» در نقش آگرین
معجزهای که نیامد
«معجزهی پروین» بیش از آنکه معرف شخصیت حکیمانهی شاعر بزرگ ما باشد، گویی چند سکانس مجزا از چند بخش زندگی اوست. فیلم، اصلیترین درام زندگی پروین را که همانا غم محرومیت مادی و معنوی مردم دههی بیست است واگذاشته و تنها زندگی دخترکی مظلوم و خجالتی را به ما نشان میدهد که قریحهی شاعری نیز دارد. حال آنکه پروین، مانند حکیمی خردمند به بطن و ریشهی مسائل نگاه میکند و مانند مادری دلسوز پیوسته درصدد تعلیم و یادآوری آموزههای اخلاقی و حکمی و عرفانی به مخاطب، بالاخص مردم محنتکشیدهی روزگار خویش است. او با ظرافت زنانه و دید جزئینگرانه زبان نمادین حیوانات و پرندگان و نباتات و جمادات میشود و از این طریق انسان را همواره بر مدار اخلاق، عدالت، دانشاندوزی، تعقلورزی و تلاش فرامیخواند که در هیچ دورهای نمیتوان از ضرورت وجود چنین مفاهیمی سر باز زد.
اعجاز پروین، شعر اوست که از شخصیت و تفکر والایش میجوشد. در روزگاری که شاعران جان بر کفی همچون عشقی و لاهوتی و عارف و فرخی یزدی اشعاری متناسب با رویدادهای کوچک و بزرگ سیاسی میسرودند و کنشگران دوران خود بودند، پروین نیز واکنشی تاریخی و فرامکانی و فرازمانی نشان میدهد. او به عمق مسائل مینگرد. مسائلی که میتواند پرسش و مطالبات هر انسانی در هر دورهای باشد. از همین رو شعر او حامل یک پیام هنری است که هیچ گاه کهنه و فرسوده نمیشود. شعر او جهانشمول است و نامیرا و در هر دورهای از زمان میتوان آن را فریاد زد. اما هرچه نشستیم، اثری از اعجاز کلام پروین، در «معجزهی پروین» ندیدیم که ندیدیم.
مطالب مرتبط:
نقد و نظری به فیلم «پروین» ساخته «محمدرضا ورزی»