ﺳﻪشنبه 17 بهمن 1402 / خواندن: 8 دقیقه
پرونده پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ | صفحه چهل و پنجم

ریویو: نقد و نظری به فیلم «صبحانه با زرافه‌ها»، ساخته «سروش صحت»

کمدیِ صحت، چه در تلویزیون، چه در نمایش خانگی و چه در سینما، به‌هیچ‌وجه یک کمدی مبتذل نیست. ممکن است ساده باشد، ممکن است گاهی لوس باشد، ولی همیشه سعی می‌کند هوای خنده‌ی مخاطب را داشته باشد و هوای شعور مخاطب را هم. نمی‌آید مثلِ فیلم‌هایی چون «گشت ارشاد» یا «دینامیت» مسخره‌بازی راه بیندازد و مخاطب را احمق فرض کند و با دوگانه‌سازی ابلهانه، یک ناداستان را به بدترین شکل ممکن ناروایت کند

4.58
ریویو: نقد و نظری به فیلم «صبحانه با زرافه‌ها»، ساخته «سروش صحت»

مجله میدان آزادی: سومین فیلمی که در نقدهای مکتوب پرونده «پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ» به سراغش می‌رویم فیلم سینمایی «صبحانه با زرافه‌ها» با کارگردانی «سروش صحت» است. صبحانه با زرافه‌ها به نویسندگی «امین صفایی» و بازی بازیگرانی چون «هوتن شکیبا»، «پژمان جمشیدی»، «بهرام رادان»، «بیژن بنفشه‌خواه»، «هادی حجازی‌فر» و «مجید یوسفی» ساخته شده و موسیقی آن را «مهیار علیزاده» بر عهده داشته است. ریویوی نقد و بررسی صبحانه با زرافه‌‌ها را به قلم آقای «محمدصالح فصیحی» در ستون «نقد و بررسی فیلم‌های جشنواره‌ی فجر 42» پرونده بخوانید:

جایی شبیه بهشت. جایی خوش و خرم و سرسبز. با آسمانِ آبیِ یک‌دست. نسیمی خوش‌بو و زنی در آن سو. جایی است قشنگ. کمی هم عجیب است. می‌توانی هر کاری خواستی بکنی. هر میوه‌ای که خواستی بخوری، هر غذایی که خواستی، هر کاری بکنی، حتی مثلاً صبحانه را با زرافه‌ها بخوری. بله!

سینمای سروش صحت با سریال‌هایش فرقی ندارد. سریال‌هایش بیشتر با کمدی موقعیت جلو می‌روند و مثلِ سیتکام هستند. هر قسمت یک داستانک. با شخصیت‌هایِ ساده و معمولی. با شوخی‌هایی که در خود اثر ساخته می‌شود. اما در «صبحانه با زرافه‌ها» اول اینکه که شوخی‌های جنسی زیاد است، دوم اینکه گاه‌گاهی شوخی‌ها به شوخی‌های اینستاگرامی شببه‌اند، سوم اینکه شوخی‌های عملی کم است و شوخی بیشتر در حرف‌ها جریان دارد و بالاخره چهارم اینکه شوخی‌های جدید، واقعاً تازه‌اند و خوب به تنِ اثر نشسته‌اند. من نمی‌گویم که فلان شوخی بد یا خوب است، صرفاً می‌گویم این خودتان هستید که می‌توانید تصمیم بگیرید به چه بخندید و به چه نه یا در ذهن‌تان چه صفت‌هایی را به اثر یا خالق اثر نسبت بدهید.

این‌ها یک بحث هستند. بحث دوم اما این است که آیا کارگردان و نویسنده، یعنی سروش صحت، از خودش کپی هم می‌کند؟
من می‌گویم که هم بله و هم نه. یعنی چه؟ یعنی سروش صحت از یک‌سو واقعاً هنرمندی خلاق است. می‌کوشد در همین محدوده‌ی سانسور، باز به خلاقیتش میدان بدهد و سیر آزادی و آزادگی یک ذهن پویا و فعال را به نمایش ب��ذارد. اینکه در آخرین سریالش، به نام «مگه تموم عمر چندتا بهاره؟» در یک صحنه یکهو صدای موسیقی بالا می‌زند و علی مصفا و دوستش به‌دنبال صدا می‌روند و از کوچه‌ها رد می‌شوند و وقتی به منبع صدا می‌رسند، می‌بینند که عده‌ای یک گوشه‌ی خیابان-بازار نشسته‌اند و ساز می‌زنند و برای خودشان خوش‌اند و می‌زنند و می‌خوانند و... صحنه‌ی جدیدی در فیلم و سریال‌های ایرانی نیست؟ اینکه با یک حادثه‌ی محرک و اتفاق مهم –که من هم بازش نمی‌کنم تا فیلم لو نرود– یک ساعت و نیم را پیش می‌برد و نمی‌گذارد که تن فیلم از شوخی خالی شود، خودش نشانه‌ای از خلاقیت است. نیست؟ این یک.

کمدیِ صحت، چه در تلویزیون، چه در نمایش خانگی و چه در سینما، به‌هیچ‌وجه یک کمدی مبتذل نیست. ممکن است ساده باشد، ممکن است گاهی لوس باشد، ولی همیشه سعی می‌کند هوای خنده‌ی مخاطب را داشته باشد و هوای شعور مخاطب را هم. نمی‌آید مثلِ فیلم‌هایی چون «گشت ارشاد» یا «دینامیت» مسخره‌بازی راه بیندازد و مخاطب را احمق فرض کند و با دوگانه‌سازی ابلهانه، یک ناداستان را به بدترین شکل ممکن ناروایت کند. نه‌خیر. صحت هم «ساختمان پزشکان» را دارد، هم «پژمان» را، هم «لیسانسه‌ها» و «فوق لیسانسه‌ها» را، که هرکدام در نوعِ خودشان، از غالبِ آثار تلویزیونی بهترند. حتی از کمدی‌های تلویزیونی رضا عطاران هم بهترند. این دو.

اگر شما هم «لیسانسه‌ها» یا «فوق‌لیسانسه‌ها» را دیده باشید، روند دیالوگ‌ها و چگونگی شوخی‌ها دست‌تان می‌آید. سپس وقتی «صبحانه با زرافه‌ها» را تماشا کنید، می‌بینید که جای شخصیت‌های «لیسانسه‌ها» و این فیلم با هم عوض می‌شود و یکهو این‌ها شبیه هم حرف می‌زنند و نوع حرف و محتوا و نتیجه‌‌ی برآمده از سخن، در هر دو، یکسان می‌شود. برای همین است که از کپی می‌گویم. (البته می‌توان با وجود دو بازیگر یکسان در این فیلم و سریال، این دیالوگ‌ها را ارجاعِ شخصی دانست. و نیز این حرف من درباره‌ی کپی، سوای قاب‌بندی‌هایی است که به فیلم قبلی‌اش شبیه می‌شود؛ فیلم «جهان با من برقص». این‌ها را می‌توان در محدوده‌ی سبک شخصی هنرمند دسته‌بندی کرد.)

کمدی انواع مختلفی دارد. یکی کمدی سیاه است. کمدی‌ای که با خشم و خشونت ترکیب می‌شود و می‌کوشد با اموری جدی، شما را بخنداند. امور جدی، الزاماً غم و غصه نیست. چنین نیست که شما بنشینید و «روشنایی شهر» چاپلین یا «جویندگانِ طلا»یش را ببینید و بگویید در این‌ها گرسنگی و بدبختی نشان داده شده است، پس سیاه‌اند. اولاً که کمدی به جهان‌بینی سازنده‌اش بستگی دارد، ثانیاً به رویکردی که از این جهان‌بینی برمی‌آید و جهان‌بینیِ ذهنی را، عینی می‌کند. خب؟ در کمدی سیاه اما، خشونت، به معنی واقعی کلمه رخ می‌دهد. واقعاً دوتا دوست با هم دعواشان می‌شود. حتی وسط فیلم خنده‌دار یکی می‌افتد و می‌میرد –اصلاً هم اسپویل نمی‌کنم!– ولی باز جنبه‌ی خوش‌باشانه‌ی فیلم در آن هست. زهرِ ظاهرشدنی به فیلم می‌ماسد و خونش بر کمدی فیلم شتک می‌زند، ولی همچنان قدرت شوخی‌ها و کمدی‌ها بیشتر است و فیلم، کمدی می‌ماند. این یک مسئله‌ی دیگر.

مسئله‌ی آخر این است که فیلم‌های صحت با وجود شباهت‌شان به سیتکام –یا ترکیبِ سینما و سیتکام: سینکام– باز خیلی ریز و جزئی، خطی از مضمون و نگاه را ارائه می‌کنند. این خط در پشت شوخی‌ها گم شده است، منتهی هست. خیلی محو و خیلی کم. این عامل خوبی است؛ عامل خوبی است و ربطی هم به واقع‌گرایی یا غیرواقع‌گرایی صحت ندارد. نظر من این است که صحت، حتی با وجود صحنه‌های ذهنی در «جهان با من برقص» و «زرافه»، حتی با آن پایان قشنگِ «صبحانه با زرافه‌ها»، همچنان یک هنرمندِ واقع‌گراست. صرفاً در واقعیت، تخیل را پرورانده و نمایش داده و باز به آن برگردانده است. شاید در نقدهای بعدی فرصتی پیش بیاید که مرزهای رئالیسم و سوررئالیسم را مثلاً در این دو فیلم بررسی کنیم و از این بگوییم که هر چیزی که ذهنی شد، الزاماً سوررئال نمی‌شود و نخواهد شد. 

 


مطلب مرتبط:

همه نقدها و نظرها درباره فیلم «صبحانه با زرافه‌ها»

 




  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
سینمای سروش صحت با سریال‌هایش فرقی ندارد. سریال‌هایش بیشتر با کمدی موقعیت جلو می‌روند و مثلِ سیتکام هستند. هر قسمت یک داستانک. با شخصیت‌هایِ ساده و معمولی. با شوخی‌هایی که در خود اثر ساخته می‌شود. اما در «صبحانه با زرافه‌ها» اول اینکه که شوخی‌های جنسی زیاد است، دوم اینکه گاه‌گاهی شوخی‌ها به شوخی‌های اینستاگرامی شببه‌اند، سوم اینکه شوخی‌های عملی کم است و شوخی بیشتر در حرف‌ها جریان دارد و بالاخره چهارم اینکه شوخی‌های جدید، واقعاً تازه‌اند و خوب به تنِ اثر نشسته‌اند


مطالب مرتبط