یکشنبه 21 بهمن 1403 / خواندن: 19 دقیقه
پرونده پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ | صفحه صد و ششم

ریویو: نقد و نظری به فیلم «شمال از جنوب غربی» ساخته «حمید زرگرنژاد»

شمال از جنوب غربی به نظرم از بهترین فیلم‌های جشنواره‌ی امسال و از شریف‌ترین و بی‌اداطوارترین فیلم‌های جنگی در سال‌های اخیر است که داستان خود را نه با شعار، بلکه با زبان سینما تعریف می‌کند.

4.6
ریویو: نقد و نظری به فیلم «شمال از جنوب غربی» ساخته «حمید زرگرنژاد»

مجله میدان آزادی: در صد و ششمین صفحه از پرونده «پرواز بر فراز آشیانه سیمرغ» به سراغ فیلم «شمال از جنوب غربی» ساخته «حمید زرگرنژاد» رفته‌ایم. ریویوی نقد و بررسی این فیلم را که به قلم حسن صنوبری نوشته شده در ادامه بخوانید:

فیلم سینمایی «شمال از جنوب غربی»، به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیه‌کنندگی مهدی مددکار، محصول ۱۴۰۳ در ژانر جنگی است. این سینمایی ۱۲۰ دقیقه‌ای در جشنواره فجر ۱۴۰۳ به نمایش درآمد. 

ریویو و داوری فیلم شمال از جنوب غربی

شمال از جنوب غربی به نظرم از بهترین فیلم‌های جشنواره‌ی امسال و از شریف‌ترین و بی‌اداطوارترین فیلم‌های جنگی در سال‌های اخیر است که داستان خود را نه با شعار، بلکه با زبان سینما تعریف می‌کند. 

مهم‌ترین اشکالات و نقدهای وارد بر فیلم شمال از جنوب غربی

پاراگراف قبل یعنی این فیلم بی‌اشکال است؟
نه!
پس اول اشکالاتش را مرور می‌کنیم: 

مهم‌ترین مشکل فیلم بخشی از صحنه‌های اکشن و نمایش نبرد در دل جنگل است. در این بخش تصویر تا حد زیادی گنگ و کشدار است. انگار کارگردان توان یا فرصت درآوردن یک اکشن واقعی را نداشته، بنابراین مجبور شده صحنه را شلوغ کند، از دوربین روی دست استفاده کند، حتی به دوربین تکانه‌های بی‌دلیل و مصنوعی بدهد و در تدوین هم تعداد کات‌ها را زیاد کند و صحنه‌های نامتناسب را با هم همراه کند. یعنی حالا که تصویر درست نیست، خوب هم بزنیم تا مخاطب متوجه نشود چه اتفاقی افتاده! این بزرگ‌ترین ضعف و پاشنه‌آشیل فیلم است و امیدوارم همین یک اشکال دست‌کم در نسخه‌ی اکران بهبود پیدا کند تا از ارزش و جذابیت این فیلم خوب کم نشود.

اشکالات دیگری هم فیلم دارد که جزئی‌اند، مثل «بیش از حد فشرده‌شدن بعضی از خرده‌پیرنگ‌ها»، «حذف (شهادت) ناگهانی و بدون تمهید داستانی مناسبِ دو شخصیت (با بازی سیامک صفری و امیررضا دلاوری) که مورد اعتراض حاشیه‌آمیز دلاوری هم در نشست مطبوعاتی فیلم قرار گرفت»؛ «اشکال در وضوح صدای فیلم» (که این شاید مربوط به همه سینماها نباشد) و...


درباره کارگردان شمال از جنوب غربی

حمید زرگرنژاد متولدِ شهر اهواز (که از شهرهای پر خاطره و پرافتخار ایران در روزگار جنگ است) در پنجمین فیلم بلد سینمایی خود سراغ یک موقعیت خاص و تاریخ مهم و ناگفته از جنگ هشت‌ساله رفته است. او دو سال پیش نیز با سینمایی «شماره ده» سراغ یک روایت واقعی جذاب و مهم از جنگ رفته بود و توانسته بود یکی از محبوب‌ترین و موفق‌ترین فیلم‌های چهل‌ویکمین جشنواره فجر  را به نام خود و گروه خود ثبت کند، فیلمی که برگزیده چهار سیمرغ بلورین جشنواره شد. 

چرا شمال از جنوب غربی فیلم خوبی است؟

یک فیلم سینمایی خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟ به‌نظر من سه مورد بدیهی را می‌شود برشمرد، اول اینکه بنا به اسمش واقعا سینما باشد، (یعنی کلیپ تبلیغاتی نباشد، نماهنگ نباشد، رمان مصور نباشد،) یعنی کارگردان به زبان تصویر مسلط باشد و از همین زبان برای بیان جهان و فکر خویش بهره ببرد. دوم: بتواند مخاطب عمومی را با خود همراه کند، (نه اینکه با فرم‌های کلیشه‌ای او را فریب بدهد). و سوم بتواند از رهگذر پیشرفت هنری و پیش‌بردن سینمای بوم خود، نظر مخاطب متخصص را هم جلب کند، (نه با سردادن شعارهای خاص‌پسند).
شمال از جنوب غربی از این منظر که گفتیم واقعا یک فیلم خوب و موفق است و به‌نظرم از دلایل رسیدن به این توفیق، توجه به جزئیات در برنامه‌ریزی و زحمت بسیار در اجراست. فیلم را از ابعاد مختلف که بررسی می‌کنیم می‌ینیم واقعا فیلم زحمت‌کشیده‌ای است و از این جهت جای تقدیر دارد.

 

زیبایی‌شناسی و ارزش‌شناسی شمال از جنوب غربی

ضرب‌آهنگ سریع و متناسب

به‌نظرم اولین چیزی که هر مخاطبی هنگام تماشای فیلم با آن مواجه می‌شود، حتی قبل از بازیگران مشهور، ریتم و ضرب‌آهنگ فیلم است. این مولفه‌ای است که باعث می‌شود مخاطب چه عام چه خاص (و به‌ویژه مخاطب عام) تصمیم بگیرد اصلا با فیلم همراه شود یا نه. هرچه ریتم تندتر باشد مخاطب عمومی زودتر تسلیم تماشایش می‌شود و هرچه ریتم متناسب‌تر با ژانر فیلم و مفهوم فیلم‌نامه و قصه باشد، مخاطب حرفه‌ایِ سینما هم بیشتر با آن ارتباط برقرار می‌کند. شمال از جنوب غربی هم در فیلم‌نامه و با توالی اتفاقاتی که عموما غیرقابل حدس‌اند و هم در تدوین، ضرب‌آهنگ سریعی دارد، از طرفی این تعداد بالای رویدادها و سرعت ریتم، به تناسب ژانر فیلم است که ترکیبی از ژانرهای اکشن، جنایی و جنگی است. فیلم علی‌رغم مدت زمان تقریبا طولانی خود (دو ساعت) یک ثانیه هم از نفس نمی‌افتد و مخاطب خود را خسته نمی‌کند. مخاطب هم به تناسب جذابیت ضرب‌آهنگ و هم برای فهم خط سیر داستان یک لحظه هم نمی‌تواند از تماشای فیلم فارغ شود. بنابراین در این مولفه، شمال از جنوب غربی امتیاز بالایی می‌گیرد.


«امین آقایی» و «هومن حاجی‌عبداللهی» در نشست خبری فیلم «شمال از جنوب غربی»


شخصیت‌پردازی‌ها و بازی بازیگران در شمال از شمال غربی

پس از ضرب‌آهنگ، شخصیت‌پردازی‌ها و بازی‌ها از اولین نکاتی است که در تماشای یک فیلم به چشم همه مخاطبان می‌آید، که باید بگوییم شمال از جنوب غربی در این دو موضوع هم در اکثر موارد موفقیت چشم‌گیری دارد. باید توجه کرد این فیلم تعداد بالایی شخصیت و بازیگر دارد و مدیریت و پردازش این حجم بازی و بازیگر کار آسانی نیست، ماموریتی که زرگرنژاد به خوبی از پس آن برآمده. شاید از میان آن‌همه بازی و بازیگر بتوان گفت ما شاهد دو شخصیت‌پردازی و بازی هستیم که از معدل و متوسط بازی‌ها و شخصیت‌های فیلم پایین‌تر است که خوشبختانه در جایگاه شخصیت‌های اصلی فیلم نیز نیستند. اما در میان شخصیت‌های اصلی فیلم پردازش شخصیت و بازی «مصطفی زمانی»، (در نقش مهدی)، «امیر آقایی»، (در نقش بابک)، «بهناز جعفری»، (در نقش زهره) به‌ویژه به‌ویژه شخصیت‌پردازی و بازی مصطفی زمانی در نقش یک شخصیت درونگرا بسیار درخشان است. سینما و مخصوصا ژانرهای عامه‌پسند و هیجانی و باز مخصوصا فیلم‌های شلوغ و پر شخصیت و پر رخداد، نمایشگاه و بزرگراهِ تردد شخصیت‌های برونگراست؛ پردازش یک شخصیت درونگرا برای قهرمانی در چنین جایگاهی هم ریسک فیلمنامه است و هم آزمون دشواری برای بازیگر، که به نظرم هم فیلمنامه‌نویس و هم بازیگر به خوبی از پس این امتحان برآمده‌اند و ما شخصیتی درونگرا به عنوان قهرمان و فرمانده در میانه‌ی فیلمی هیجان‌انگیز داریم که به شدت باورپذیر و دلنشین است. قطعا مصطفی زمانی برای بازی در این شخصیت شایسته‌ی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول است.

همچنین در شمار شخصیت‌ها و بازی‌های خوب فیلم، به این اسامی باید شخصیت‌پردازی بسیار جذاب «میرزا» با بازی خوب «علی دهکردی» (که در ادامه بیشتر از آن خوااهیم گفت) و همچنین بازی‌ها و شخصیت‌پردازی‌های «رضا توکلی»، (در نقش شفیع)، «سیامک صفری»، (در نقش حبیب)، «مهدی زمین‌پرداز»، (در نقش حبیب) و «مهدی احمدی»، (در نقش جعفر) را هم اضافه کنیم که همگی باورپذیر بودند و با داستان آمیخته شده بودند .

 

درباره نام فیلم شمال از جنوب غربی

نام فیلم از مولفه‌هایی است که حتی پیش از فیلم می‌تواند کار فیلم را شروع کند و این فیلم هم نامی دارد که کنجکاوی مخاطبان سینمادوست را جلب می‌کند. جایی دیدم منتقدی نوشته بود علت انتخاب نام فیلم شبیه به نام فیلم مشهور آلفرد هیچکاک («شمال از شمال غربی»)، صرفی استفاده از خاطره‌انگیزی این نام و نوعی بازی و آشنایی‌زدایی با نام آن فیلم بوده است. این دلیل آشنایی‌زدایی هم در میان است ولی فقط این نیست. نام فیلم اولا کاملا منطبق بر معنا و درون‌مایه‌ی اصلی و سوژه‌ی فیلم است. وقتی فیلم شروع می‌شود هم متوجه می‌شویم وقتی ایران در گیر دفاع از جبهه‌ی جنوب غربی و جبهه‌ی غرب است، رژیم بعثی عراق سعی می‌کند با کمک وابستگان خود جبهه‌ای در شمال باز کند و در پایان فیلم متوجه می‌شویم چه نبرد حساس و دشواری در «شمال» ایران به دست رزمندگان دلاور وشهیدان مظلوم خطه‌های شمالی ایران برای حمایت «از  جنوب غربی» ایران رخ داده است. پس تا اینجا، نام فیلم کاملا منطبق با معنای فیلم و اراده‌ی فیلم است برای ثبت یک نکته‌ی کمترگفته‌شده‌ی تاریخی که چگونه در جنگ ایران شمال ایران به حمایت جنوب و غرب ایران آمد و حماسه‌ی بزرگ آزادی خرمشهر در جنوب تا چقدر مدیون فداکاریِ شهیدان شمال ایران است.

این نکته‌ای است که کارگردان می‌خواهد به تاریخ تذکر بدهد و نام فیلم به کمکش می‌آید. اما این همه‌ی ماجرا نیست، وقتی به داستان فیلم شمال از جنوب غربی زرگرنژاد و شمال از شمال غربی هیچکاک دقیق شویم می‌بینیم زرگرنژاد هم در کلیت داستان هم در جزئیات، اقتباس‌ها و ارجاعاتی به اثر هیچکاک داشته است. از جمله کلیت حضور یک  شخصیت که بی‌خبر از یک ماجرای امنیتی و جاسوسی پیچیده داخل ماجرا می‌افتد و تمام زندگی‌اش در خطر می‌افتد. یا سکانسی که «بابک» پیش از رانندگی با (بازی امیر آقایی) با چایی که آغشته به داروی خواب‌آور است گیج می‌شود و تا آستانه‌ی سقوط در دره می‌رود که ارجاعی‌ست هوشمندانه به سکانسی که در آن «راجر تورنهیل» (با بازی کری گرانت) پیش از رانندگی مست می‌شود و او هم تا آستانه‌ی سقوط در دره می‌رود. پس استفاده از چنین نامی در فیلم هم منطبق بر مقصود اصلی فیلمنامه است هم در این استفاده، با ارجاعات هنری درون فیلم، حق منبع اقتباس ادا شده.

بررسی بیان تصویری فیلم شمال از جنوب غربی

ویژگیِ دیگری که در هر فیلم در همان ابتدا به چشم می‌آید همه مسائلی است که مربوط به تصویر است. از فیلمبرداری و قاب‌بندی، انتخاب محیط، طراحی صحنه، طراحی دکور، طراحی گریم، فضاسازی و صحنه‌پردازی، جلوه‌های ویژه و... تا هرچیز دیگری که مربوط به بیان تصویری فیلم است. این ویژگی و این بخش از فیلم، شاید مهمترین قوت فیلم شمال از جنوب غربی است و بیشترین ارزش زیبایی‌شناسی، فنی و سینمایی را دارد. فیلم شاید در تاریخ روایت خود بداعت و تازگی فراوانی ندارد، ولی نفس جغرافیای انتخاب‌شده برای این فیلم که فیلمی جنگی است به نسبت تاریخ سینمای جنگ در ایران جغرافیای بدیعی است؛ جدا از تازگی و بداعت، نفس طبیعت زیبای شمال ایران یک فرصت بصری ارزشمند برای تصویر فیلم است، از طرفی کارگردان و تصویربردار تا حد قابل قبولی حق این جغرافیا و طراوت تصویری و محیطی را ادا کرده‌اند. در سکانس‌های مختلفی مثل سکانس قایق‌رانی یا سکانسی که نفرات از دل دره می‌گذرند، کارگردان و تصویربردار توانسته‌اند ضمن نمایش زیبای محیط زیبا، از زیبایی محیط بهره‌ی دراماتیک ببرند؛ همچنین بخشی از سکانس‌هایی که جستجوی دشمن در میان مه اتفاق می‌افتد و این مه در فیلم به کمک ابهام‌آفرینی کارگردان در شخصیت‌پردازی گروه دشمن می‌آید.
 

طراحی صحنه و قاب‌های ماندگار شمال از جنوب غربی

یکی از جذابیت‌های بصری تصویر در فیلم «شمال از جنوب غربی» -که در عمق میدان تصویر با طراحی صحنه‌های هوشمندانه چشم مخاطبان جدی‌تر را می‌گیرد- طراحی قاب‌های تاثیرگذار با بازسازی عکس‌های مهم و خاطره‌انگیز جنگ هشت‌ساله و آثار عکاسانی مثل سعید صادقی است. این طراحی صحنه چنانکه گفتیم عموما در عمق میدان تصویر و بدون تاکید زیاد اتفاق می‌افتد؛ مخاطب عمومی با تماشای این قاب‌ها ناخواسته بیشتر در حس‌وحال دهه‌ی شصت و خاطرات بصری دفاع مقدس قرار می‌گیرد و مخاطب جدی‌تر از آشنایی‌زدایی بصری و هنری و رستاخیز تصاویر کهنه در قاب‌های نو لذتی دوچندان می‌برد. جدا از این‌ها این صحنه‌آرایی‌ها به طرز زیبایی معنا و ایده و اسم فیلم را نیز حمایت می‌کند؛ به این نحو که اکثر عکس‌هایی که منبع اقتباس این قاب‌ها بوده‌اند مربوط به جبهه‌ی جنوب ایران‌اند و لوکیشن آفتابیِ-خاکی دشت‌ها و بیابان‌های جنوب ثبت شده‌اند؛ ولی در این فیلم، همان ژست‌ها و پیکره‌ها در فضای ابری و سبز جنگ‌های شمال ایران بازسازی شده‌اند، تو گویی کارگردان می‌خواهد بگوید یادمان باشد شبیه آن‌همه تصاویر و خاطرات بصری که از رشادت‌های جبهه‌های جنوبی توسط عکاسان جنگ ثبت‌شده است و همه در خاطر داریم، در جبهه‌ی شمالی -ولو با زمان کمتری- نیز اتفاق افتاده است؛ گویی کارگردان می‌خواهد خلأ بصری و ذهنیِ حافظه‌ی تاریخی و بصری ملت ایران از این شهیدان مظلوم و غریب را با تغییر لوکیشن و بازسازی این تصاویر آشنا ترمیم کند! این یک کنش ارزشمند زیبایی‌شناختی و معناشناختی است و جای اینگونه هنرمندی‌ها واقعا در سینمای سال‌های اخیر جنگ خالی‌ست.
 

بررسی جلوه‌های ویژه در شمال از شمال غربی

نکته‌ی دیگر در تصویر جلوه‌های ویژه‌ی فیلم است که واقعا فوق‌العاده است. جلوه‌های ویژه در شمال از جنوب غربی، قدمی بزرگ در ارتقای این هنر در ایران است، مخصوصا اینکه به جز پیش‌بردن قصه و نمایش عظمت مدنظر کارگردان، برای اکثریت مخاطبان -در جلوه‌ی ویژه‌بودن- محسوس نیستند. در جشنواره‌ی امسال تاکنون افراد زیادی از جلوه‌های ویژه‌ی فیلم «موسی کلیم الله» ساخته‌ی ابراهیم حاتمی‌کیا ستایش کرده‌اند، من به عنوان یک حامی فیلم موسی کلیم الله، نه‌تنها نقطه‌ی قوت این فیلم را در جلوه‌های ویژه‌اش نمی‌دانم، بلکه بر این باورم که با مقایسه‌ی سکانسِ «آتش‌سوزی سوله‌های گندم» در شمال از جنوب غربی با سکانسِ «کابوس فرعون و آتش‌سوزی» در فیلم موسی می‌بینیم، شمال از جنوب غربی موفق‌تر و باورپذیرتر ظاهر شده است و قطعا شایستگی سیمرغ بلورین را دارد.

این ویژگی‌ها در کنار ویژگی‌ها و ترفندهای هنری دیگر باعث شده بیان سینمایی در فیلم شمال از جنوب غربی بسیار قدرتمند شود و در نتیجه کارگردان برخلاف رسم معهود و قدیمی بسیاری از فیلم‌های مربوط به تاریخ دهه شصت و دوران جنگ اصلا نیازی به شعاردادن و گنجاندن دیالوگ‌های گل‌درشتِ بیرون‌زده از فرم فیلم نداشته باشد.


از زیبایی‌های موسیقی، گریم، تدوین و فیلمنامه

اگر بخواهیم به همه‌ی زیبایی‌های فیلم به طور تفصیلی بپردازیم ریویو به سرانجام نمی‌رسد، لذا مختصرا یادآور می‌شوم موسیقی متن حبیب خزائی‌فر در این فیلم جزو موسیقی‌های بسیار شنیدنی فیلم‌های این دوره از جشنواره است و به نظرم فیلم در این بخش نیز شایستگی سیمرغ دارد. همچنین گریم خوبِ شهرام خلج نیز جزو نقاط برجسته‌ی فیلم است که شاید بخش‌های واضح‌ترش در گریم شخصیت «میرزا» (با بازی علی دهکردی) و شخصیت «زهره» (با بازی بهناز جعفری) و همچنین بخشی از شخصیت‌های حاشیه‌ای در جنگل است. تدوین فیلم گرچه در بعضی بخش‌های فیلم گیج‌کننده است اما در چندین فصل از فیلم در همراهی با فیلم‌نامه زیبایی‌های درخشانی را خلق کرده است. سکانسی که «مهدی» (با بازی مصطفی زمانی) می‌خواهد خبر شهادت یکی از اعضا را به خانواده‌اش بدهد شاهکاری است هم در فیلم‌نامه و هم در تدوین. این مضمون بارهاوبارها در انبوه فیلم‌های سینمای جنگ تکرارشده، ولی این بیان هنری زرگرنژاد سکانس او را در شمار برترین‌های این لحظه‌ی عظیم عاطفی و انسانی در سینمای ایران قرارداده است. تعلیق و ترفند هنرمندانه و هوشمندانه‌ای که در فیلمنامه است آنقدر قدرتمند است که مخاطب را کاملا در جای مخاطبِ  واقعیِ شنیدنِ خبر شهادت قرار می‌دهد و شگرد تدوینیِ خاص این سکانس دقیقا حالت شوکه‌شدن شنیدن خبر شهادت عزیزان را منتقل می‌کند.


«مصطفی زمانی» در فیلم سینمایی «شمال از جنوب غربی»

اما آخرین زیبایی‌ای که در فیلم دیدیم و حیفم می‌آید مستقلا به آن اشاره‌ای نکنم، ظرفیت‌های نمازسازی و نمادپردازی فیلم است. اگر بخواهم فقط یک مورد را نام ببرم: احتمالا هرکسی فیلمی جنگی یا انقلابی در جغرافیای گیلان بسازد دوست دارد یادی کند و ادای دینی کند از میرزا کوچکخان، قهرمانِ ملی گیلانی. در خیلی از فیلم‌ها این ادای دین با نمایش مجسمه‌ی میرزا کوچکخان، قاب عکس میرزاکوچکخان، یا دیالوگ‌های گل‌درشت مربوط به اتفاق افتاده. اما در این فیلم که -همانطور که در بحث تصویر گفتیم- مجهز به بیان سینمایی است و بیگانه با بیان شعاری، این ادای دین به شکل نمادی لطیف اتفاق افتاده که چه بسا بخشی ازمخاطبان که فیلم را شتابزده بررسی می‌کنند اصلا متوجه نشوند. شخصیتی در فیلم وجود دارد که مانند درسو اوزالای کوروساوا آشنای زیست و بومِ جنگل است، راهنما و راه‌بلدِ جنگجویان است و یک کشاورز و شکارچی بومی است؛ به تبع شکارچی بومی بودن تفنگی قدیمی دارد؛ بعضی او را میرزا صدا می‌کنند، او نمادی ناخودآگاه از حضور  و جاودانگی میرزاکوچکخان در جنگل است، بی‌اینکه شخصیتی خیالی یا سوررئال باشد، او یکی از شخصیت‌های تاریخمند قصه است، ولی با ظواهری که دارد ظرفیتی نمادین پیدا کرده.

 

بررسی پایانی نقد شمال از جنوب غربی

به‌نظر من با آنهمه فیلم درخشانی که در سینمای جنگ و دفاع مقدس ایران داریم، در نقد فیلم‌های جنگی باید سخت‌گیر بود و همچنین در تولید این ژانر (مخصوصا در برهه‌ی زمانی جنگ هشت‌ساله)، با اینحال در واقعیتِ امروزین این سیما نیز هر فیلمی را باید در قیاس با دیگر نمونه‌های مشابه و مدعی سنجید. «شمال از جنوب غربی» حتما می‌تواند با اصلاحاتی فیلم بسیار جذاب‌تری شود، اما تا همینجای کار با توجه زیادی که به جزئیات هنری داشته و زحمات زیادی که در اجرای بخش‌های مختلف یک پروژه‌ی سینمایی کشیده فیلمی منحصر به فرد و شایسته‌ی قدردانی و قدرشناسی است. در فضایی که بخش قابل توجهی از سینمای جنگ در روزگار ما با پول‌پاشی‌های بی‌حسابِ نهادهای فاقد تخصص حکومتی، هرروز شعاری‌تر و ویترینی‌تر می‌شوند، «شمال از جنوب غربی» آبروی زحمت‌کشیدن و سینمابودن را نبرده است، این است که برخلاف فیلم‌هایی مثل «خدای جنگ» نیاز به تبلیغات عجیب و غریب و قطارکردن مسئولان گوناگون (رئیس مجلس، معاون راهبردی رئیس‌جمهور، وزیر ارشاد و..) و چهره‌های مشهور برای تبلیغ خود ندارد. این فیلم همان مشک معطری است که سعدی گفته بود؛ «مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید».

 




تصاویر پیوست

111
23 بهمن 1403

نقد و پیشبینی شما درمورد این فیلم در اختتامیه جشنواره فیلم فجر تا حد زیادی درست ازآب دراومد. هم مصطفی زمانی و هم حمید زرگر نژاد برگزیده سیمرغ بلورین شدند

ماری
17 بهمن 1403

ممنون از این نقد موشکافانه با این پایان‌بندی خوب

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
در فضایی که بخش قابل توجهی از سینمای جنگ در روزگار ما با پول‌پاشی‌های بی‌حسابِ نهادهای فاقد تخصص حکومتی، هرروز شعاری‌تر و ویترینی‌تر می‌شوند، «شمال از جنوب غربی» آبروی زحمت‌کشیدن و سینمابودن را نبرده است، این است که برخلاف فیلم‌هایی مثل «خدای جنگ» نیاز به تبلیغات عجیب و غریب و قطارکردن مسئولان گوناگون و چهره‌های مشهور برای تبلیغ خود ندارد.

مهم‌ترین مشکل فیلم بخشی از صحنه‌های اکشن و نمایش نبرد در دل جنگل است. در این بخش تصویر تا حد زیادی گنگ و کشدار است. انگار کارگردان توان یا فرصت درآوردن یک اکشن واقعی را نداشته، بنابراین مجبور شده صحنه را شلوغ کند، از دوربین روی دست استفاده کند، حتی به دوربین تکانه‌های بی‌دلیل و مصنوعی بدهد و در تدوین هم تعداد کات‌ها را زیاد کند و صحنه‌های نامتناسب را با هم همراه کند.

مطالب مرتبط