شنبه 06 آبان 1402 / خواندن: 12 دقیقه
پرونده پرتره هایائو میازاکی | صفحه یکم

سرمقاله: «جادوگر انیمیشن شرقی» | پرونده‌پرتره‌ای برای هایائو میازاکی

اما فارغ از سیر هنری و تاریخی و معنایی، هایائو میازاکی به‌خودی خود به عنوان یک نویسنده و کارگردان دست‌کم بزرگ‌ترین انیمیشن‌ساز زندۀ دنیاست (اگر محاسبه‌گرانه احتیاط کنیم و نگوییم در کل تاریخ انیمیشن!). بعضی رسانه‌های غربی او را والت دیزنیِ ژاپن خوانده‌اند؛ چون نمی‌خواهند از ژاپن فراتر باشد، اما او بزرگ‌تر از این حرف‌هاست، حتی محدودسازی سینمای عظیم او به مقایسه صرفش با بزرگان انیمیشن نیز کاستن از جایگاه حقیقی اوست، میازاکی از درخشان‌ترین ستاره‌های تمام تاریخ سینماست، هرچند با تولد در مشرق‌زمین اقب...

4.42
سرمقاله: «جادوگر انیمیشن شرقی» | پرونده‌پرتره‌ای برای هایائو میازاکی

مجله میدان آزادی: یازدهمین پرونده‌ی تخصصی مجله میدان آزادی به بهانه روز جهانی انیمیشن و انتشار تازه‌ترین انیمیشن غول دنیای انیمیشن و کارگردان و نویسنده سرشناس ژاپنی «هایائو میازاکی» به این هنرمند محبوب اختصاص دارد. در صفحه‌ی اول از «پرونده‌پرتره هایائو میازاکی» سرمقاله‌ی این پرونده را به قلم آقای «حسن صنوبری» در ادامه بخوانید:

یک

برای یکی از صفحات اینستاگرامی استدیو جیبلی (زیر پستی که عکس کودکان یک انیمه را داشت) کامنت گذاشتم «آقای میازاکی! برایمان از کودکان غزه هم بگو»، به ژاپنی و انگلیسی؛ چند دقیقه نگذشته بود کامنتم پاک شد. چند دقیقه بعدش، ادمین صفحه یک پست دیگر گذاشت، سکانسی از انیمیشن پورکو روسو، همان موقع کامنت گذاشتم «خلبان شجاع، آقای پورکو روسو! شما که کودکان ژاپنی را در انیمیشن نجات دادید، کاش کودکان غزه را هم در واقعیت نجات می‌دادید». سریع یک ریپلای انگلیسی از یک اکانت عربی دریافت کردم: «به نظرت پورکو روسو طرف کودکان غزه است یا طرف خوک‌های سفید؟» و بعد کامنتم شروع کرد به لایک گرفتن، ولی این کامنت هم با ریپلای‌هایش چند دقیقه نگذشته بود پاک شد.

دیدم فایده‌ای ندارد، من با هزار گرفتاری هرچقدر هم وقت خالی کنم و برای این صفحه‌ی بی‌روح کامنت بگذارم، ادمین استخدامی رباتی ژاپنی دهانم را می‌بندد. ادمینی که کشورش علی‌رغم قربانی جنگ و مهیب‌ترین بمباران بودن در حالت نیمه‌استعماریِ روابط ویژه با آمریکاست و دولتش با همه ادعای صلح‌طلبی و بی‌طرفی در همین ماجرا پیروی نگاه آمریکا محکم طرف اسرائیل را گرفته... چنین ادمینی حتی اگر ربات نباشد، توان و انگیزه‌اش برای «ترسیدن»، ظاهرا خیلی بزرگ‌تر از فرصت و انگیزه‌ی من برای «غمگین‌بودن» است.

ما در چنین جهانی به سر می‌بریم و برای همین بارها و بارها به انتخابِ هولناک و زشتِ «تسلیم شدن» فکر می‌کنیم.

بله، دویدن به سمت انتهای یک کوچه‌ی کوچک بن‌بست عاقلانه نیست، اما تسلیم بن‌بست‌شدن و بدتر: «بن‌بست‌اندیشی» و «بن‌بست‌زدگی» هم قطعا احمقانه است. از خود میازاکی یاد گرفتیم که می‌شود به راه سومی فکر کرد. می‌شود هم تسلیم نشد هم تدبیری کرد و موفق شد، هرچند به فکر و صبر و همت زیادی نیاز داریم.


دو

در تحریریه مجله میدان آزادی از خیلی وقت پیش به پرونده میازاکی فکرکرده بودیم و مقدماتش را فراهم، اما به دلایل مختلف عقبش می‌انداختیم، مخصوصا این روزها و در مواجهه با فاجعه بزرگ انسانی در غزه که چندهفته است کانون اخبار دنیاست و باقی مسائل را به حاشیه رانده هیچکداممان دل و دماغ لازم برای پرونده را نداشتیم. تا اینکه فکرکردیم و دیدیم انگار این تاخیر هم بیشتر بوی تسلیم می‌دهد تا تدبیری برای دور زدن بن‌بست. پس دوباره آستین را بالا زدیم و دست به کار شدیم.

امروز روز جهانی انیمیشن است و اگر قرار باشد از انیمیشن حرف بزنیم، هیچ گزینه‌ای بهتر از میازاکی نیست. میازاکی که از نظر هنری و ساختاری، والاترین چهره‌ی تاریخ هنر انیمیشن است و از نظر اندیشه و معنا، کسی است که هوادار کودک و سرزمین است و دشمنِ جنگ و ستم. در جهانی که نه‌تنها هالیوودش، بلکه کمپانی انیمیشن‌سازی دیزنی‌اش در اوج نسل‌کشی ارتش صهیونیستی این روزها تصمیم می‌گیرد «۲ میلیون دلار» به رژیم کودک‌کش اسرائیل کمک کند، من از رفتار ادمین یکی از صفحات استدیو انیمیشن‌سازی جیبلی ناراحت نمی‌شوم و قدر شرافت و انسانیت آثار این استدیو و مخصوصا خود میازاکی را می‌دانم.

 
سه

در پنجاه سال اخیر وقتی بسیاری از سینماگران مشرق‌زمین مانده بودند که حقیرانه تسلیم هنر و صنعت سینمای غرب شوند، یا تماما هنر و غرب را یک‌جا بدرود بگویند، وقتی بسیاری از نخبگان و هنرمندان عالم شرقی درگیر بحث‌های فلسفی درازدامن و بی‌نتیجه بودند دو مرد ژاپنی به راه افتادند و کار خودشان را شروع کردند و با بنیان‌گذاشتن یک استدیوی عجیب به نام جیبلی (یا جیبیلی یا جیبوری یا قیبلی یا قبله!) نگاه داخل و خارج را به هنر و فرهنگ ژاپن متحول کردند. در نتیجه ژاپن دو پیرمرد جادویی جدید به عالم هنر تقدیم کرد. یکی «ایسائو تاکاهاتا» بود که روحش شاد و بعدا درباره‌اش خواهیم گفت و دیگری «هایائو میازاکی» (Hayao Miyazaki / 宮崎 駿)  است که هنوز در کنار ماست و زنده‌باد.

یکی دو دهه پس از فروکش کردن دوران اوج و طلایی سینمای ژاپن با بزرگانی چون «کنجی میزوگوجی»، «آکیرا کوروساوا» و «یاسوجیرو اوزو» ، میازاکی و تاکاهاتا و دیگر دوستان و پیروانشان عظمت سینمای ژاپن را نه در قالب روش گذشتگان، بلکه این‌بار در زمین انیمیشن بنا کردند و بیشتر از بزرگسالان این‌بار در گفتگو با کودکان و نوجوانان. اگر شاهکارهای کوروساوا و میزوگوجی و اوزو بیشتر مربوط به دهه‌های پنجاه، شصت و نهایتا هفتاد میلادی بود و ذهن جوانان نخبه و هنرمند را درگیر می‌کرد، شاهکارهای میازاکی و تاکاهاتا با درگیرکردن ذهن نوجوانانِ خاص یا خیالاتی یا نخبه، از اواخر دهه هشتاد میلادی شروع شد و تا همین سال‌ها ادامه پیدا کرده است. هردو گروه، رستخیزی دوباره برای هنر و فرهنگ ژاپن بودند. گروه اول رستخیزی پس از حمله اتمی و شکست نظامی ژاپن از آمریکا و گروه دوم رستخیزی پس از دوران استعمار و اسارت سیاسی، فرهنگی و ذهنیِ ژاپنِ در سیطره‌ی آمریکا.

اما فارغ از سیر هنری و تاریخی و معنایی، هایائو میازاکی به‌خودی خود به عنوان یک نویسنده و کارگردان دست‌کم بزرگ‌ترین انیمیشن‌ساز زندۀ دنیاست (اگر محاسبه‌گرانه احتیاط کنیم و نگوییم در کل تاریخ انیمیشن!). بعضی رسانه‌های غربی او را والت دیزنیِ ژاپن خوانده‌اند؛ چون نمی‌خواهند از ژاپن فراتر باشد، اما او بزرگ‌تر از این حرف‌هاست، حتی محدودسازی سینمای عظیم او به مقایسه صرفش با بزرگان انیمیشن نیز کاستن از جایگاه حقیقی اوست، میازاکی از درخشان‌ترین ستاره‌های تمام تاریخ سینماست، هرچند با تولد در مشرق‌زمین اقبال رقبای غربی را نیافته باشد.

انیمیشن میازاکی برخلاف بسیاری از انیمیشن‌های غربی متداول، به تحمیق و سرکارگذاشتن کودکان یا سرکیسه‌کردن جیب پدرومادرهایشان فکر نمی‌کند، بلکه دنبال تعمیق و توان‌مندسازی و رویاسازی برای کودکان است؛ کودکان و نوجوانانی که پای انیمیشن‌های میازاکی بزرگ می‌شوند کسانی نمی‌شوند که به راحتی تسلیم بن‌بست‌های زندگی شخصی و حتی بن‌بست‌آفرینی‌های سازوکارهای جهان مدرن در زندگی اجتماعی شوند. از طرفی جذابیت انیمیشنی که میازاکی می‌سازد محصول پیشرفت تکنولوژی و ابزارها و سخت‌افزارها و نرم‌افزارهای گران‌قیمت صنعت انیمیشن نیست، بلکه محصول ذهن و خیال و خلاقیت و انسانیت انسان‌هاست. به همین دلیل است که تا آخر تاریخ هنر هیچ هوش مصنوعی به اتکای نرم‌افزار خود و هیچ کمپانی سینمایی به اتکای ثروت خود نمی‌تواند انیمیشنی مثل انیمیشن‌های میازاکی را بسازد، انگار اینجا چیزی است که از علم فراتر است، چیزی مثل جادو! . نکته‌ی دیگر این است که میازاکی مرغ مقلد نیست، انیمیشن او جدا از خلاقیت و شخصیت بسیار فرهیخته‌ی شخصی او، برآمده از زیباترین اساطیر و اندیشه‌ها و زیبایی‌شناسی‌های ژاپن و مشرق‌زمین است، نکته‌ای که برای سینمای ایران نیز در دوران بالندگی و جوانی انیمیشن خود می‌تواند الهام‌بخش باشد. وقتی آثار میازاکی (و دوستان و شاگردانش) موجب اقتباس‌ها و حتی سرقت‌های هنری فراوانی در سینما و انیمیشن غرب شده، جا دارد بپرسیم این سینما نمی‌تواند موجب الهام‌بخشی، الگو دهی و اعتماد به نفس یافتن سینمای شرق -در تمام سرزمین‌هایش- برای رستاخیزی هنری و قدرتمند باشد؟ این دلایل و بسیار دلایل دیگر باعث شد تا تحریریه مجله میدان آزادی تصمیم بگیرد یازدهمین پرونده تخصصی خود را به بررسی و نقد و معرفیِ زندگی و آثار و جهان هایائو میازاکی اختصاص دهد. مخصوصا که به تازگی خبر انتشار و اکران‌های داخلی و خارجی جدیدترین انیمیشن میازاکی نفس دوست‌داران انیمیشن را در سینه حبس کرده است.


چهار

در پرونده پرتره هایائو میازاکی هم با ریویوهایی گزارشی سراغ بهترین آثار میازاکی می‌رویم، هم ضمن یادداشت‌ها و جستارهایی به تحلیل و بررسی اندیشه‌ها و انگاره‌های موجود در آثار میازاکی می‌پردازیم، هم با گزارش‌ها و ویدئوهایی از حواشی جالب و جذاب میازاکی و استدیو جیبلی و جهان انیمشن برایتان می‌گوییم.

تلاش ما این است: کسانی که با میازاکی آشنا نیستند در این پرونده به خوبی با او آشنا شوند و آشنایان و هواداران میازاکی هم بسیاری ناگفته و ناشنیده را از او و آثارش در این پرونده بخوانند. ممنون می‌شویم شما هم با فکر و نظر و راهنمایی خودتان به بهتر شدن این پرونده کمک کنید.




پرستو عسگرنجاد
20 آبان 1402

عالی! درجه‌یک! قند مکرر!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط «میدان آزادی» منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد!

نکته دان
در پنجاه سال اخیر وقتی بسیاری از سینماگران مشرق‌زمین مانده بودند که حقیرانه تسلیم هنر و صنعت سینمای غرب شوند، یا تماما هنر و غرب را یک‌جا بدرود بگویند، وقتی بسیاری از نخبگان و هنرمندان عالم شرقی درگیر بحث‌های فلسفی درازدامن و بی‌نتیجه بودند دو مرد ژاپنی به راه افتادند و کار خودشان را شروع کردند و با بنیان‌گذاشتن یک استدیوی عجیب به نام جیبلی (یا جیبیلی یا جیبوری یا قیبلی یا قبله!) نگاه داخل و خارج را به هنر و فرهنگ ژاپن متحول کردند. در نتیجه ژاپن دو پیرمرد جادویی جدید به عالم هنر تقدیم کرد. یکی «ایسائو تاکاهاتا» بود و دیگری «هایائو میازاکی»

پس از فروکش کردن دوران اوج و طلایی سینمای ژاپن با بزرگانی چون «کنجی میزوگوجی»، «آکیرا کوروساوا» و «یاسوجیرو اوزو» ، میازاکی و تاکاهاتا و دیگر دوستان و پیروانشان عظمت سینمای ژاپن را نه در قالب روش گذشتگان، بلکه این‌بار در زمین انیمیشن بنا کردند و بیشتر از بزرگسالان این‌بار در گفتگو با کودکان و نوجوانان. اگر شاهکارهای کوروساوا و میزوگوجی و اوزو بیشتر مربوط به دهه‌های پنجاه، شصت و نهایتا هفتاد میلادی بود و ذهن جوانان نخبه و هنرمند را درگیر می‌کرد، شاهکارهای میازاکی و تاکاهاتا با درگیرکردن ذهن نوجوانانِ خاص یا خیالاتی یا نخبه، از اواخر دهه هشتاد میلادی شروع شد و تا همین سال‌ها ادامه پیدا کرده

مطالب مرتبط